English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English Persian
rubefacient قرمز کننده
Search result with all words
rubella قرمز کننده پوست
Other Matches
storm warning پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
infrared line scan ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
infrared imagery عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Turkaman rugs فرش های ترکمن [اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
erythrean قرمز
vinaceous قرمز
sanguineous قرمز
raddle گل قرمز
rubrics خط قرمز
bloodshot قرمز
ponceau قرمز
red <adj.> قرمز
erythroid قرمز
rubric خط قرمز
vermillion قرمز
aka قرمز
vermilion قرمز
vermeil قرمز
redhead مو قرمز
red line خط قرمز
gules قرمز
coralline قرمز
reds قرمز
laky a قرمز
reddest قرمز
cramoisy قرمز
redheads مو قرمز
redder قرمز
rufous قرمز کم رنگ
dressed inred قرمز پوش
safflower carmine قرمز کافیشه
kidney beans لوبیا قرمز
reddens قرمز کردن
reddens قرمز شدن
oxide of copper توتیای قرمز
crimson قرمز سیر
red card کارت قرمز
crimson قرمز روناسی
infera red مادون قرمز
ruby of arsenic زرنیخ قرمز
red lead سرب قرمز
red letter با حروف قرمز
neutral red قرمز خنثی
ruffous قرمز کم رنگ
reddening قرمز شدن
flushes قرمز کردن
goldfish ماهی قرمز
gold fish ماهی قرمز
hot pepper فلفل قرمز
flush قرمز کردن
Cayenne فلفل قرمز
gorcock با قرقره قرمز
caramels مایل به قرمز
red light چراغ قرمز
chlorophennol red قرمز کلروفنول
caramel مایل به قرمز
infra-red زیر قرمز
flushing قرمز کردن
encrimson قرمز کردن
reddening قرمز کردن
reddened قرمز شدن
redden قرمز شدن
redden قرمز کردن
scarlet قرمز لاکی
scarlet قرمز جگری
body brick اجر قرمز
red lights چراغ قرمز
bright red قرمز روشن
red brick اجر قرمز
infra red زیر قرمز
ruddy قرمز رنگ
phenol red قرمز فنول
red lips لبهای قرمز
kidney bean لوبیا قرمز
rubefaction قرمز سازی
rubefy قرمز کردن
reddened قرمز کردن
rel pole قطب قرمز
rubious قرمز یاقوتی
minium شنجرف قرمز
minium اکسید قرمز
rubescent قرمز شونده
staring red قرمز زننده
hot line تلفن قرمز
hot lines تلفن قرمز
cresol red قرمز کرزول
martagon سوسن قرمز
ladyfinger فلفل قرمز
ripe lips لبهای قرمز
cochineal قرمز دانه
rosily برنگ قرمز
cochineal قرمز شراب کش
methyl red قرمز متیل
roucou قرمز بویا
angry قرمز شده
angriest قرمز شده
angrier قرمز شده
first class brick اجر قرمز
infrared زیر قرمز
nacarat قرمز روشن
congo red قرمز کنگو
redlining خط قرمز کشیدن
murrey قرمز ارغوانی
red nucleus هسته قرمز
red peppers فلفل قرمز
Red chilli فلفل قرمز
elms نارون قرمز
elm نارون قرمز
chilli pepper فلفل قرمز
red pepper فلفل قرمز
infrared مادون قرمز
purple red قرمز مایل به ارغوانی
bloodiest خون الود قرمز
pyrope لعل قرمز سیر
rubicund رنگ مایل به قرمز
bayed سرخ مایل به قرمز
bloody خون الود قرمز
farouche یونجه گل قرمز کمرو
claret نوعی شراب قرمز
chianti نوعی شراب قرمز
far infrared زیر قرمز دور
bloodier خون الود قرمز
red oxide of zinc اکسید قرمز روی
zincite اکسید قرمز روی
to tinge with red کمی قرمز کردن
roset رنگ نفاشی قرمز
red tape نوار باریک قرمز
clarets نوعی شراب قرمز
bays سرخ مایل به قرمز
redshank مرغ پا قرمز کرانه زی
redstart بلبل دم قرمز اروپایی
rubricize قرمز نشان دادن
rubricate قرمز نشان دادن
scarlet قرمز مایل به زرد
spatalite اکسید قرمز روی
auburn قهوهای مایل به قرمز
rubiginous برنگ قرمز اجری
vermeil لعل قرمز رنگ
red clause credit اعتبار با ماده قرمز
red shift جابجایی به سوی قرمز
red zinc ore اکسید قرمز روی
ruby zinc اکسید قرمز روی
rudd ماهی گول قرمز
sepia رنگ قرمز قهوه ای
bay سرخ مایل به قرمز
ultrared انطرف اشعه قرمز
fireback قرقاول پشت قرمز
baying سرخ مایل به قرمز
infrared viewer دوربین مادون قرمز
crimson لاکی قرمز کردن
hemolysis تحلیل گویچههای قرمز
near infrared زیر قرمز نزدیک
infrared absorption جذب زیر قرمز
hot pepper بوته فلفل قرمز
incarnadine رنگ قرمز گوشتی
strawberry roan اسب قرمز رنگ
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
infrared spectrum طیف زیر قرمز
magenta یکجور رنگ قرمز
Indianred <adj.> <noun> نوعی رنگ قرمز
kermes قرمزدانه :کرم قرمز
pharaoh ant مورچه قرمز کوچک
carmine نوعی رنگ قرمز
carbuncled مزین به یاقوت قرمز
thermal imagery عکاسی مادون قرمز
sanguine قرمز برنگ خون
light red رنگ قرمز روشن
plover page ابیای پشت قرمز
ochreish قرمز چون گل اخری
dunlin ابیای پشت قرمز
scaup duck اردک قرمز اسیاواروپا وامریکا
fezzes کلاه قرمز منگوله دار فس
pansy رنگ قرمز مایل به ابی
Redviolet رنگی میان بنفش و قرمز
raisin رنگ قرمز مایل به ابی
primary colour رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
see red <idiom> ازشدت خشم قرمز شدن
sangaree باده قرمز ادویه زده
red green blindness رنگ کوری سبز- قرمز
rust رنگ قرمز مایل به قهوه ای
apricot color رنگ زرد و قرمز روشن
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
ruddle گل اخری زدن به قرمز کردن
paprica میوه رسیده فلفل قرمز
glow تاب امدن قرمز شدن
glowed تاب امدن قرمز شدن
glows تاب امدن قرمز شدن
raisins رنگ قرمز مایل به ابی
redorange <adj.> <noun> رنگی میان قرمز و نارنجی
sard نوعی عقیق قرمز سیر
bloods hot eyes چشمان قرمز و خون گرفته
red flag پرچم قرمز اتومبیل رانی
red zone دایره قرمز صفحه هدفگیری
carbuncles رنگ نارنجی مایل به قرمز
cedar رنگ قرمز مایل به زرد
carrot زردک مانند موی قرمز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com