Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
nose gear
قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
Other Matches
landing gear
ارابه فرود
under carriage
ارابه فرود
undercarriage
ارابه فرود
undercarriages
ارابه فرود
foreland
زمین جلوی موضع دماغه سنگر
oleo
محور ضربه گیر ارابه فرود
ground loop
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
pants
پوشش ایرودینامیکی ثابت روی چرخهای ارابه فرود
retraction lock
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
divided landing gear
ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
anti spin
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
bowed
قسمت جلوی قایق
bowing
قسمت جلوی قایق
bows
قسمت جلوی قایق
bow
قسمت جلوی قایق
metopon
قسمت جلوی زائده جلومغز
forebody
بدنه قسمت جلوی ناو
panels
قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
panel
قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل وهواپیماوغیره
head off
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
head up
بردن قسمت جلوی قایق بسمت باد
head down
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
balanced control surfaces
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
clock code position
سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
antistatic mat
پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
battle clout
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
any
هر ازنوع
ease turn
سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
diversionary landing
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
plunging fire
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
foam type fire extinguisher
دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
heter
پیشوندیست بمعانی بغیر از و دیگر و از جنس دیگری یا ازنوع مختلف
hetero
پیشوندیست بمعانی بغیر از و دیگر و از جنس دیگری یا ازنوع مختلف
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
irrespective
صرفنظر از
no matter
<idiom>
صرفنظر
regardless
صرفنظر از
irregardless
صرفنظر از
control surface
کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
surrenders
واگذاری صرفنظر
surrender
واگذاری صرفنظر
waives
صرفنظر کردن از
waived
صرفنظر کردن از
surrendered
واگذاری صرفنظر
waiver
صرفنظر اغماض
waiver
فسخ صرفنظر
waive
صرفنظر کردن از
dispensable
صرفنظر کردنی
call off
صرفنظر کردن
withdraw
صرفنظر کردن بازگیری
back down
از ادعایی صرفنظر کردن
waiver
بار قابل صرفنظر
To give up (overlook)something.
از چیزی صرفنظر کردن
withdrawal
صرفنظر کردن بازگیری
withdraws
صرفنظر کردن بازگیری
forgets
فراموشی صرفنظر کردن
forget
فراموشی صرفنظر کردن
cession of a right
از حقی صرفنظر کردن
withdrawals
صرفنظر کردن بازگیری
adside from
صرفنظر از اینکه گذشته از این
waive one's claim
از ادعای خود صرفنظر کردن
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
settlement by abandonment
تسویه در نتیجه صرفنظر شدن از مطالبات
cycles
سیکل
cycle
سیکل
cycled
سیکل
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
thermodynamics cycle
سیکل ترمودینامیک
alternation
نیم سیکل
storage cycle
سیکل انباره
cycles
سیکل مدار
hertz
یک سیکل در ثانیه
kc
کیلو سیکل
cycled
سیکل مدار
staticizing cycle
سیکل ایستاسازی
kilocycle
کیلو سیکل
training cycle
سیکل اموزشی
idling cycle
سیکل بی باری
hz
سیکل بر ثانیه
cycle
سیکل مدار
carbon cycle
سیکل کربن
carnot cycle
سیکل کارنو
rankin cycle
سیکل رانکین
cycle time
زمان سیکل
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
promontories
دماغه
promontory
دماغه
mull
دماغه
cape
دماغه
ness
دماغه
headland
دماغه
capes
دماغه
spit
دماغه
spits
دماغه
headlands
دماغه
noses
دماغه
foreland
دماغه
nosing
دماغه
point
دماغه
head
دماغه
downstream pier nosing
پس دماغه
nose
دماغه
naze
دماغه
head land
دماغه
fuselage
دماغه
port
دماغه
dog-wheel
دماغه
fuselages
دماغه
engine cycle
سیکل کاری موتور
instruction cycle
سیکل یاچرخش دستورالعمل
cycles
تناوب پریود سیکل
flow cycle
سیکل جریان کار
kilomega cycle
یک بیلیون سیکل در ثانیه
cycle
تناوب پریود سیکل
four stroke cycle
سیکل چهار زمانه
kilohertz
هزار سیکل در یک ثانیه
cycled
تناوب پریود سیکل
snouty
دماغه وار
prow
دماغه کشتی
prows
دماغه ناو
prows
دماغه کشتی
cut water
پیش دماغه
upstream nosing
پیش دماغه
cutwater
دماغه کشتی
cut-water
پیش دماغه
head
انتها دماغه
foreship
دماغه کشتی
prow
دماغه ناو
beakiron
دماغه سندان
snoutish
دماغه وار
fuselage
دماغه هواپیما
beaks
توک یا دماغه
beak
توک یا دماغه
promontory
دماغه بلند
promontories
دماغه بلند
nose cone
مخروط دماغه
fuselages
دماغه هواپیما
kilocycle
کیلو سیکل یکهزاردور در هرثانیه
mhz
یک میلیون سیکل در ثانیه egaHertz
billicycle
cycle kilomega کیلومگا سیکل
kilos
فرکانس هزار سیکل در ثانیه
kilo
فرکانس هزار سیکل در ثانیه
ration cycle
سیکل محاسبه جیره 42ساعته
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
cart
ارابه
car
ارابه
carted
ارابه
cars
ارابه
wagonŠetc
ارابه
quadriga
ارابه
chariots
ارابه
carting
ارابه
chariot
ارابه
carts
ارابه
sloop
با ارابه
fiddle headed
دارای دماغه طوماری
noses
دماغه جلو کشتی
nose
دماغه کلاهک موشک
nose
دماغه جلو کشتی
nose down
<idiom>
پایین آوردن دماغه
noses
دماغه کلاهک موشک
drip-cap
[ابزار بند دماغه آب]
cycled
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
cycles
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
gigahertz
فرکانس یک هزار میلیون سیکل در ثانیه
cycle
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
pushcarts
ارابه دستی
car
ارابه جنگی
hand cart
ارابه دستی
caisson
ارابه دوچرخه
handcarts
ارابه دستی
tram car
ارابه پس بند
auriga
ارابه ران
aurigae
ارابه ران
waggon
ارابه بارکش
go devil
ارابه دستی
handcart
ارابه دستی
water car
ارابه اب پاش
water car
ارابه اب فروشان
cart crossing
گذرگاه ارابه
tumbrel or bril
ارابه کودبر
wagons
ارابه بارکش
cars
ارابه جنگی
wagon
ارابه بارکش
waggons
ارابه بارکش
chariot
ارابه جنگی
chariots
ارابه جنگی
mail cart
ارابه پستی
caisson
ارابه ارتشی
car man
ارابه ران
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com