English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
engineer قسمت مهندسی رسته مهندسی
engineered قسمت مهندسی رسته مهندسی
engineers قسمت مهندسی رسته مهندسی
Other Matches
to react to something واکنش نشان دادن به چیزی [مهندسی برق] [مهندسی ماشین آلات]
to respond to something واکنش نشان دادن به چیزی [مهندسی برق] [مهندسی ماشین آلات]
sappers قسمت مهندسی
engineer division قسمت مهندسی
sapper قسمت مهندسی
civil engineering works بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
division officer فرمانده قسمت افسر رسته
sliding rule خط کش مهندسی
slide rule خط کش مهندسی
slide rules خط کش مهندسی
engineering مهندسی
architecht's scale خط کش مهندسی
engineer's scale خط کش مهندسی
engineered مهندسی
engineer مهندسی
engineers مهندسی
municipal engineering مهندسی شهرسازی
hydrulic engineering مهندسی هیدرولیک
metallurgical engineering مهندسی متالوژی
division engineer مهندسی لشگر
communication engineering مهندسی مخابرات
mechanical engineering مهندسی مکانیک
lighting engineering مهندسی روشنایی
abrasive cutting برش [مهندسی]
knowledge engineering مهندسی معلومات
knowledge engineer مهندسی دانش
illuminating engineering مهندسی روشنایی
engineered مهندسی کردن
radio engineering مهندسی رادیو
gas engineering مهندسی گاز
sanitary engineering مهندسی بهداشت
radar engineering مهندسی رادار
quality engineering مهندسی کیفیت
architecht's scale خط کش مقیاس مهندسی
fuel engineering مهندسی سوخت
civil engineering مهندسی ساختمان
combat engineer مهندسی رزمی
computer engineering مهندسی کامپیوتر
structural engineering مهندسی محاسب
system engineering مهندسی سیستم
engineers مهندسی کردن
engineer مهندسی کردن
theodo;ite دوربین مهندسی
engineering material مصالح مهندسی
engineering economics اقتصاد مهندسی
chemical engineering مهندسی شیمی
engineer's scale خط کش محاسبه مهندسی
engineer battalion گردان مهندسی
engineering office دفتر مهندسی
engineering steel فولاد مهندسی
genetic engineering مهندسی ژنتیک
knowledge engineer مهندسی اگاهی
to come to a stop ایستادن [مهندسی]
social engineering مهندسی اجتماعی
electric engineering مهندسی برق
engineering surveys مطالعات مهندسی
to zeroize صفر کردن [مهندسی]
to zeroise [British E] صفر کردن [مهندسی]
software engineering مهندسی نرم افزار
cutting wire سیم برش [مهندسی]
to tilt up به بالا کج کردن [مهندسی]
theodolite زاویه سنج مهندسی
theodolites زاویه سنج مهندسی
genetic engineering مهندسی زاد شناختی
official calibration واسنجی رسمی [مهندسی]
to fold up به بالا کج کردن [مهندسی]
self-aligning <adj.> خود تنظیمگر [مهندسی]
parallax error خطای پارالاکس [مهندسی]
telephone engineering تکنیک یا مهندسی تلفن
abrasive cutting اره کاری [مهندسی]
to hinge up به بالا کج کردن [مهندسی]
to turn up [collar] به بالا کج کردن [مهندسی]
tunnel diode مهندسی دیود تانل
gas cutting برشکاری گازی [مهندسی]
rectifier دیود [فیزیک] [مهندسی]
to come to a stop متوقف شدن [مهندسی]
capacitor خازن [فیزیک] [مهندسی]
diode دیود [فیزیک] [مهندسی]
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
high frequency engineering مهندسی فرکانس بالا
to come to a stop از کار افتادن [مهندسی]
highway engineering مهندسی جاده سازی
human factors engineering مهندسی عوامل انسانی
flame cutting جوش بری [مهندسی]
diode یکسوساز [فیزیک] [مهندسی]
rectifier یکسوساز [فیزیک] [مهندسی]
low voltage engineering مهندسی فشار ضعیف
catch [latch] دندانه [چفت] [مهندسی]
division engineer یکان مهندسی لشگر
tin snips قیچی اهن بر مهندسی
civil engineering مهندسی راه و ساختمان
pioneer unit یگان مهندسی رزمی
precision engineering مهندسی ابزار دقیق
superconductor ابررسانا [فیزیک] [مهندسی]
light current engineering مهندسی جریان ضعیف
delivery [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
lift [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
uprating بهبود میزان کارائی [مهندسی]
lift [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
notch دستگیره [دندانه] [چفت] [مهندسی]
output [of a circuit or device] خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک]
adjustable stop توقف قابل تنظیم [مهندسی]
delivery [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
capacity [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
convenience outlet [American] پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
cutting press پرس قطع کننده [مهندسی]
electrical outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
Parts-per notation بخش در یکای سنجش [مهندسی]
high frequency electrical engineering مهندسی برق فرکانس بالا
high tension engineering مهندسی فشار قوی الکتریکی
IAB مهندسی و مدیریت اینترنت است
diode دوقطبی الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
rectifier دوقطبی الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
Internet مهندسی و مدیریت اینترنت است
engineering drawing طراحی و نقشه کشی مهندسی
electrical circuit مدار الکتریکی [فیزیک] [مهندسی]
static equilibrium تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
power pack باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
power point [British] پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
receptacle پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
socket [wall socket] پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
oil level indicator نشانگر سطح روغن [مهندسی]
accumulator باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
point [wall socket] [British] پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
railroad engineering مهندسی یا تکنیک راه اهن
power outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
mechanical equilibrium تعادل استاتیک [فیزیک] [مهندسی]
Barlow's wheel چرخ بارلو [مهندسی برق]
static equilibrium تعادل استاتیک [فیزیک] [مهندسی]
outlet پریز [الکترونیک یا مهندسی برق]
mechanical equilibrium تعادل مکانیکی [فیزیک] [مهندسی]
automotive engineering تکنولوژی اتومکانیک مهندسی مکانیک اتومبیل
to put something into operation دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
faulty connection رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
cae Engineering ComputerAided مهندسی توسط کامپیوتر
photovoltaic cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
to start up something دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
to plug متصل کردن [الکترونیک یا مهندسی برق]
charge carrier حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
globe valve شیر سوپاپی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
globe valve شیر بشقابی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
solar cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
guarded output خروجی حفاظ دار [مهندسی برق] [الکترونیک]
theodolite دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
to tap ولتاژ مشخص کردن [الکترونیک یا مهندسی برق]
deep discharge تخلیه الکتریکی عمیق [مهندسی برق یا الکترونیک]
dimensionless quantity کمیت بدون بعد [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
theodolites دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
to tap وسط مداراتصال دادن [الکترونیک یا مهندسی برق]
upgrading به روز رسانی [معاوضه قسمتهای قدیمی] [مهندسی]
stressing یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
default setting تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default value تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default setting تنظیمات از پیش تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
stresses یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
stress یک زبان مسئله گرا برای حل مسائل بنیادی مهندسی
set value تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
ices System Engineering IntegratedCivil سیستم مجتمع مهندسی عمران
fence روکش محافظ [یا نرده] [بویژه در اره کمانه ای ] [مهندسی]
set value تنظیمات از پیش تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default تنظیمات از پیش تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
to tap با پایانه در وسط مداراتصال دادن [الکترونیک یا مهندسی برق]
default value تنظیمات از پیش تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
fortran یک زبان سطح بالابرای انجام محاسبات ریاضی علمی و مهندسی
fits units with ... connection مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
end stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
macdraw معماری مهندسی یانقشه کشان و متخصصین مشابه در هنرهای گرافیکی طراحی شده است
field مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
kinematics فرایند مهندسی کامپیوتر برای ترسیم یا روح دادن اجزاماشین یا ساختار تحت طراحی سیستم
fielded مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fields مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
to anneal سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
international ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
internationals ElectrotechnicalCommission ...کمیسیون الکتریکی جهانی کمیسیون بین المللی مهندسی برق
0.02 mm - Nought-point-nought-two millimetres [British E] صفر ممیز صفر دو میلیمتر [ریاضی] [فیزیک] [مهندسی]
0.02 mm - Point-zero-two millimeters [American E] صفر ممیز صفر دو میلیمتر [ریاضی] [فیزیک] [مهندسی]
profession of arms شناخت رسته ها اشنایی با رسته ها
to block and bleed [valve] مسدود کردن و تخلیه کردن [دریچه] [مهندسی]
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
bionics مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
pioneer tools وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
construction batalion گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
guilds رسته
guild رسته
Corp رسته
branch رسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com