Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
pyridine
قلیای مایع بیرنگ وازت دار
Other Matches
barilla
قلیای صابون پزی
alkalosis
افزایش قلیای بدن
pascal's law
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
l.l.c
liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
gray
بیرنگ
hueless
بیرنگ
achromatic
بیرنگ
neutral
بیرنگ
per saltum
بیرنگ
effeminate
بیرنگ نامرد
etiolate
بیرنگ کردن
decolo
بیرنگ کردن
flavone
ماده شیمیایی بیرنگ ومتبلور
rhinestones
سنگ مصنوعی بیرنگ و براق
rhinestone
سنگ مصنوعی بیرنگ و براق
depigmentation
بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
phosgene
گاز بیرنگ سمی بفرمول 2COCl
liquid liquid chromatography
کروماتوگرافی مایع- مایع
anti icing fluid
مایع ضد یخ
aneroid
بی مایع
fluidal
مایع
fulidal
مایع
liquid
مایع
liquids
مایع
steep
مایع
liquid/gas separator
مایع
steepest
مایع
waters
مایع
watering
مایع
water
مایع
watered
مایع
liquescent
مایع شونده
liquid ammonia
امونیاک مایع
liquefacient
مایع کننده
liquefaction
تبدیل به مایع
liquefied gas
گاز مایع
liquid gas
گاز مایع
liquid air
هوای مایع
liquescence
مایع شدگی
liquefaction
مایع شدن
grume
مایع چسبناک
battery liquid
مایع باتری
cryogenic liquid
مایع سرمازا
cutback bitumen
قیر مایع
liquid fuel
سوخت مایع
deicer
مایع ضدیخ
resolvent
<adj.>
مایع محلل
developer liquid
مایع فهور
liquid oxygen
اکسیژن مایع
dissolving
<adj.>
مایع محلل
furfuraldehyde
مایع الدئیدی
liquid exygen
اکسیژن مایع
liquid glass
شیشه مایع
liquid propellant
سوخت مایع
liquid soap
صابون مایع
liquid state
حالت مایع
liquidity index
اندیس مایع
liquidly
بشکل مایع
liquified petroleum gas
گاز مایع
lox
اکسیژن مایع
mercury pool tube
لامپ مایع
pool cathode tube
لامپ مایع
pool tube
لامپ مایع
out back
چسب مایع
semiliquid
نیمه مایع
semifluid
نیم مایع
sealing liquid
مایع اب بندی
pool rectifier
لامپ مایع
liquid propellant
خرج مایع
semiliquid
مایع غلیظ
liquid hydrates
مایع هیدراتها
liquid hydrogen
هیدروژن مایع
paraffin oil
پارافین مایع
liquid foundation
کرم مایع
water glass
شیشه مایع
vitrous humor
مایع زجاجیه
subaqueous
زیر مایع
spinal fluid
مایع نخاعی
soluble glass
شیشه مایع
sodium silicate
شیشه مایع
sodium metasilicate
شیشه مایع
silicate of soda
شیشه مایع
semiliquid
مایع چسبنده
liquid nitrogen
نیتروژن مایع
pool cathode
کاتد مایع
sop
غذای مایع
absorption liquid
مایع جذب
liquid crystal
کریستال مایع
fluid
مایع متحرک
fluids
مایع متحرک
solvent
<adj.>
مایع محلل
solvents
مایع محلل
glues
چسب مایع
glue
چسب مایع
gluing
چسب مایع
liquid crystals
کریستال مایع
condensation
مایع کردن
anti detonant
مایع ضد بدسوزی
antidim
مایع ضد تشکیل مه
sops
غذای مایع
glueing
چسب مایع
liquidises
بصورت مایع دراوردن
liquidised
بصورت مایع دراوردن
liquefacient
مایع ترشح کننده
liquid measure
مقیاس حجم مایع
liquid membrance electrode
الکترود مایع غشایی
liquidising
بصورت مایع دراوردن
liquid air container
مخزن هوای مایع
liquidize
بصورت مایع دراوردن
condensation
مایع کردن گاز
liquefiable
قابل تبدیل به مایع
liquid air
هوای مایع شده
liquidized
بصورت مایع دراوردن
liquidizing
بصورت مایع دراوردن
liquidizes
بصورت مایع دراوردن
eyewash
مایع چشم شویی
liquid propellant
خرج پرتاب مایع
supercooled liquid
مایع ابر سرد
soldering fluid
مایع لحیم کاری
slow curing cutback
قیر مایع دیرگیر
dunk
در مایع فرو کردن
dunked
در مایع فرو کردن
dunking
در مایع فرو کردن
dunks
در مایع فرو کردن
sealing compound
مایع درز بند
electrolytes
مایع کار الکترولیت
rapid curing cutback
قیر مایع زودگیر
electrolyte
مایع کار الکترولیت
out back
مایع روان شده
to strain a liquid
صاف کردن یک مایع
l.n.g
گاز مایع طبیعی
liquid rocket
راکت سوخت مایع
liquid propellant
سوخت مایع موشک
superheated liquid
مایع ابر گرم
gas liquid chromatography
کروماتوگرافی مایع گاز
coolants
مایع داخل رادیاتور
coolants
مایع سرد کننده
gas liquid partitions chromatography
کروماتوگرافی گاز- مایع
diergolic
خرج مایع پایدار
diergolic
سوخت مایع ثابت
fluidize
تبدیل به مایع کردن
fluidization
تبدیل به مایع شدن
filtrate
مایع تصفیه شده
liquified natural gas
گاز مایع طبیعی
filtrate
مایع زیر صافی
coolant
مایع سرد کننده
flammable liquid
مایع اشتعال پذیر
cerebro spinal fluid
مایع مغزی- نخاعی
csf
مایع مغزی- نخاعی
coolant
مایع داخل رادیاتور
hypergol
مایع قابل اشتعال
cn solution
گازاشک اور مایع
liquidates
از بین بردن مایع کردن
liquidating
از بین بردن مایع کردن
soak
بوسیله مایع اشباع شدن
liquify
گداختن تبدیل به مایع کردن
soaks
بوسیله مایع اشباع شدن
thief sample
نمونه مایع مخزن ناو
regenerative cooling
استفاده از سرمای مایع ورودی
reflux
جریان برگشت مایع برگردان
desorption
جدا کردن گاز از مایع
cavitation
ایجاد حبابهای داخل یک مایع
liquidate
از بین بردن مایع کردن
liquidated
از بین بردن مایع کردن
eutectic change
تبدیل مایع به جسم جامدزودگداز
ascites
جمع شدن مایع در شکم
solgel
نیمی مایع ونیمی ژلاتینی
LCD
صفحه نمایش کریستال مایع
spittle
مایع مترشحه از غدد بزاقی تف
liquefied
گداختن تبدیل به مایع کردن
hydrocephalus
ازدیاد غیر عادی مایع
grid pool tube
لامپ مایع شبکه دار
hydrocephaly
ازدیاد غیر عادی مایع
liquefies
گداختن تبدیل به مایع کردن
hydrothorax
تجمع مایع در حفره جنب
liquefying
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefy
گداختن تبدیل به مایع کردن
spread
[منتشر کردن مایع روی سطح]
ullage
حجم بالای سطح مایع تانک
dip
فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
geraniol
الکل اشباع شده مایع و معطر
fluidic
مایع مانند جسم سیال یامایع
g.l.c.
gas-liquidchromatography کروماتوگرافی گاز- مایع
dips
فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
pint
پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
consolute
ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
oleate
نمک الی اسید اولئیک مایع روغنی
ink
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
pints
پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
inks
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
octane
هیدروکربنهای مایع و پارافینی ایزومریک بفرومول 81H8C
memiscus
زاویه تماس بین سطح مایع وجدار فرف
fluid dram
واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
liquid crystal display
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
aerosols
تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
cryogenic liquid
گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
soakage
مقدار مایع جذب شده بوسیله خیس خوری
liquid crystal displays
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal bar graph panel indicator
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
cleans
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com