English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
double contact lamp لامپ با اتصال مضاعف
Other Matches
double triode لامپ تریود مضاعف
double filament lamp لامپ رشتهای با فیلامان مضاعف
double bond اتصال مضاعف
double junction اتصال مضاعف
multiple arc lamp لامپ قوسی با اتصال چند گانه
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
incandescent lamp لامپ برقی دارای نور سیمابی لامپ نئون
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
image dissector tube لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
tube tester دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
double precision مضاعف
double line خط مضاعف
duplexes مضاعف
bilateral مضاعف
doubled مضاعف
multiple مضاعف
doubled up مضاعف
double مضاعف
duplex مضاعف
birefringence انکسار مضاعف
bilateral observation دیدبانی مضاعف
double taxation مالیات مضاعف
dual density تراکم مضاعف
birefringence شکست مضاعف
double salt ملح مضاعف
double salt نمک مضاعف
doubly linked با پیوند مضاعف
two throw ladder پلکان مضاعف
dual nationality تابعیت مضاعف
doubliy بطور مضاعف
doubleword کلمه مضاعف
duplex computer کامپیوتر مضاعف
fiddle blocks قرقره مضاعف
duplex console پیشانه مضاعف
duplexing مضاعف سازی
duplexing مضاعف کردن
doubled columns ستونهای مضاعف
double word کلمه مضاعف
double refraction شکست مضاعف
double refraction انکسار مضاعف
double cropping کشت مضاعف
double counting محاسبه مضاعف
double punch منگنه مضاعف
double blowing دمش مضاعف
doubled مضاعف نمودن
double beam پرتو مضاعف
double alternation تناوب مضاعف
double مضاعف نمودن
peak to peak voltage ولتاژ مضاعف
double decomposition تجزیه مضاعف
double density چگالی مضاعف
double density تراکم مضاعف
double precision دقت مضاعف
doubled up مضاعف نمودن
double length طول مضاعف
double length با طول مضاعف
double lead screw حلزونی مضاعف
double image تصویر مضاعف
double dissociation گسست مضاعف
double diode دیود مضاعف
binary جفتی مضاعف
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal محل اتصال پیچ اتصال
leads قطب اتصال سیم اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
electrical double layer لایه مضاعف الکتریکی
double taxation مالیات بندی مضاعف
double beam شعاع مضاعف نور
double blind method روش بی نام مضاعف
double linked list لیست پیوندی مضاعف
double density recording ضبط تراکم مضاعف
double hardening سخت گردانی مضاعف
double irradiation technique روش تاباندن مضاعف
double limiter محدود کننده مضاعف
double piston engine موتور پیستون مضاعف
doubled pawns پیادهای مضاعف شطرنج
oversrike چاپ مضاعف دخشه
double entry دفتر داری مضاعف
double tape نوار مساحی مضاعف
double two high rolling mill دستگاه نورد مضاعف دوبل
alum سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
addend عدد مضاعف عددافزوده شده
polyene ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
iceland spar کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
double buffering روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
multipe expansion of credit استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
bilateral spotting دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
valve لامپ
tubes لامپ
lamp bulb لامپ
lamp لامپ
lamps لامپ
diode لامپ
valves لامپ
tube لامپ
limiter لامپ اف ام
electric lamp لامپ
indicator light لامپ سیگنال
metal lamp لامپ فلزی
mercury pool tube لامپ مایع
mcnally tube لامپ مکنلی
power output tube لامپ خروجی
output tube لامپ خروجی
mazda lamp لامپ مزدا
loktal base لامپ قفلی
mercury vapor lamp لامپ جیوهای
peanut tube لامپ بادامی
instrument lamp لامپ سنجه ها
indicator tube لامپ سیگنال
pilot lamp لامپ خبر
picture tube لامپ تصویر
pentode لامپ پنتود
pool cathode tube لامپ مایع
industrial tube لامپ تجارتی
pool tube لامپ مایع
inspection lamp لامپ کنترل
loctal base لامپ قفلی
lock in base tube لامپ قفلی
tubes لامپ بی سیم
lamp holder سرپیچ لامپ
neon lamp لامپ نئون
lamp cord سیم لامپ
lamp connector رابط لامپ
lamp bulb efficiency بازده لامپ
lamp bulb base پایه لامپ
lamp bulb adapter تبدیل لامپ
tube لامپ الکترونی
tube لامپ بی سیم
nitrogen lamp لامپ ازت
fog lamps لامپ مه شکن
miniature lamp لامپ مینیاتوری
pins خار لامپ
multiple unit valve لامپ مرکب
fog lamp لامپ مه شکن
tank لامپ مخزنی
nernst lamp لامپ نرنست
lampholder سرپیچ لامپ
tubes لامپ الکترونی
lamp deflector نورافکن لامپ
roof lamp لامپ سقفی
ceiling lamp لامپ سقفی
elctron tube لامپ الکترونیکی
electric bulb لامپ الکتریکی
bulb socket سرپیچ لامپ
braun tube لامپ براون
electron tube لامپ الکترونی
emergency lamp لامپ اضطراری
arc lamp لامپ قوسی
metal type tube لامپ فلزی
all metal type tube لامپ فلزی
filament lamp لامپ رشتهای
geissler tube لامپ گایسلر
incandescent bulb لامپ رشتهای
counting tube لامپ شمارشگر
deflector of lamp نورافکن لامپ
decorative lamp لامپ تزیینی
detector tube لامپ اشکارساز
damper tube لامپ کاهنده
diode لامپ دو قطبی
d.c. lamp لامپ آنالوگ
diode لامپ دوقطبی
crookes tube لامپ کروکس
gauge lamp لامپ داشبورد
cowl lamp لامپ داشبورد
display tube لامپ نمایشگر
dome lamp لامپ سقفی
door lamp لامپ در اتومبیل
coolidge tube لامپ کولیج
converter valve لامپ مرکب
double filament lamp لامپ دو افروزهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com