English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
cutis لایه زیرین پوست
Other Matches
underlays در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
underlay در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
sub grade لایه زیرین
bedding لایه زیرین
eupelagic environment محیط زیر لایه زیرین
cutis پوست زیرین
hypodermis پوست زیرین
hard contact printing چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
dermatome لایه پوست ساز
epicanthus لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
services توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
collapse pressure حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
media زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
endermic انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
interlayer لایه بین دو لایه
delaminate لایه لایه شدن
delamination لایه لایه شدگی
delamination لایه لایه شدن
delamination لایه لایه کردن
lamination لایه لایه سازی
argillite خاک رس لایه لایه
skins پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned پوست کندن با پوست پوشاندن
skin پوست کندن با پوست پوشاندن
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
after mentioned زیرین
underside زیرین
under- زیرین
following on زیرین
following <adj.> زیرین
under زیرین
undersides زیرین
underscore زیرین خط
inferiors زیرین
underscores زیرین خط
underline خط زیرین
underlined خط زیرین
underlines خط زیرین
downstair زیرین
following زیرین
underscored زیرین خط
underlip لب زیرین
underlips لب زیرین
subjecent زیرین
inferior زیرین
underscoring زیرین خط
troposphere زیرین سپهر
underneath زیرین پایینی
underworld زیرین جهان
the underwritten names نامهای زیرین
inferior planets سیارات زیرین
inferior colliculus برجستگی زیرین
limb اندام زیرین
undercuts ببرش زیرین
undercut ببرش زیرین
hypolimnion اب سرد زیرین
labium لب زیرین حشره
nether millstone اسیاسنگ زیرین
true pelvis لگن زیرین
maxilla ارواره زیرین
tropopause زیرین مرز
named here under نامبرده زیرین
beneath زیرین پایینی
subway مجرای زیرین
underpasses زیرین راه
subways مجرای زیرین
mandibular ارواره زیرین
ulna زند زیرین
downward پایین زیرین
limbs اندام زیرین
the f. words کلمات زیرین
the figure below رقم زیرین
nether lip or jaw لب یا ارواره زیرین
neath or neath پایین زیرین
lower floor اشکوب زیرین
underpart زیرین بخش
undercoat پشم زیرین
underpass زیرین راه
bottom slide لغزنده زیرین
culet پخ زیرین برلیان
dewatering outlets خروجی زیرین
bottom line طناب زیرین
base stone سنگ زیرین
coarse adjustment knob دکمه تنظیم زیرین
press bed بخش زیرین پرس
undersides طرف یا سوی زیرین
underside طرف یا سوی زیرین
undergrowth پشم یارویش زیرین
lower branch of meridian نصف النهار زیرین
trismus تشنج ارواره زیرین
nether millstone سنگ زیرین اسیاب
top lift طبقه زیرین پاشنه پا
inframaxillary nerves پیهای ارواره زیرین
inframaxillary وابسته به ارواره زیرین
infra axillary وابسته به ارواره زیرین
binder course قشر زیرین رویه
tegumnentum پوست طبیعی پوست
peel پوست انداختن پوست
peels پوست انداختن پوست
neck necessity قسمت زیرین تاج ستون
semibasement نیم طبقه زیرین ساختمان
orlop deck عرشه زیرین کشتی جنگی
calipee کاسه زیرین لاک پشت
stag evil تشنج ارواره زیرین اسب
mandibular اروارهای وابسته به ارواره زیرین
jowls ارواره زیرین پرنده گونه
jowl ارواره زیرین پرنده گونه
orlop عرشه زیرین کشتی جنگی
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
jibs بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
martingale طناب یا زنجیر زیرین دگل یابادبان
jibbed بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jib بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jibbing بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
diffusion روش انتقال به سط وح زیرین مدار پیچیده
labrum لب زیرین بند پائیان لبه بیرونی صدف لب
premaxilla استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
rhizome ساقههای زیر زمینی ریشه مانند ساقه زیرین
overshot jaw ارواره زبرین هنگامی که ازارواره زیرین جلوترامده است
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
under weft پود زیرین یا ضخیم [جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
ribband لایه
layers لایه
shelling لایه
riband لایه
shells لایه
stratum لایه
ribands لایه
substrate لایه
coat لایه
provine لایه
strata لایه ها
stuffless بی لایه
coated لایه
yards لایه
ribbands لایه
leaf لایه
layer لایه
coatings لایه
coats لایه
yard لایه
shell لایه
lamellose لایه لایه
three ply سه لایه
three-ply سه لایه
beds لایه
bed لایه
tiers لایه
tier لایه
courses لایه
coursed لایه
lamellar لایه لایه
layer line خط لایه
course لایه
padding لایه
depletion layer تهی لایه
euphotic اب لایه نورگیر
ionosphere لایه یونسفر
basaltic stratum لایه بازالتی
hard layer لایه سفت
reversing layer لایه واگردان
binder course لایه استر
priming layer لایه استری
blocking layer لایه سدی
lamella لایه صفحه
epilimnion اب لایه سطحی
intermediate layer لایه میانی
priming لایه اول
sand layer لایه ماسه
impervious blanket لایه نفوذناپذیر
epilimnion اب لایه زبرین
sedimentation لایه گذاری
in layers در چند لایه
hard layer لایه سخت
acid lining لایه اسیدی
selected material لایه فرم
energy stage لایه انرژی
energy shell لایه انرژی
impervious blanket لایه ناتراوا
drainage course لایه زهکش
insulated layer لایه عایق
base course لایه شالوده
bioderm لایه زنده
blockstone course لایه سنگچین
laminated لاله لایه
strand لایه رودخانه
magnetic layer لایه مغناطیسی
strands لایه رودخانه
coat of plastering لایه اندود
concrete layer لایه بتنی
confining layer لایه فشارزا
filter layer لایه پالایش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com