English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
carbon deposite لایه کربن
Other Matches
decarburizing گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
services توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
underlay در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
collapse pressure حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlays در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
media زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
die قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
lamination لایه لایه سازی
delamination لایه لایه کردن
argillite خاک رس لایه لایه
delamination لایه لایه شدگی
delaminate لایه لایه شدن
interlayer لایه بین دو لایه
delamination لایه لایه شدن
invar کربن
radiocarbon کربن 41
carbon کربن
secondary carbon کربن 2 درجه
recarburizer کربن دهنده
tertiary carbon کربن 3 درجه
primary carbon کربن 1 درجه
radiocarbon کربن پرتوزا
carbon dioxide دی اکسید کربن
carbon monoxide منواکسید کربن
acetylenic carbon کربن استیلنی
anomeric carbon کربن انومری
asymmetric carbon کربن بی تقارن
carburization ترکیب با کربن
carbon cycle سیکل کربن
carbonize کربن سازی
cabonic حاصل از کربن
carbon holder پایه کربن
decarburize کربن گرفتن
carbon free کربن ازاد
carbinol carbon کربن کربینول
active carbon کربن فعال
carbon fixed کربن ثابت
decarburization کربن گیری
carbonaceous کربن دار
plain carbon steel فولاد کربن غیرالیاژی
surface decarburization کربن گیری سطحی
carboning a lamp کربن گذاری لامپ
carbureted steel پولاد کربن دار
carbonate بصورت کربن دراوردن
cored carbon کربن هسته دار
crater in positive carbon گودی کربن مثبت
CFC مخفف کلروفلورو کربن
CFCs مخفف کلروفلورو کربن
carbon arc welding جوشکاری با جرقه کربن
activated charcoal کربن فعال شده
hydro carbon ترکیب هیدروژن و کربن
tertiary carbon کربن نوع سوم
arc lamp carbon کربن لامپ قوسی
secondary carbon کربن نوع دوم
recarburize کربن گیری مجدد
high carbon steel فولاد با کربن زیاد
ultra high carbon steels فولادهای فرا- پر- کربن
activated carbon کربن فعال شده
iron carbon alloy الیاژ اهن و کربن
iron carbon diagram نمودار اهن- کربن
primary carbon کربن نوع اول
high carbon steel فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
hypercapnia افزایش کربن اکسید در خون
ingot iron o.steel فولاد کربن گیری شده
carbon arc lead burning جوش سرب با جرقه کربن
ethylene هیدرو کربن اشباع نشده
carbide ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
carbon arcwelding جوش قوسی بوسیله کربن
carbohydrate ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
carbohydrates ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
gutta percha هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
dry ice یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
to trap something [e.g. carbon dioxide] چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
anthracite زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
nitralloy قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
hyperventilation تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
carbon tracking باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
three-ply سه لایه
layers لایه
layer لایه
yard لایه
shells لایه
shelling لایه
padding لایه
tiers لایه
tier لایه
ribband لایه
leaf لایه
stratum لایه
lamellar لایه لایه
lamellose لایه لایه
layer line خط لایه
stuffless بی لایه
riband لایه
ribands لایه
yards لایه
substrate لایه
ribbands لایه
beds لایه
shell لایه
provine لایه
coats لایه
coatings لایه
coated لایه
courses لایه
coat لایه
three ply سه لایه
course لایه
strata لایه ها
coursed لایه
bed لایه
selected material لایه فرم
drainage course لایه زهکش
soil horizon لایه خاک
thin film لایه نازک
energy shell لایه انرژی
damp proof course= لایه نمگیر
subsell زیر لایه
sub grade لایه زیرین
sublevel زیر لایه
subfloor لایه زیر کف
depletion layer تهی لایه
silt layer لایه لای
stratification لایه بندی
energy stage لایه انرژی
epilimnion اب لایه سطحی
epilimnion اب لایه زبرین
ionosphere لایه یونسفر
wearing course لایه رویی
lamella لایه صفحه
porous layer لایه روزنهای
substrate زیر لایه
pervious blanket لایه زهکش
oxide film لایه اکسیدی
overburden لایه سربار
surface course لایه رویی
valence shell لایه والانس
layer of rock لایه سنگی
layering لایه بندی
limnetic zone لایه نورگیر اب
superstratum ابر لایه
magnetic layer لایه مغناطیسی
substratum زیر لایه
multilayer چند لایه
priming layer لایه استری
intermediate layer لایه میانی
euphotic اب لایه نورگیر
filter layer لایه صافی
filter layer لایه پالایش
five ply پنج لایه
frost blanket course لایه پاد یخ
frost blanket course لایه ضد یخ قشر ضد یخ
the inner layer لایه درونی
sedimentation لایه گذاری
hard layer لایه سخت
hard layer لایه سفت
sand layer لایه ماسه
reversing layer لایه واگردان
impervious blanket لایه ناتراوا
impervious blanket لایه نفوذناپذیر
in layers در چند لایه
insulated layer لایه عایق
outer shell لایه والانس
mylar لایه پولیستری
laminated لاله لایه
stripping برداشت لایه رو
waterproofing course لایه اب بندی
priming لایه اول
zonate لایه دار
basaltic stratum لایه بازالتی
acid lining لایه اسیدی
base course لایه شالوده
pads لایه پشتی
top layer لایه فوقانی
surfacing لایه پوشش
stratosphere لایه- سپهر
bedding لایه بندی
strand لایه رودخانه
strands لایه رودخانه
plasterboard لایه گچی
bedding لایه زیرین
stripping تراش لایه رو
traprock لایه بازالتی
undercoat زیر لایه
pad لایه پشتی
damp proof course= لایه نمبند
bottom layer لایه مشترک
boundary layer لایه مرزی
plying لایه کاغذ
ply لایه کاغذ
plies لایه کاغذ
plied لایه کاغذ
coat of plastering لایه اندود
concrete layer لایه بتنی
confining layer لایه فشارزا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com