Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4 milliseconds)
English
Persian
padding
لایی گذاری
filling
لایی گذاری
fillings
لایی گذاری
Other Matches
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
pad
لایی
wads
لایی
bush
لایی
bushes
لایی
wadding
لایی
padding
لایی
wad
لایی
static seal
لایی
gasket
لایی
gaskets
لایی
stiffener
لایی
stiffeners
لایی
pads
لایی
layers
لایی
layer
لایی
mattress
لایی
bushing
لایی
mattresses
لایی
shim
لایی
distance wadding
لایی
stuffing
لایی
packing
لایی
distance wadding
لایی جازم
plywood
تخته سه لایی
pad
لایی گذاشتن
cotton wool
پنبه لایی
filter packing
لایی صافی
pads
لایی گذاشتن
cotton wool
لایی پنبه
cellulose wadding
لایی سلولزی
metallic packing
لایی فلزی
isolator for battery plate
لایی باتری
stranded wire
کابل تک لایی
single conductor cable
کابل تک لایی
shim
لایی فلزی
battery isolator
لایی باتری
laminate
چند لایی
stranded conductor
کابل تک لایی
heeltap
لایی پاشنه
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
falsie
لایی پستان بند
lining
به خط شدن نظامیان لایی
laminated beam
تیر چند لایی
manifold
لوله چند لایی
pad
دفترچه یادداشت لایی
linings
به خط شدن نظامیان لایی
labyrinth packing
لایی واشر لابیرنت
battery jar spacer
لایی فرف باتری
pads
دفترچه یادداشت لایی
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
wads
کپه کردن لایی گذاشتن
gasket
درز گرفتن لایی گذاشتن
wad
کپه کردن لایی گذاشتن
gaskets
درز گرفتن لایی گذاشتن
boosters
لایی استری منفجر کننده
booster
لایی استری منفجر کننده
upholster
روکشیدن مبل و لایی و فنرگذاشتن در ان
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
oakum
پس مانده الیاف شاهدانه کنف لایی
buster
خرج مشتعل کننده استری یا لایی
dress improver
لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
improver
لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
cable laid rope
طنابیکه ازسه رشته سه لایی بافته شده باشد
chest protector
لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
antistatic mat
پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
plywood
تخته لایی تخته چند لا
lineation
خط گذاری
indention
تو گذاری
coding
کد گذاری
ovulation
تخمک گذاری
sanding
ماسه گذاری
costing
قیمت گذاری
scaling
مقیاس گذاری
minelaying
مین گذاری
frustrations
عقیم گذاری
grading
نمره گذاری
pagination
صفحه گذاری
scoring
نمره گذاری
mark sensing
نشان گذاری
legislation
قانون گذاری
coronation
تاج گذاری
pricing
قیمت گذاری
coronations
تاج گذاری
policy making
سیاست گذاری
policy-making
سیاست گذاری
frustration
عقیم گذاری
disposure
درمعرض گذاری
discrimination
فرق گذاری
dimensioning
اندازه گذاری
codes and codification
علامت گذاری
demomination
نام گذاری
dateline
تاریخ گذاری
pointing
نقطه گذاری
invests
سرمایه گذاری
investing
سرمایه گذاری
petarder
مامورخرج گذاری پل
earmarking
علامت گذاری
finance
سرمایه گذاری
financed
سرمایه گذاری
enterprises
سرمایه گذاری
enterprise
سرمایه گذاری
collocation
باهم گذاری
nomenclauture
نام گذاری
nomographer
قانون گذاری
nomography
فن قانون گذاری
insulation
عایق گذاری
ovulations
تخمک گذاری ها
financing
سرمایه گذاری
finances
سرمایه گذاری
invested
سرمایه گذاری
costing
هزینه گذاری
valuations
ارزش گذاری
interposition
پا میان گذاری
ingravescence
رو بشدت گذاری
aggradation
ابرفت گذاری
imposition of hands
دست گذاری
valuation
ارزش گذاری
edgings
لبه گذاری
edging
لبه گذاری
trapping
تله گذاری
lettering
حروف گذاری
lable
جهت گذاری
coding
علامت گذاری
mining
مین گذاری
numbering
شماره گذاری
spacing
فاصله گذاری
inunction
مرهم گذاری
indentations
دندانه گذاری
indentation
دندانه گذاری
piping
لوله گذاری
coding
کد گذاری چیزی
impression
نشان گذاری
impressions
نشان گذاری
insertion
جوف گذاری
idegraphy
نشان گذاری
lodgement
ودیعه گذاری
lodgment
ودیعه گذاری
capitalization
سرمایه گذاری
investments
سرمایه گذاری
hyphenation
خط تیره گذاری
limit of load
حد بار گذاری
iatraliptics
مرهم گذاری
hypothecation
رهن گذاری
hypothecation
گرو گذاری
investment
سرمایه گذاری
sedimentation
لایه گذاری
sedimentation
رسوب گذاری
juxtaposition
پهلوی هم گذاری
sequencing
ترتیب گذاری
masking
نقاب گذاری
signallzation
علامت گذاری
structuralization
بنیان گذاری
scale factor
مقیاس گذاری
encoding
رمز گذاری
loading
بار گذاری
puncuation
نقطه گذاری
undervaluation
کم ارزش گذاری
notations
نشان گذاری
indent
دندانه گذاری
synthesizing
هم گذاری کردن
casings
لوله گذاری
casing
لوله گذاری
tubing
لوله گذاری
wicking
فتیله گذاری
weft insertion
پود گذاری
punctuation
نقطه گذاری
synthesis
هم گذاری اختلاط
syntheses
هم گذاری اختلاط
indenting
دندانه گذاری
synthesizes
هم گذاری کردن
synthesized
هم گذاری کردن
indents
دندانه گذاری
synthesize
هم گذاری کردن
synthesising
هم گذاری کردن
synthesises
هم گذاری کردن
synthesised
هم گذاری کردن
nomination
نام گذاری
nominations
نام گذاری
invest
سرمایه گذاری
setting
کار گذاری
settings
کار گذاری
prefixion
پیش گذاری
prefixion
جلو گذاری
prefixion
سرواژه گذاری
prefixture
پیش گذاری
prefixture
جلو گذاری
prefixture
سرواژه گذاری
load
فشنگ گذاری
cupellation
قال گذاری
marks
علامت گذاری
indexing
شاخص گذاری
exposures
درمعرض گذاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com