English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
pouter لب ولوچه دار دارای لب ولوچه اویخته
Other Matches
chap fallen لب ولوچه اویخته
chops لب ولوچه
pouts لب ولوچه را جمع کردن
pout لب ولوچه را جمع کردن
pouted لب ولوچه را جمع کردن
pouting لب ولوچه را جمع کردن
penduline دارای اشیان اویخته
lop eared دارای گوش اویخته
lopeared دارای گوشهای اویخته
lobate دارای غبغب یازائده اویخته
lobated دارای غبغب یازائده اویخته
nutant سرازیر اویخته زیور اویخته
pensile اویخته
pendants اویخته
pendent اویخته
overhung اویخته
droppers اویخته
flapping اویخته
dropper اویخته
flappy اویخته
penduline اویخته
underhung اویخته
poutingly با لب اویخته
suspended اویخته
pendant اویخته
hung اویخته
pendulum جسم اویخته
flapped اویخته وشل
flap eared اویخته گوش
suspended ceiling سقف اویخته
suspensed load بار اویخته
down in the mouth لب و لوچه اویخته
flaps اویخته وشل
cat walk راه رو اویخته
flap اویخته وشل
beetles اویخته شدن
punka بادبزن اویخته
pendentive dome گنبد اویخته
pendulums جسم اویخته
lappet گوشت اویخته
beetle اویخته شدن
flews قسمت اویخته لب بالای سگ
flaccid چروک شده اویخته
dolman sleeve استین گشاد و اویخته
lobs گوشت یا پوست اویخته
lob گوشت یا پوست اویخته
lobbing گوشت یا پوست اویخته
lappet لبه اویخته کلاه
flaps قسمت اویخته هر شیئی
flap قسمت اویخته هر شیئی
thrum ریشه یانخ اویخته
lobbed گوشت یا پوست اویخته
flapped قسمت اویخته هر شیئی
dipping sonar سونار اویخته از هواپیما یاهلیکوپتر
trussed بدار اویخته شدن خرپا
truss بدار اویخته شدن خرپا
trussing بدار اویخته شدن خرپا
breasted transmitter میکروفونی که به گردن اویخته میشود
trusses بدار اویخته شدن خرپا
pendulously بطور اویخته یا تاب خور
drop leaf رومیزی اویخته از اطراف میز
to poke one's head با سرپایین اویخته راه رفتن
pensile birds پرندگانی که اشیانه اویخته میسازند
flaps برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flapped برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
hanging بدار زدن چیز اویخته شده
slouch hat کلاه لبه پهن ولبه اویخته
flap برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
dag قسمت تیز هر چیزی که اویخته باشد
valences لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
mastiffs سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
pantaloon پیر مرد عینکی شلوار اویخته دلقک
mastiff سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
pinup girl دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
valance لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
valances لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
lugsail بادبان چهارگوشی که بطوراریب به زورق یا قایق اویخته شود
giants stride تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
crosshead وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میش ود
jackrabbit نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
lobes اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
sabretache خرجین یاکیسه چرمی پهن که بکمر بند سرباز سواره نظام اویخته است
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
slackest دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
lighted چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lobation قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
light چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
slack دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
slacks دامن اویخته وشل لباس یا هر چیزاویخته وشل
lightest چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
slouched خمیده بودن اویخته بودن
slouches خمیده بودن اویخته بودن
slouching خمیده بودن اویخته بودن
slouch خمیده بودن اویخته بودن
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
trilinear دارای سه خط
fraught with دارای
odoriferous دارای بو
footy دارای پا
glochidiate دارای مو
three-legged دارای سه پا
iodic دارای ید
bilabiate دارای دو لب
three legged دارای سه پا
hexameter دارای شش وزن
flabby دارای عضلات شل
unidirectional دارای یک جهت
pulsant دارای تپش
rectilinear دارای مسیرمستقیم
weak sighted دارای چشم کم سو
weak eyed دارای چشم کم سو
trimolecular دارای سه ملکول
trinal دارای سه متغیر
trinary دارای سه متغیر
trinomial دارای سه عبارت
tripetalous دارای سه کلبرگ
pseudonymous دارای تخلص
warty دارای زگیل
pinnular دارای برگچه
triradiate دارای سه شعاع
trilocular دارای سه حفره
legitimating دارای حق مشروع
legitimates دارای حق مشروع
feldspathic دارای فلدسپار
tricyclic دارای سه چرخ
trifoliolate دارای سه نشریه
petiolated دارای دمگل
weighted دارای وزن
swell butted دارای ته گنده
fibrinous دارای مودلیفی
trigonous دارای سه زاویه
deficient دارای کمبود
trigynous دارای سه مادگی
tristigmatic دارای سه مادگی
redundant دارای اطناب
pulsatile دارای تپش
pileate دارای کلاهک
legitimate دارای حق مشروع
legitimated دارای حق مشروع
febile دارای حالت تب
pinnular دارای بالچه
wapper jawed دارای ارواره کج
primiparous دارای یک اولاد
univalent دارای یک فرفیت
primipara دارای یک اولاد
unipod دارای یک پایه
turpentinous دارای تربانتین
prerogatived دارای حق ویژه
unifoliate دارای یک برگ
unifilar دارای یک سیم یا نخ
two handed دارای دو دست
two way دارای دو راه
unidirection دارای یک جهت
pre emptive دارای حق شفعه
geniculate دارای زانویی
varietal دارای تنوع
underweight دارای کسروزن
umbrageous دارای سوفن
preemptor دارای حق شفعه
glanduliferous دارای غد دکوچک
glary دارای تشعشع
heterogamous دارای مادگی ها
hearted دارای قلب ...
floaty دارای اب نشین کم
foliolate دارای برگچه
equivocal دارای دومعنی
backed دارای پشت
vivific دارای حیات
tungstic دارای تنگستن
short range دارای برد کم
short-range دارای برد کم
plumose دارای دسته پر
polygamous دارای چند زن
viniferous دارای شراب
haired دارای موی ...
rifled دارای خان
vagility دارای تحرک
vagile دارای تحرک
undersigned دارای امضاء
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com