Total search result: 202 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
Take this luggage to the taxi, please. |
لطفا این اسباب و اثاثیه را تاکسی حمل کنید. |
|
|
Search result with all words |
|
Take this luggage to the bus, please. |
لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید. |
Other Matches |
|
Can you help me with my luggage? |
ممکن است اسباب و اثاثیه ام را حمل کنید؟ |
Could you help me carry my luggage? |
ممکن است در حمل اسباب و اثاثیه ام به من کمک کنید؟ |
Luggage |
اسباب و اثاثیه |
luggage van |
واگن اسباب و اثاثیه |
this luggage |
این اسباب و اثاثیه |
There is one piece missing. |
یک تکه از اسباب و اثاثیه نیست. |
luggage lockers |
قفس های اسباب و اثاثیه |
I'd like to leave my luggage, please. |
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم. |
Where are the luggage trolleys? |
چرخ دستی اسباب و اثاثیه کجا هستند؟ |
Where are the luggage lockers? |
قفسه های ویژه اسباب و اثاثیه کجاست؟ |
Please get me a taxi. |
لطفا یک تاکسی برایم بگیرید. |
Will you have our luggage sent up? |
آیا ممکن است اسباب و اثاثیه من را بالا بفرستید؟ |
Please take this luggage. |
خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید. |
Please check the water. |
لطفا آب را کنترل کنید. |
Please check the ... |
لطفا ... را کنترل کنید. |
Full tank, please. |
لطفا باک را پر کنید. |
Please sign here. |
لطفا اینجا را امضا کنید. |
Please consider my suggestion. |
لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید |
Please check the oil. |
لطفا روغن را کنترل کنید. |
Please don't wake me until 9 o'clock! |
لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید! |
Please get it off ! [Please clean it up !] |
لطفا این را پاک کنید ! |
Please have my bill ready. |
لطفا صورتحسابم را آماده کنید. |
Please heat up my food. |
لطفا" غذایم را داغ کنید |
Please call the police. |
لطفا پلیس را خبر کنید. |
Please check the battery. |
لطفا باطری را کنترل کنید. |
Please check the spear tyre, too. |
لطفا تایر زاپاس را هم کنترل کنید. |
Please partake of this meal . |
لطفا" از این غذا صرف کنید |
Move along, please! [in a crowd] |
لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی] |
Please open this bag. |
لطفا این کیف را باز کنید. |
Please warm up this milk . warm and sincere greetings . |
لطفا" این شیر را قدری گرم کنید |
Could you repeat what you said, please? |
میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟ |
Would you change the lamp please? |
آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟ |
Would you post this for me, please? |
ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟ |
Would you change the tyre please? |
آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟ |
Would you call the head waiter, please? |
لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟ |
Please supply the facts relevant to the case. |
لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید |
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . |
درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] . |
taxiway |
راه تاکسی یا باند تاکسی |
repeats |
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو |
repeat |
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو |
adding |
اضافه کنید زیاد کنید |
add |
اضافه کنید زیاد کنید |
adds |
اضافه کنید زیاد کنید |
equipment |
اثاثیه |
furnishings |
اثاثیه |
gas fittings |
اثاثیه گاز |
unfurnished |
بدون اثاثیه |
dixings |
اثاثیه مخلفات |
the f. of a room |
اثاثیه اطاق |
disfurnish |
بی اثاثیه کردن |
prescan |
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید |
accomodation |
تدارک جا اثاثیه تطابق |
props |
اثاثیه صحنه نمایش |
To rearrange the futniture. |
اثاثیه ( مبلمان ) راجابجا کردن |
pantechnicon van |
یکجوربارکش برای بردن اثاثیه |
Taxi |
تاکسی |
taxicab |
تاکسی |
Taxi! |
تاکسی! |
cab |
تاکسی |
taxicabs |
تاکسی |
shore boat |
تاکسی اب |
cabs |
تاکسی |
taximan |
راننده تاکسی |
cabstand |
توقفگاه تاکسی |
cabbie |
راننده تاکسی |
cabbies |
راننده تاکسی |
taxi |
تاکسی یا خودروی |
taxi |
تاکسی کردن |
taxied |
تاکسی یا خودروی |
taxies |
تاکسی خودروی |
taxi |
تاکسی خودروی |
taxies |
تاکسی کردن |
taxied |
تاکسی خودروی |
cabman |
راننده تاکسی |
taxies |
تاکسی یا خودروی |
taxiing |
تاکسی خودروی |
taxiing |
تاکسی یا خودروی |
cabby |
راننده تاکسی |
taxiing |
تاکسی کردن |
taxied |
تاکسی کردن |
shore boat |
تاکسی ساحلی |
cab driver |
رانندهی تاکسی |
cab drivers |
رانندهی تاکسی |
taximeter |
مسافت نمای تاکسی |
taxiway |
مسیر تاکسی کردن |
taxi stand |
ماندگاه مجاز تاکسی |
Where can I get a taxi? |
کجا میتوانم یک تاکسی بگیرم. |
The cab neared [approached] 20th Street. |
تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد. |
Where can I get a taxi? |
کجا میتوانم تاکسی بگیرم. |
minicabs |
اتومبیل کوچک مخصوص تاکسی |
minicab |
اتومبیل کوچک مخصوص تاکسی |
turn off guidance |
راهنمای تاکسی کردن هواپیما |
taxiway |
جاده یا راه تاکسی رو فرودگاه |
taximeter |
نشان دهنده کرایه تاکسی |
taxi rank [British E] |
توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر] |
taxi stand |
توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر] |
To pick up a passenger. |
مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس ) |
cabstand [American E] |
توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر] |
Where can I get a taxi? |
کجا میتوانم تاکسی سوار شوم. |
Where can I get a taxi? |
کجا میتوانم یک تاکسی سوار شوم. |
cruiser |
کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند |
cruisers |
کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند |
turn off guidance |
هدایت هواپیماروی باند تاکسی کردن |
bare base |
فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی |
prithee |
لطفا |
patronizingly |
لطفا |
graciously |
لطفا" |
Please stand up ! |
لطفا" بایستید ! |
Tickets, please. |
لطفا بلیت. |
deigns |
لطفا پذیرفتن |
deigning |
لطفا پذیرفتن |
Your passport, please. |
لطفا گذرنامتان. |
vouchsafe |
لطفا حاضرشدن |
vouchsafed |
لطفا حاضرشدن |
With milk, please. |
لطفا با شیر. |
vouchsafes |
لطفا حاضرشدن |
vouchsafing |
لطفا حاضرشدن |
deigned |
لطفا پذیرفتن |
deign |
لطفا پذیرفتن |
Please come down(downstairs). |
لطفا"بفرمایید پایین |
I'd like a dessert, please. |
لطفا دسر میخواهم. |
Please let me know. |
لطفا"به من اطلاع دهید |
Stand back, please ! |
لطفا"عقب با یستید |
Please fetch the book. |
لطفا"بروکتاب رابیاور |
The bill, please. |
لطفا صورت حساب. |
I'd like breakfast, please. |
لطفا صبحانه میخواهم. |
kindly |
لطفا از روی مرحمت |
Please make yourself comfortable. |
لطفا" راحت باشید |
No milk, please. |
لطفا بدون شیر. |
please |
سرگرم کردن لطفا |
Something light, please. |
لطفا یک چیز سبک. |
pleases |
سرگرم کردن لطفا |
Some sugar, please. |
لطفا مقداری شکر. |
PLease let me know(notiffy me). |
لطفا" به من خبر بدهید |
Please write down your new address . |
لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید |
Please reply as a matter of urgency. |
لطفا فوری پاسخ دهید. |
I'd like a cup of coffee, please. |
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم. |
condescendingly |
ازروی فروتنی یامهربانی لطفا |
Please give me this one . |
این یکی را لطفا" بدهید |
Stop here, please. |
لطفا همینجا نگه دارید. |
Please answer the telephone. |
لطفا" جواب تلفن را بدهید |
A pot of tea for 4, please. |
لطفا یک قوری چایی 4 نفره. |
Please keep me posted(informed). |
لطفا" مرادرجریان بگذارید (نگاهدارید ) |
Please turn left now. |
لطفا حالا شما به چپ بپیچید. |
Please let me in on your affairs . |
لطفا" مرا در کارهایتان واردکنید |
Hold the line, please! |
لطفا گوشی را نگه دارید! |
A ticket to Bath, please. |
لطفا یک بلیت به شهر باته. |
Please pass round the fruit . |
لطفا" میوه را دور بگردانید |
Please do not touch! |
لطفا دست نزن [نزنید] ! |
I want one of these please. |
لطفا من یکی از اینها را میخواهم. |
Please show me the way out I'll show you ! |
لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید |
wheel load |
فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت |
I'd like a haircut, please. |
لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم. |
Can you give me the key, please? |
لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟ |
Would you wait for me, please? |
ممکن است لطفا منتظرم باشید؟ |
Two coffees please . |
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید ) |
May I have my bill, please? |
ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟ |
A cup of tea with lemon, please. |
لطفا یک فنجان چای با لیمو ترش. |
Please listen carfully for the telephone tI'll I come back . |
لطفا" گوش ات به تلفن با شد تامن برگردم |
Please help yourself ( with the food ) . |
لطفا" برای خودتان غذا بکشید |
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. |
ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید |
Save this for me, please! |
لطفا این را برای من نگه دار! |
Can you send a mechanic, please? |
آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟ |
Could we have a fork please? |
ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟ |
Please put these clocolates aside for me . |
لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید |
Please face me when I'm talking to you. |
لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن. |
repondez s'il vous plait [RSVP] |
لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای] |
Could we have a plate please? |
ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟ |
Could you drive more slowly, please? |
ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟ |
please reply |
لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای] |
If there is a reason for complaint, please contact ... |
اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید. |
Can you send a breakdown lorry, please? |
آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟ |
Could we have a napkin please? |
ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟ |
Could we have some matches please? |
ممکن است لطفا چند تا کبریت برایمان بیاورید؟ |
May I have the drink list, please? |
ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟ |
I'm not very hungry, so please don't cook on my account. |
من خیلی گرسنه نیستم، پس لطفا بحساب من آشپزی نکن. |
May I have the menu, please? |
ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟ |
Please accept this gift as a mark of my friendship. |
لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید |
I'll have a beer with a rum chaser. |
لطفا یک آبجو و بعد یک عرق رم که گلویم را صاف کند. |
rig |
اسباب |
appliances |
اسباب |
rigs |
اسباب |
freehand |
بی اسباب |
rigged |
اسباب |
remover |
اسباب کش |
dixings |
اسباب |
removers |
اسباب کش |
contrivance |
اسباب |
lash up |
اسباب |
instrumentally |
با اسباب |
rigging |
اسباب |
mountings |
اسباب |
tackling |
اسباب |
tackles |
اسباب |
free hand |
بی اسباب |
tackled |
اسباب |
tackle |
اسباب |
geap |
اسباب |
doodads |
اسباب |
doodad |
اسباب |