English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
English Persian
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
Other Matches
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
schnorkel لوله مخصوص تنفس در زیر اب
snorkel لوله مخصوص تنفس در زیر اب
snorkels لوله مخصوص تنفس در زیر اب
bull dog wrench اچار مخصوص لوله گاز
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
speaking tube لوله مخصوص مکالمه بین دواتاق
culverts لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
culvert لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
back pressure valve سوپاپ مخصوص ممانعت ازپس زنش مایعات در داخل لوله
purge valve لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
sockets بست لوله دوراهی لوله
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
graving dock اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
tubes از لوله رد کردن
tube از لوله رد کردن
siphon از لوله یاسیفون رد کردن
siphoned از لوله یاسیفون رد کردن
siphons از لوله یاسیفون رد کردن
syphoned از لوله یاسیفون رد کردن
tide drain زهکشی کردن با لوله
syphons از لوله یاسیفون رد کردن
plumb لوله کشی کردن
piped لوله کشی کردن
To lay the pipes . لوله کشی کردن
pipe لوله کشی کردن
canalize نهرسازی لوله کشی کردن
lays روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
ram پر کردن توپ راندن به داخل لوله
lay روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
rammed پر کردن توپ راندن به داخل لوله
rams پر کردن توپ راندن به داخل لوله
stave شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
layihg azimuth گرای روانه کردن لوله توپ
boresight میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
port بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
lyophilization خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
collimate موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
head دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
priming پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
tubulate لولهای کردن لوله دار کردن
angle of traverse زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
anchor block بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
intubation فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
spouts لوله
spouting لوله
valve لوله
valves لوله
chimney لوله
chimneys لوله
cannon لوله
conduit لوله
nose سر لوله
noses سر لوله
spouted لوله
spout لوله
piped لوله
conduits لوله
fire hose لوله اب
rouleau لوله
cannons لوله
clip لوله
hickey لوله خم کن
hosing لوله
pipelines خط لوله
pipeline خط لوله
plumber لوله کش
plumbers لوله کش
clips لوله
clippings لوله
hose لوله
stave لوله اب
clipped لوله
hosed لوله
hoses لوله
water pipe لوله اب
pipe لوله
downtake لوله
roll لوله
rolled لوله
pipe layer لوله کش
rolls لوله
bores لوله
ductile لوله شو
hosepipe لوله
pipe line خط لوله
drain pipe لوله
pipe cutter لوله بر
discharge head سر لوله
nozzle سر لوله اب
bore لوله
tube cutter لوله بر
duct لوله اب
tubulation لوله
blast pipe لوله دم
nozzles سر لوله اب
pipe fitter لوله کش
cylinders لوله
blast main لوله دم
tube لوله
sequacious لوله شو
tubes لوله
cylinder لوله
pipe wrench لوله گیر
pipe wrench اچار لوله
hose لوله پلاستیکی
pipe vice لوله گیر
hoses لوله خرطومی
hosed لوله پلاستیکی
pipe tongs لوله گیر
tube لوله دارکردن
hosed لوله خرطومی
pipe straightner لوله راستکن
pipy لوله دار
point bland از دهانه لوله
precession فرسایش لوله
pression pipe لوله فشاری
pump dale لوله تلمبه
inductor hose لوله رابط
inductile لوله نشو
exhausts لوله اگزوز
hosing لوله پلاستیکی
plumping لوله کشی
pipeage لوله کشی
pipehead انتهای خط لوله
pipehead مقصدخطوط لوله
hosing لوله خرطومی
pipelike لوله مانند
pipeline trench معبر خط لوله
hoses لوله پلاستیکی
observation pipe لوله پیزومتر
casings لوله گذاری
piping لوله گذاری
petrol pipe لوله بنزین
pezometer tube لوله فشارسنج
pezometer tube لوله پیزومتری
pipe reticulation لوله کشی
casings لوله محافظ
piping لوله کشی
pitot tube لوله پیتو
oil p لوله نفت
oil pipeline لوله نفت
socket دو راهی لوله
stack لوله اگزوز
overflow pipe لوله سرریز
monkey wrench اچار لوله
metal conduit لوله حفاظ
exhaust pipe لوله اگزوز
drill pipe لوله حفرکن
mains water لوله اب اصلی
intube در لوله گذاشتن
pipe cutter لوله قطع کن
lamp chimney لوله لامپا
pipe fitter لوله نصب کن
pipe fitting لوله کشی
interlocking pipe لوله هم بند
hose لوله خرطومی
pipe laying لوله کشی
plumbing work لوله کشی
tubular لوله دار
casing لوله محافظ
main sewer لوله اصلی
main pipe لوله اصلی
acetylene cylinder لوله استیلن
pipage لوله کشی
pipe bending device لوله خمکن
pipe clip گیره لوله
pipe connection اتصال لوله
tubes لوله دارکردن
casing لوله گذاری
plumbery لوله کشی
earthenware pipe لوله سفالین
copper pipe لوله مسی
connecting tube لوله رابط
conduit wire لوله برگمن
rodding a conduit فنرگذرانی از لوله
conduit rodding فنرگذرانی از لوله
concrete pipe لوله سیمانی
concrete pipe لوله بتنی
barrels لوله توپ
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com