English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (1 milliseconds)
English Persian
antitoxin مادهء ضدسم
antivenin مادهء ضدسم
Other Matches
antitoxic ضدسم
antifreeze مادهء ضد یخ
exudate مادهء مترشحه
exudate مادهء تراویده
antivitamin مادهء ضدویتامین
aroma مادهء عطری
aromas مادهء عطری
adsorbate مادهء جذب شده
actiniferous دارای اکتینیوم یا مادهء رادیواکتیو
hyoscyamine مادهء شبه قلیایی سیکران
achromatin مادهء رنگ ناپذیر هستهء یاخته
amylose مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
additive ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
additives مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
antimatter جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
yellow bile مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com