English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 54 (3 milliseconds)
English Persian
subordinate مادون
subordinated مادون
subordinates مادون
subordinating مادون
sub مادون
subs مادون
behindhand مادون
inferior مادون
inferiors مادون
below مادون
puisne مادون
subjacent مادون
subordinative مادون
Other Matches
infrared imagery عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
infrasonic مادون صوت
infrasonics مادون صوت
non fatal offences against the person مادون نفس
infrared مادون قرمز
infrahuman مادون انسان
infera red مادون قرمز
subservient مادون سودمند
subnormal مادون عادی
subhuman مادون انسان
subsonic مادون صوت
subject تحت مادون
subjected تحت مادون
subjecting تحت مادون
subjects تحت مادون
thermal imagery عکاسی مادون قرمز
ultraviolet اشعه مادون بنفش
infrasonic wave موج مادون صوت
subaltern افسر جزء مادون
infrasonic frequency فرکانس مادون صوت
subsonic flow جریان مادون صوت
infrared viewer دوربین مادون قرمز
subnormality مادون عادی بودن
subalterns افسر جزء مادون
subsonic مادون سرعت سیر صوت
infrared وابسته به اشعه مادون قرمز
infrasonic frequency range ناحیه فرکانس مادون صوت
praetor قاضی یاافسر مادون کنسول
thermal crossover تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
thermal imagery عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
radiant exposure وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
praetorian وابسته به قدرت قضاوت مادون کنسولی رومی
infrared resolution تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
detector گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
detectors گیرنده حساس برای کشف واندازه گیری اشعه مادون قرمز
upwash حرکت هوا بطرف بالا درجلوی لبه حمله بال مادون صوت که منجر به تولید برامیگردد
sniper scope دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infra red link سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
contraction ratio نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
infrared line scan ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com