English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
king's yellow مارهای صیادجوندگان امریکای مرکزی
Other Matches
organization of central american states سازمان دول امریکای مرکزی
pecans درخت گردوی امریکای مرکزی
pecan درخت گردوی امریکای مرکزی
neotropical متعلق به امریکای جنوبی ونواحی گرمسیری امریکای شمالی
south american revolution انقلاب امریکای جنوبی نهضت سیاسی امریکای جنوبی در اوائل قرن 91 که به جنگ بین استقلال طلبان ان خطه با استعمارگران اسپانیایی و بالاخره استقلال این مستعمرات منجر شد
northen america nebula ابری امریکای شمالی سحابی امریکای شمالی
mamba مارهای زهردارمناطق گرمسیر
constrictor انواع مارهای >بوا<
colubrine وابسته بخانواده مارهای بی زهر
king snake انواع مارهای جنس Lampropeltis
mongoose or mun که مارهای زهردارمی کشد و بخودش اسیبی نمیرسد
cpu time مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
central متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
headquarters شعبه مرکزی اداره مرکزی
paching central سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
latin america امریکای لاتین
first world امریکای شمالی
malemute سگ سورتمه کش امریکای شمالی
junco سهره امریکای شمالی
coypu سگ ابی امریکای جنوبی
farkleberry تمشک امریکای جنوبی
peso مسکوک امریکای جنوبی
caribous گوزن امریکای شمالی
poncho کلیجه امریکای جنوبی
caribou گوزن امریکای شمالی
malamute سگ سورتمه کش امریکای شمالی
ponchos کلیجه امریکای جنوبی
lamas شتر بی کوهان امریکای جنوبی
lama شتر بی کوهان امریکای جنوبی
horseweed خزه معمولی امریکای شمالی
redskins سرخ پوست امریکای شمالی
copperlndian سرخ پوست امریکای شمالی
pawpaws درخت نخل امریکای جنوبی
llamas شتر بی کوهان امریکای جنوبی
guanaco شتر بی کوهان امریکای جنوبی
passenger pigeon کبوتر وحشی امریکای شمالی
jonah crab خرچنگ بزرگ امریکای غربی
mockingbird مرغ مقلد امریکای شمالی
massasauge مار زنگی امریکای شمالی
margay گربه پلنگی امریکای جنوبی
llama شتر بی کوهان امریکای جنوبی
pawpaw درخت نخل امریکای جنوبی
redskin سرخ پوست امریکای شمالی
coyotes گرگ صحرایی امریکای شمالی
coyote گرگ صحرایی امریکای شمالی
glass snake نوعی سوسمارمخصوص امریکای جنوبی
anaconda نوعی مار یاافعی امریکای جنوبی
flathead سرخ پوست امریکای شمالی ماهی سرپهن
indigo bunting یکجورسهره در امریکای شمالی که نر ان نیلی رنگ است
indigo bird یکجوره سهره در امریکای شمالی که نر ان نیلی رنگ است
west lndies جزایر هند غربی واقع بین اتازونی و امریکای جنوبی
prairie chicken یکجور با قرقر امریکای شمالی در دره رود میسی سیپی
wampun خر مهرهای که هندیهای امریکای شمالی بجای زر وزیور بکار می برند
rhatany ریشه یکجور گیاه در امریکای جنوبی که در ساختن داروهای ... بکار میبرند
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
papaw درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
pampas دشت علفزار امریکای جنوبی دشت
centrical مرکزی
focal مرکزی
axial مرکزی
centerline خط مرکزی
cl خط مرکزی
core مرکزی
cores مرکزی
centre pocket مرکزی
central pumping station مرکزی
central مرکزی
focal line خط مرکزی
central canal مجرای مرکزی
central city شهر مرکزی
central bank بانک مرکزی
central convolution شکنج مرکزی
center distance فاصله مرکزی
center base میدان مرکزی
center گروه مرکزی
boost coil کوئل مرکزی
central focusing wheel چرخهزوم مرکزی
centralized plan پلان مرکزی
three centred curve منحنی سه مرکزی
subcentral زیر مرکزی
three center bonding پیوند سه مرکزی
centrum جسم مرکزی
concourse تالار مرکزی
axial pressure فشار مرکزی
central control desk میزفرمان مرکزی
state government دولت مرکزی
central gyrus شکنج مرکزی
spherical angle زاویه مرکزی
central station نیروگاه مرکزی
central terminal پایانه مرکزی
centre game بازی مرکزی
centrically بطور مرکزی
fovea centralis فرورفتگی مرکزی
centrifugal گریز از مرکزی
centripetal جانب مرکزی
centrosymmetric متقارن مرکزی
holding company شرکت مرکزی
directrix خط تیر مرکزی
head office دفتر مرکزی
head office اداره مرکزی
central site سایت مرکزی
central fissure شیار مرکزی
central sulcus شیار مرکزی
central government حکومت مرکزی
central head فشار مرکزی
central limit theorem قضیه حد مرکزی
central load بار مرکزی
central office دفتر مرکزی
central position قرارگاه مرکزی
central position وضعیت مرکزی
central processing unit واحدپردازنده مرکزی
central processor پردازنده مرکزی
central processor پردازشگر مرکزی
fore and aft center line خط مرکزی سراسری
eccentricity برون مرکزی
central تلفن چی مرکزی
centralism مرکزی نگری
nucleus لب هسته مرکزی
mainframe پردازنده مرکزی
mainframes پردازنده مرکزی
nuclei لب هسته مرکزی
central کامپیوتر مرکزی
centralist مرکزی نگر
eccentricities برون مرکزی
centralists مرکزی نگر
central heating حرارت مرکزی
central heating گرمایش مرکزی
scandinavian defence دفاع متقابل مرکزی
central control panel تابلوی مرکزی کنترل
unit central processing واحد پردازش مرکزی
golds دایره مرکزی هدف
vertical center line illusion خطای خط قائم مرکزی
core هسته مرکزی مفتول
center of gravity axis محور ثقل مرکزی
gold دایره مرکزی هدف
cento سازمان پیمان مرکزی
cores هسته مرکزی مفتول
central mass storage انباره انبوه مرکزی
centre pawns پیادههای مرکزی شطرنج
central processing unit واحد پردازش مرکزی
centers وسط ونقطه مرکزی
the middlands استانهای مرکزی انگلستان
central planning برنامه ریزی مرکزی
centre وسط ونقطه مرکزی
downtown قسمت مرکزی شهر
central tendency measures اندازههای گرایش مرکزی
measures of central tendency اندازههای گرایش مرکزی
centred وسط ونقطه مرکزی
central heating system دستگاه حرارت مرکزی
statolatry حمایت ازقدرت مرکزی
centre counter defence دفاع متقابل مرکزی
centered وسط ونقطه مرکزی
rimland حومه ناحیه مرکزی
geocentric system دستگاه زمین مرکزی
cns دستگاه عصبی مرکزی
multicenter binding پیوند چند مرکزی
post offices اداره مرکزی پست
post office اداره مرکزی پست
heliocentric system دستگاه خورشید مرکزی
conurbation شهر مهم مرکزی
conurbations شهر مهم مرکزی
heartlands منطقه مرکزی وحیاتی
heartland منطقه مرکزی وحیاتی
geocentric دوران زمین مرکزی
German Central Bank بانک مرکزی آلمان
center وسط ونقطه مرکزی
naves تالار مرکزی صحن
nave تالار مرکزی صحن
axis of the bore محور مرکزی لوله
Central African Republic جمهوری آفریقای مرکزی
precentral gyrus شکنج پیش مرکزی
GHQ مخفف ستاد مرکزی
inner cities بخش مرکزی شهر
inner city بخش مرکزی شهر
one shot pump پمپ روغن مرکزی
geothermic وابسته به حرارت مرکزی زمین
directrix خط مرکزی منطقه اتش توپ
high asia قسمت بلند و مرکزی امریکا
general posr office اداره مرکزی پست در لندن
keel ستون عرضی مرکزی ناو
central railway station ایستگاه مرکزی راه اهن
osset اریایی نژادان قفقاز مرکزی
geothermal وابسته به حرارت مرکزی زمین
keels ستون عرضی مرکزی ناو
geocentric دارای مرکزی در زمین زمینی
sweet spot قسمت مرکزی راکت یا چوب
center spot نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
umbilical واقع در نزدیکی ناف مرکزی
x ring دایره مرکزی هدف تیراندازی
central food preparation facility کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
Ivory Coast کرانهی مرکزی و غربی افریقا
central planning team تیم طرح ریزی مرکزی
radian زاویه مرکزی قوس دایره
wing section بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
central air data مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
danish gambit گامبی دانمارکی در بازی مرکزی شطرنج
centralized آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
statism تمرکز قدرت اقتصادی در دولت مرکزی
abneural واقع در مقابل دستگاه مرکزی عصب
totalitarianism رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com