Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (8 milliseconds)
English
Persian
residue of the state
مازاد ترکه
Search result with all words
the system of
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
Other Matches
letters of administration
حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
wattle
ترکه برای ساختن سبد ترکه
surplus
مازاد
excess
مازاد
residual
مازاد
excesses
مازاد
salvaged
مازاد
surcharge water
اب مازاد
spoil
مازاد
spoiled
مازاد
spoiling
مازاد
salvaging
مازاد
salvages
مازاد
salvage
مازاد
spoils
مازاد
surpluses
مازاد
rejcet
مازاد
patrimonies
ترکه
wands
ترکه
legacy
ترکه
legacies
ترکه
patrimony
ترکه
roof batten
ترکه
succession
ترکه
successions
ترکه
affshoot
ترکه
asthin as lath
<idiom>
ترکه ای
branchlet
ترکه
estate of a deceased
ترکه
wand
ترکه
boughs
ترکه
bough
ترکه
sprays
ترکه
spraying
ترکه
sprayed
ترکه
spray
ترکه
twing
ترکه
virga
ترکه
scion
ترکه نو
heirlooms
ترکه
heirloom
ترکه
bequests
ترکه
bequest
ترکه
rods
ترکه
scions
ترکه نو
switch
ترکه
rod
ترکه
sprig
ترکه
switches
ترکه
switched
ترکه
twigs
ترکه
sprigs
ترکه
twig
ترکه
export surplus
مازاد صادرات
surplus water
ابهای مازاد
excess reserves
اندوختههای مازاد
excess demand
درخواست مازاد
farm surplus
مازاد کشاورزی
surplus stock
موجودی مازاد
overproduction
تولید مازاد
residual variance
پراکنش مازاد
surplus gas
گاز مازاد
residual matrix
ماتریس مازاد
spoin bank
انبار مازاد
social surplus
مازاد اجتماعی
sellers surplus
مازاد فروشنده
system overhead
مازاد سیستم
economic surplus
مازاد اقتصادی
superimposed
مازاد بر احتیاج
excess stock
موجودی مازاد
redundant
مازاد بر احتیاج
excesses
اضافه مازاد
surplus production
مازاد تولید
excess
اضافه مازاد
spares
اقلام مازاد
budget surplus
مازاد بودجه
remainder
مابقی مازاد
basic surplus
مازاد اساسی
residuary account
حساب ترکه
personal representative
امین ترکه
renouncing probate
رد سمت ترکه
offshoots
ترکه فرع
offshoot
ترکه فرع
residue of the state
باقیمانده ترکه
adminstrator of state
مدیر ترکه
legacy
ترکه موصی به
withy
ترکه بید
twigged
ترکه مانند
twiggy
ترکه مانند
legacies
ترکه موصی به
viminal
ترکه دهنده
personal representative
مدیر ترکه
administration of estate
اداره ترکه
distribution of the estate
تقسیم ترکه
one third of estate
ثلث ترکه
one thrid of the estate
ثلث ترکه
back titration
تیتر کردن مازاد
tail drain
نهرچه ابهای مازاد
trade balance surplus
مازاد تراز تجاری
producer surplus
مازاد تولید کننده
surpluses
اقلام اضافی و مازاد
excess listing
لیست اقلام مازاد
surplus energy theory
نظریه انرژی مازاد
surplus
اقلام اضافی و مازاد
import surcharge
حقوق واردات مازاد
excess capacity theory
نظریه مازاد فرفیت
wicker
ترکه یا چوب کوتاه
fiducial
وابسته به امین ترکه
distribution
تقسیم ترکه متوفی
distributions
تقسیم ترکه متوفی
letters of administration
سند مدیریت ترکه
excess demand
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand inflation
تورم ناشی از مازاد تقاضا
property disposition
از بین بردن اقلام مازاد
surplus
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
surpluses
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
excess listing
لیست وسایل انفرادی مازاد
wickerwork
ساخته شده از ترکه سبدسازی
heritage
ماترک ترکه غیر منقول
special administration
اداره قسمت خاصی از ترکه
pendent lite
حکم معلق امین ترکه
spoin bank
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
vent for surplus theory of trade
نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
packing sheet
حوله ترکه بتن بیمار بپیچند
deficit
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficits
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
plene administravit
دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
real representative
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
mercantilists
مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
wicker work
سبد جگن بافته ترکه بافته دریچه در بچه
tenant by curtesy
عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com