Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
indiction
مالیات پانزده ساله املاک
Other Matches
indiction
دوره پانزده ساله
estate tax
مالیات بر املاک
property tax
مالیات بر املاک و مستغلات
brownie
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownies
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
pentadecagon
پانزده بر
fifteen
پانزده
quindec agon
پانزده پهلو
quarter hour
پانزده دقیقه
quindec agon
پانزده بری
biweekly
پانزده روزیکبار
pentadecagon
پانزده گوشهای
semi monthly
پانزده روزیکبار
in the last fortnight
دراین پانزده روز گذشته
ability to pay principle of taxation
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
estate
املاک
estates
املاک
quinquennial
پنج ساله دوره پنج ساله
Hispano-Moresque
[سبک معماری ساختمان های شمال آفریقا در صده هشت تا پانزده میلادی]
seisin
تصرف املاک
domains
املاک خالصه
real estate
املاک و مستغلات
land register
ثبت املاک
real estate
املاک و ساختمان
real estate broker
واسطه املاک
seizin
تصرف املاک
men of property
صاحبان املاک
latifundia
املاک زیاد
latifundia
املاک وسیع
baronage
املاک بارون
domain
املاک خالصه
real account
حساب خرید املاک
cadastral
مربوط به املاک مزروعی
real estate agency
بنگاه معاملات املاک
land office
اداره املاک وثبت اراضی
private nuisance
هتک حرمت منازل و املاک
property income
درامد ناشی از املاک ومستغلات
registration of documents and lands
اداره ثبت اسناد و املاک
assessments
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment
ممیزی مالیات وضع مالیات
landfall
دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
landfalls
دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
notice to quit
لغو
[فسخ]
قرارداد
[املاک و مستغلات]
tax evasion
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
cadastre
مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
toll traverse
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
nonneutralities of income taxation
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
Industrial Park
[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
levied
اخذ مالیات مالیات
levied
مالیات بندی مالیات
taxation
مالیات بندی مالیات
levying
مالیات بندی مالیات
levying
اخذ مالیات مالیات
levies
اخذ مالیات مالیات
levies
مالیات بندی مالیات
levy
مالیات بندی مالیات
levy
اخذ مالیات مالیات
sexennial
شش ساله
triennial
سه ساله
year-long
یک ساله
ten years old
ده ساله
decades
01 ساله
decennry
ده ساله
decade
01 ساله
annuals
یک ساله
annual
یک ساله
triennal
سه ساله
vicennial
02 ساله
regressive income tax
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
centenarian
جشن صد ساله
sorrel
گوزن نر سه ساله
centenarians
جشن صد ساله
year-round
<idiom>
همه ساله
bicentenaries
دویست ساله
septuagenarian
هفتاد ساله
sexennium
دوره شش ساله
bicentenary
دویست ساله
colt
اسب 3 یا 4 ساله
triennium
دوره سه ساله
tercentennial
سیصد ساله
year by year
همه ساله
sepennial
هفت ساله
perennials
همه ساله
perennial
همه ساله
annually
همه ساله
yearling
گیاه یک ساله
octogenarians
هشتاد ساله
octogenarian
هشتاد ساله
colts
اسب 3 یا 4 ساله
tenant from year to year
مستاجر یک ساله
octennial
هشت ساله
semiyearly
نیم ساله
he is 0 years old
او ده ساله است
seventy
هفتاد ساله
bimillenary
دو هزار ساله
quadrangena rian
چهل ساله
seventies
هفتاد ساله
f.year old
پنج ساله
annuallyy
هر ساله سالیانه
half yearly
نیم ساله
quinquagenary
پنجاه ساله
nonagenarian
نود ساله
chiliad
هزار ساله
septennial
هفت ساله
quinquagenarian
پنجاه ساله
mare
مادیان 4 ساله یا بیشتر
nursey race
مسابقه اسبهای 2 ساله
quadrangena rian
ادم چهل ساله
octogenarians
وابسته به ادم 08 ساله
lustrum
دوره پنج ساله
millenium
دوره هزار ساله
nonagenarian
ادم نود ساله
millennial
جشن هزار ساله
filly
مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
septennium
دوره هفت ساله
bicentennial
جشن دویست ساله
maturity
مسابقه اسبهای 4 ساله
bicentennials
جشن دویست ساله
bicentenaries
جشن دویست ساله
bicentenary
جشن دویست ساله
tercentenaries
سه قرن سیصد ساله
tercentenary
سه قرن سیصد ساله
fillies
مادیان اصیل 3 یا 4 ساله
octogenarian
وابسته به ادم 08 ساله
decades
دوره ده ساله دهدهی
decade
دوره ده ساله دهدهی
septennate
دوره هفت ساله
quinquagenary
شخص پنجاه ساله
annuallyy
همه ساله هر سال
mares
مادیان 4 ساله یا بیشتر
teens
نوجوان ده تا91 ساله
strike it rich
<idiom>
یک شبه ره صد ساله رفتن
quinquagenarian
شخص پنجاه ساله
quinquenniad
دوره پنج ساله
pricket sister
گوزن ماده دو ساله
quinquennium
دوره پنج ساله
sexagesimal
شصتم دوره شصت ساله
a man in his forties
مرد چهل و خورده ساله
She must be at least 40.
او
[زن]
کم کمش باید ۴۰ ساله باشد.
junior college
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
mother goose stakes
مسابقه کره مادیانهای سه ساله
millenial
وابسته به دوره هزار ساله
men affifty and above
مردان پنجاه ساله به بالا
millenarian
معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
derbies
مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
derby
مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
millenarianism
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
one thousand guineas
مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
pythiad
دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant
پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
two thousands guineas
مسابقه شرطبندی بین اسبهای اصیل 3 ساله انگلیسی
Loo sanpra
[منطقه ای در چین که در آن یک فرش کوچک در ابعاد یک متر در یک متر با رنگ های قرمز، زرد، سیاه و آبی به دست آمده است و عمری بین هزار و هفتصد پانزده تا دو هزار و دویست و نود سال دارد.]
juniorate
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
oedipal
وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
Grand Prix
یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
Grands Prix
یک دوره مسابقه بین المللی بین اسبهای سه ساله درفرانسه
cess
مالیات
impost
مالیات
gabel
مالیات
gabelle
مالیات
Scot
مالیات
tithing
مالیات ده یک
taxes
مالیات
tax
مالیات
taxation
مالیات
sess
مالیات
taxed
مالیات
neutral tax
مالیات بی طرف
neutral tax
مالیات خنثی
zero-rated
<adj.>
معاف از مالیات
nuisance tax
مالیات پردردسر
taxless
<adj.>
معاف از مالیات
progressive taxation
مالیات تصاعدی
progressive tax
مالیات تصاعدی
profits tax
مالیات بر سود
profit tax
مالیات بر سود
non-assessable
<adj.>
معاف از مالیات
per head tax
مالیات سرانه
non-taxable
<adj.>
معاف از مالیات
tax-exempt
<adj.>
معاف از مالیات
octroi
مالیات دم دروازه
occupation tax
مالیات شغل
occupation tax
مالیات اصناف
tax-free
<adj.>
معاف از مالیات
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
معاف از مالیات
exempt from taxes
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
free of tax
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
land tax
مالیات بر زمین
land tax
مالیات ارضی
land tax
مالیات زمین
exempt from taxation
[only after nouns]
<adj.>
بدون مالیات
leviable
مالیات بستنی
leviable
وضع مالیات
mise
مالیات خرج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com