English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
thornback ماهی پهن چهارگوش خاردار
Other Matches
ray ماهی چهارگوش عمق زی که از حلزون تغذیه میکند
percoid ماهی خاردار
sea bass ماهی خاردار
panfish نوعی ماهی خاردار
weever یکجور ماهی خاردار
percoid وابسته به تیره ماهی خاردار
launce سگ ماهی باریک اندام خاردار
bass bug حشره برای گرفتن ماهی خاردار
gurnard نوعی ماهی دارای بالههای خاردار
gaff قلاب یانیزه خاردار ماهی گیری
wire entanglement با سیم خاردار محصور کردن حصار سیم خاردار
pomfret یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
quadrilateral چهارگوش
rectangle چهارگوش
panes چهارگوش
rectangles چهارگوش
quadrant gular چهارگوش
quadrilaterals چهارگوش
pane چهارگوش
four-square چهارگوش
quadrangular چهارگوش
mast frame قاب چهارگوش
squarish تاحدی چهارگوش
intertriglyph چهارگوش افریز
four point suspension اویزش چهارگوش
diamond charge خرج چهارگوش
foursquare لوزی چهارگوش
traffic stud گلمیخ چهارگوش
quadrant gularly بشکل چهارگوش
squarely بشکل چهارگوش
mackerel ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
fish ماهی صید کردن ماهی گرفتن
haddock ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
guppy ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
guppies ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fishes ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fished ماهی صید کردن ماهی گرفتن
demi-metope [نیمه چهارگوش افریز]
box tool قلم تراش چهارگوش
rhomboid muscle ماهیچه چهارگوش معین
quarrying شیشه الماسی چهارگوش
quarry شیشه الماسی چهارگوش
Golden rectangle پایه های چهارگوش
quarries شیشه الماسی چهارگوش
scow با قایق چهارگوش حمل کردن
blocky قالب دار ساختمان چهارگوش
quad rangle چهارگوش چاردیواری که ساختمانهائی گرداگرد ان باشد
tessellate بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
cape chisel قلمی برای کندن شکاف یاکنجهای چهارگوش
grayfish نوعی ماهی روغن سگ ماهی
bag قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bags قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
biretta یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم بر سر می گذارند
thorny خاردار
spinose خاردار
barbed خاردار
thornier خاردار
barbate خاردار
spinescent خاردار
thorniest خاردار
setaceous خاردار
setiferous خاردار
lappaceous خاردار
setose خاردار
aciculate خاردار
aculeate خاردار
brambly خاردار
acanthaid خاردار
acanthaceous خاردار
acanaceous خاردار
aculeolate خاردار
acanthous خاردار
aristate خاردار
echinoid خاردار
hispid خاردار
horrent خاردار
barbellate خاردار
pappose خاردار
pappous خاردار
burry خاردار
thistly خاردار
mortarboard کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
mortarboards کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
crawfish خرچنگ خاردار
cotter pin اشبیل خاردار
barbed wire سیم خاردار
langouste خرچنگ خاردار
barbedwire سیم خاردار
herisson تیر خاردار
picked خاردار برگزیده
sea crayfish خرچنگ خاردار
sea crawfish خرچنگ خاردار
spinule چرخ خاردار
riveting اشبیل خاردار
rivet اشبیل خاردار
thornbush بوته خاردار
rivets اشبیل خاردار
thorn apple تاتوره خاردار
riveted اشبیل خاردار
wire entanglement سیم خاردار کشیدن
porcupinish تیغ دار خاردار
porcupiny تیغ دار خاردار
bands شبکه سیم خاردار
double apron fence سیم خاردار دو دامنه
moonflower توت خاردار هندی
wire entanglement مانع سیم خاردار
band شبکه سیم خاردار
entanglement محصور با شبکه سیم خاردار
prickly pear یکجور انجیر هندی خاردار
entanglements محصور با شبکه سیم خاردار
prickliness حالت چیز خاردار زنندگی
prickly pears یکجور انجیر هندی خاردار
concertinaed سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertina سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertinaing سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertinas سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
leister نیزه خاردار مخصوص صیدماهی قزل الا
banderilla نیزه خاردار برای فروبردن به گردن گاو
spider wire entanglement نردههای زیگزاگی غیر منظم سیم خاردار
sea calf گوساله ماهی سگ ماهی
wire roll نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
pickerel اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
pilaster شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
screw picket میلهای که سر ان پیچی شکل باشد میلههای پیچ دار پایه سیم خاردار
knife rest نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
teleost ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
squared چهارگوش کردن مربع کردن
squares چهارگوش کردن مربع کردن
square چهارگوش کردن مربع کردن
squaring چهارگوش کردن مربع کردن
crayfish خرچنگ اب شیرین- خرچنگ خاردار
crayfishes خرچنگ اب شیرین- خرچنگ خاردار
spur gear دنده مهمیزی دنده خاردار
haberdine ماهی
fished ماهی
fishes ماهی
tartar sauce سس ماهی
tuna fish ماهی تن
tuna ماهی تن
fumade ماهی
dogfish سگ ماهی
per mensem ماهی
caudal fin دم ماهی
pisces ماهی
fish ماهی
gar سگ ماهی
lunar ماهی
piscium ماهی
mermaids زن ماهی
mermaid زن ماهی
sturgeon سگ ماهی
fishway گذرگاه ماهی
flat fish ماهی پهن
fomalhaut دهان ماهی
fish farm پرورشگاه ماهی
fishiness خوی ماهی
fish tail مانند دم ماهی
fish spawn تخم ماهی
numbfish ماهی برق
fish sound بادکنک ماهی
fish like ماهی مانند
numbfish ماهی رعاد
frier ماهی تابه
frog fish ماهی کوسه
ground gudgeon ماهی تیان
sea needle نیزه ماهی
grampus گاو ماهی
needle fish نیزه ماهی
green bone نیزه ماهی
fishbone خار ماهی
goggle eye نوعی ماهی
cowfish گاو ماهی
gar نیزه ماهی
marlinspike نیزه ماهی
cramp fish ماهی برق
cramp fish ماهی رعاد
game fish ماهی موردنظر
fish glue سریش ماهی
fryer ماهی تابه
sea devil ماهی کوسه
guitarfish ماهی گیتار
dragger ماهی گیر
electric eal ماهی برقدار
eulachon نوعی ماهی
doradus ماهی زرین
fingerling ماهی ازاد
fish fag زن ماهی فروش
fish culture تربیت ماهی
fish culture ماهی پروری
cuttle ماهی مرکب
fish bone استخوان ماهی
cuttle fish ماهی مرکب
dace ماهی ریزقنات
darter ماهی جهنده
fish backed گرده ماهی
ear shell گوشک ماهی
dorado طلا ماهی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com