Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
cavilling
مبنی برخرده گیری
Other Matches
He's a wet blanket.
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
reposing upon
مبنی بر
based on
مبنی بر
bassedon or basedupon
مبنی بر
expressive of
مبنی بر
nonary
مبنی بر عد د نه
denoting
مبنی بر
based
مبنی
licentious
مبنی بر هرزگی
polytheistic
مبنی بر شرک
ill advised
مبنی بر بی اطلاعی
mediatorial
مبنی بر میانجیگری
irreverential
مبنی بر بی حرمتی
purposive
مبنی برمنظور
impostrous
مبنی بر شیادی
ill-advised
مبنی بر بی اطلاعی
polytheeistic
مبنی بر شرک
monometallic
مبنی بر یک فلز
octonal
مبنی برهشت
octonary
مبنی برهشت
misogynic
مبنی بربیزاری از زن
paraphrastic
مبنی برتفسیر
matricidal
مبنی بر مادرکشی
investigative
مبنی بر رسیدگی
observational
مبنی بر مشاهده
causal
مبنی بر سبب
prophetic
مبنی بر پیشگویی
heretical
مبنی برفساد
geomantic
مبنی بر رمل
fratricidal
مبنی بربرادرکشی
suppositional
مبنی بر فرض
theorematic
مبنی بر قاعده
to the effect that
مبنی براینکه
sophistic
مبنی بر مغالطه
revocatory
مبنی بر فسخ
usurious
مبنی بررباخواری
visitorial
مبنی بر سرکشی
egotistic
مبنی بر خودپسندی
castigatory
مبنی برتنبیه
condolatory
مبنی برهمدردی
selectively
مبنی بر انتخاب
selective
مبنی بر انتخاب
deprecative
مبنی بربیمیلی
equivocatory
مبنی برایهام
abstentious
مبنی برپرهیزکاری
inversive
مبنی بر قلب
empiric
مبنی بر تجربه
euphuistic
مبنی برتصنع
dualistic
مبنی برخداشناس
compatriotic
مبنی برهم میهنی
commutative
مبنی بر تبدیل یامبادله
sensuously
مبنی بر لذات جسمانی
censorial
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
pantheistic
مبنی بر وحدت وجود
elenctic
مبنی برتکذیب منطقی
individualistic
مبنی بر استقلال تکی
in perspective
مبنی براصول منافرومرایا
insinuative
مبنی بر خود شیرینی
acclamatory
مبنی برهلهله و تحسین
naturalistic
مبنی بر طبیعت بازی
irrepentant
مبنی بر عدم پشیمانی
deliberative
مبنی بر تامل و مشاوره
documental
مبنی برمدرک یاسند
illusional
مبنی باشتباه بینائی
negatory
مبنی بر نفی یا انکار
procrastinatory
مبنی برمسامحه یاتعلل
rationalistic
مبنی براصالت عقل
rationalistic
مبنی براستدلال عقلی
retrocessive
مبنی برواگذاری ثانوی
a posteriori
مبنی بر تجربه و مشاهده
well intentioned
مبنی بر نیت خوب
resumptive
مبنی برادامه یاتجدید
egoistic
مبنی بر اثصول خودپرستی
soritical
مبنی برقیام مسلسل
appreciatively
مبنی بر قدردانی قدرشناس
skepsisŠskepticŠetc
فلسفه مبنی برتردید
rose coloured
مبنی برخوش بینی
royalistic
مبنی برسلطنت خواهی
appreciative
مبنی بر قدردانی قدرشناس
sentimental
مبنی بر احساسات یا عقیده
inquisitorial
مبنی بربازجویی زیاد
historic
معروف مبنی بر تاریخ
negotiatory
مبنی بر معامله یا گفتگو
oblatory
مبنی بر نذر یا هدیه
orthoepic
مبنی بر درست خوانی
papistic
مبنی برپاپ پرستی
documentaries
مبنی بر مدرک یا سند
documentary
مبنی بر مدرک یا سند
sensuous
مبنی بر لذات جسمانی
precrastinative
مبنی بر مسامحه یا تعلل
polygamic
مبنی بر تعدد ازواج
investigatory
تحقیقی مبنی بر رسیدگی
scepsis
فلسفه مبنی برتردید
phonologic
مبنی بر صدا شناسی
slaughterous
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
imperialistic
مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
pre-emptive
عمل مبنی بر اخذ شفعه
atheistical
مبنی برانکار هستی خدا
intuitive
مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
consensual
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
associational
مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
petitory
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
doctrinal
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
evidentiary
مبنی برمدرک مدرک دار
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
traditional
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
pluviometric
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
abjuratory
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
ritualistic
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
renunciative
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciatory
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
humoristic
مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
euphonical
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
iconoclastic
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
catechetical
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
augural
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
communalistic
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
plebiscitary
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
revisional
مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
prefectorial
مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
empircism
روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
traditinal
مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
deistical
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistic
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
radicalism
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
prefectoral
مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
autonomy
خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
his severity relaxed
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
monroe doctrine
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
machiavelian
مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
digamy
دو زن گیری دو شوهر گیری
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
with the utmost rigour
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
internationalism
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petrographic
وابسته به شرح سنگ ها مبنی بر شرح احجاز
presentment
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
point voting system
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
mercantilism
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
many sided
مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many-sided
مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
say's law
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
laryngological
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
recapturing
پس گیری
recaptures
پس گیری
recaptured
پس گیری
recapture
پس گیری
biases
سو گیری
bias
سو گیری
resumption
از سر گیری
recature
پس گیری
retractaion
پس گیری
monogyny
یک زن گیری
luting
گل گیری
scorification
کف گیری
lutation
گل گیری
skimmed
کف گیری
skim
کف گیری
dewatering
اب گیری
exorcisms
جن گیری
exorcism
جن گیری
skims
کف گیری
catch
بل گیری
palsy
زمین گیری
formation
شکل گیری
retired ness
کناره گیری
renouncement
کناره گیری
removal of slag
شلاکه گیری
removal of phosphorus
فسفر گیری
removal of cinder
تفاله گیری
cavil
خرده گیری
caviled
خرده گیری
dimension
اندازه گیری
rigorousness
سخت گیری
samplery
نمونه گیری
wrestling
کشتی گیری
nagging
خرده گیری
dimensions
اندازه گیری
cupping
خون گیری
river capture
رود گیری
renunciation
کناره گیری
attrition
کناره گیری
caviling
خرده گیری
punctiliousness
نکته گیری
paralytic disability
زمین گیری
creel
تورماهی گیری
creels
تورماهی گیری
isolation
کناره گیری
number dialling
شماره گیری
noise suppression
پارازیت گیری
nitrification
نیتروژن گیری
nitrification
ازت گیری
ablactation
از شیر گیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com