Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
traditional
مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
Other Matches
traditinal
مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
classic
ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
classicists
دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classicist
دانشمند ادبیات باستانی وپیروسبکهای باستانی
classics
ادبیات باستانی یونان و روم باستانی
saying
حدیث
sayings
حدیث
partisans of traditions
اهل حدیث
tradition of fair authority
حدیث حسن
tradition narrated by several authority
حدیث متواتر
prophet's tradition
حدیث نبوی
genuine tradition
حدیث صحیح
reliable tradition
حدیث ثقه
questioning
جرح حدیث
weak tradition
حدیث ضعیف
traditionalize
بصورت حدیث دراوردن
cabala
حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
cabbalah
حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
cabbala
حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
traditionary
باستانی
antiquaries
باستانی
archaic
<adj.>
باستانی
antiquary
باستانی
relic
باستانی
age old
باستانی
age-old
باستانی
antique
باستانی
old
باستانی
older
باستانی
oldest
باستانی
classically
باستانی
antiques
باستانی
gray
باستانی
ancient
باستانی
antiquarian
باستانی
relics
باستانی
northman
اسکاندیناوی باستانی
ancient relics
اثار باستانی
primers
باستانی ابتدایی
norseman
اسکاندیناوی باستانی
classicism
سبک باستانی
aramaean
زبان باستانی
in ancient times
در روزگار باستانی
primer
باستانی ابتدایی
Monumental design
طرح آثار باستانی
in ancient times
در اوقات جهان باستانی
paleograph
نسخه خطی باستانی
avestan
زبان باستانی ایران
the Classical World
[the Ancient World]
جهان باستانی
[تاریخ]
paleographic
وابسته بخطوط باستانی
ethiopic
زبان باستانی حبشه
diplomatics
شناسایی خطوط باستانی
classicize
درزمره ادبیات باستانی
Antiquity
جهان باستانی
[تاریخ]
classical
پیرو سبکهای باستانی
classical
وابسته به ادبیات باستانی
primeval
بسیار کهن باستانی
gaul
اهل کشور باستانی گل فرانسوی
classicalism
پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
pelta
سپر یونانیان ورومیان باستانی
classicality
مطابقت با ادبیات وصنایع باستانی
agonistical
وابسته به مسابقههای باستانی یونان
agonistic
وابسته به مسابقات باستانی یونان
veda
کتاب مقدس باستانی هند
traditionalism
سنت پرستی اعتقاد برسوم باستانی
classicize
ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
dorian
وابسته به DORISیکی ازشهرهای باستانی یونانnightjar
corinthian
اهل قرنت یکی ازشهرهای باستانی یونان
dithyramb
سرود درهم برهم ووحشیانه یونانیان باستانی
doge
لقب رئیس جمهوردرجمهوریهای باستانی venice aoneg
reliquaries
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
persepolis
شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
reliquary
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
nonary
مبنی بر عد د نه
expressive of
مبنی بر
reposing upon
مبنی بر
denoting
مبنی بر
based
مبنی
based on
مبنی بر
bassedon or basedupon
مبنی بر
phygian
فریژی وابسته به یکی ازکشورهای باستانی اسیای صغیر
mithra
نام دارگونه روشنایی یا خورشید در میان ایرانیان باستانی
purposive
مبنی برمنظور
inversive
مبنی بر قلب
impostrous
مبنی بر شیادی
usurious
مبنی بررباخواری
geomantic
مبنی بر رمل
polytheistic
مبنی بر شرک
polytheeistic
مبنی بر شرک
fratricidal
مبنی بربرادرکشی
irreverential
مبنی بر بی حرمتی
to the effect that
مبنی براینکه
revocatory
مبنی بر فسخ
theorematic
مبنی بر قاعده
octonal
مبنی برهشت
octonary
مبنی برهشت
suppositional
مبنی بر فرض
sophistic
مبنی بر مغالطه
monometallic
مبنی بر یک فلز
paraphrastic
مبنی برتفسیر
misogynic
مبنی بربیزاری از زن
mediatorial
مبنی بر میانجیگری
matricidal
مبنی بر مادرکشی
visitorial
مبنی بر سرکشی
heretical
مبنی برفساد
observational
مبنی بر مشاهده
deprecative
مبنی بربیمیلی
causal
مبنی بر سبب
condolatory
مبنی برهمدردی
dualistic
مبنی برخداشناس
castigatory
مبنی برتنبیه
egotistic
مبنی بر خودپسندی
selectively
مبنی بر انتخاب
prophetic
مبنی بر پیشگویی
ill advised
مبنی بر بی اطلاعی
euphuistic
مبنی برتصنع
abstentious
مبنی برپرهیزکاری
investigative
مبنی بر رسیدگی
selective
مبنی بر انتخاب
equivocatory
مبنی برایهام
empiric
مبنی بر تجربه
ill-advised
مبنی بر بی اطلاعی
licentious
مبنی بر هرزگی
catastasis
بخش سوم داستانهای باستانی که اوج مطلب دران بود
humanist
دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
sentimental
مبنی بر احساسات یا عقیده
historic
معروف مبنی بر تاریخ
documentary
مبنی بر مدرک یا سند
retrocessive
مبنی برواگذاری ثانوی
resumptive
مبنی برادامه یاتجدید
deliberative
مبنی بر تامل و مشاوره
documentaries
مبنی بر مدرک یا سند
rationalistic
مبنی براستدلال عقلی
well intentioned
مبنی بر نیت خوب
rationalistic
مبنی براصالت عقل
acclamatory
مبنی برهلهله و تحسین
inquisitorial
مبنی بربازجویی زیاد
procrastinatory
مبنی برمسامحه یاتعلل
precrastinative
مبنی بر مسامحه یا تعلل
rose coloured
مبنی برخوش بینی
cavilling
مبنی برخرده گیری
individualistic
مبنی بر استقلال تکی
investigatory
تحقیقی مبنی بر رسیدگی
a posteriori
مبنی بر تجربه و مشاهده
egoistic
مبنی بر اثصول خودپرستی
appreciatively
مبنی بر قدردانی قدرشناس
appreciative
مبنی بر قدردانی قدرشناس
sensuous
مبنی بر لذات جسمانی
sensuously
مبنی بر لذات جسمانی
naturalistic
مبنی بر طبیعت بازی
soritical
مبنی برقیام مسلسل
skepsisŠskepticŠetc
فلسفه مبنی برتردید
scepsis
فلسفه مبنی برتردید
royalistic
مبنی برسلطنت خواهی
pantheistic
مبنی بر وحدت وجود
phonologic
مبنی بر صدا شناسی
papistic
مبنی برپاپ پرستی
negatory
مبنی بر نفی یا انکار
oblatory
مبنی بر نذر یا هدیه
censorial
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
illusional
مبنی باشتباه بینائی
compatriotic
مبنی برهم میهنی
negotiatory
مبنی بر معامله یا گفتگو
in perspective
مبنی براصول منافرومرایا
orthoepic
مبنی بر درست خوانی
insinuative
مبنی بر خود شیرینی
irrepentant
مبنی بر عدم پشیمانی
commutative
مبنی بر تبدیل یامبادله
documental
مبنی برمدرک یاسند
polygamic
مبنی بر تعدد ازواج
elenctic
مبنی برتکذیب منطقی
slaughterous
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
intuitive
مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
doctrinal
عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
evidentiary
مبنی برمدرک مدرک دار
consensual
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
imperialistic
مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
pre-emptive
عمل مبنی بر اخذ شفعه
pluviometric
مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
petitory
مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
atheistical
مبنی برانکار هستی خدا
associational
مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
Greek Revival
[سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
delphine classics
چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد
Are there any antiquities here?
آیا اینجا آثار باستانی
[اشیا عتیقه و جاهای قدیمی]
وجود دارد؟
euphonical
مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
abjuratory
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
ritualistic
مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
renunciative
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciatory
مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
humoristic
مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
iconoclastic
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
Ouroboros
نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
empircism
روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
revisional
مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
catechetical
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
communalistic
مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
plebiscitary
وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
augural
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com