English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (7 milliseconds)
English Persian
sophistic مبنی بر مغالطه
Other Matches
fallacy مغالطه
sophistry مغالطه
fallacies مغالطه
sophism مغالطه
sophist مغالطه کن
chicaneries مغالطه
chicanery مغالطه
petifogger وکیل مغالطه کن
fallacious مغالطه امیز
chicanery ضد ونقیض گویی مغالطه
sophist سوفسطایی اهل مغالطه
chicaneries ضد ونقیض گویی مغالطه
pettiforggery حیله بازی یا مغالطه دروکالت
bassedon or basedupon مبنی بر
denoting مبنی بر
reposing upon مبنی بر
based on مبنی بر
expressive of مبنی بر
nonary مبنی بر عد د نه
based مبنی
polytheistic مبنی بر شرک
fratricidal مبنی بربرادرکشی
impostrous مبنی بر شیادی
revocatory مبنی بر فسخ
euphuistic مبنی برتصنع
equivocatory مبنی برایهام
empiric مبنی بر تجربه
dualistic مبنی برخداشناس
deprecative مبنی بربیمیلی
condolatory مبنی برهمدردی
castigatory مبنی برتنبیه
inversive مبنی بر قلب
irreverential مبنی بر بی حرمتی
matricidal مبنی بر مادرکشی
purposive مبنی برمنظور
suppositional مبنی بر فرض
theorematic مبنی بر قاعده
to the effect that مبنی براینکه
usurious مبنی بررباخواری
visitorial مبنی بر سرکشی
polytheeistic مبنی بر شرک
paraphrastic مبنی برتفسیر
octonary مبنی برهشت
octonal مبنی برهشت
monometallic مبنی بر یک فلز
misogynic مبنی بربیزاری از زن
mediatorial مبنی بر میانجیگری
geomantic مبنی بر رمل
selectively مبنی بر انتخاب
ill advised مبنی بر بی اطلاعی
ill-advised مبنی بر بی اطلاعی
egotistic مبنی بر خودپسندی
observational مبنی بر مشاهده
selective مبنی بر انتخاب
licentious مبنی بر هرزگی
heretical مبنی برفساد
abstentious مبنی برپرهیزکاری
causal مبنی بر سبب
prophetic مبنی بر پیشگویی
investigative مبنی بر رسیدگی
polygamic مبنی بر تعدد ازواج
appreciatively مبنی بر قدردانی قدرشناس
phonologic مبنی بر صدا شناسی
papistic مبنی برپاپ پرستی
egoistic مبنی بر اثصول خودپرستی
investigatory تحقیقی مبنی بر رسیدگی
individualistic مبنی بر استقلال تکی
negatory مبنی بر نفی یا انکار
negotiatory مبنی بر معامله یا گفتگو
sentimental مبنی بر احساسات یا عقیده
oblatory مبنی بر نذر یا هدیه
orthoepic مبنی بر درست خوانی
precrastinative مبنی بر مسامحه یا تعلل
procrastinatory مبنی برمسامحه یاتعلل
cavilling مبنی برخرده گیری
well intentioned مبنی بر نیت خوب
inquisitorial مبنی بربازجویی زیاد
documentaries مبنی بر مدرک یا سند
soritical مبنی برقیام مسلسل
documentary مبنی بر مدرک یا سند
pantheistic مبنی بر وحدت وجود
skepsisŠskepticŠetc فلسفه مبنی برتردید
scepsis فلسفه مبنی برتردید
royalistic مبنی برسلطنت خواهی
retrocessive مبنی برواگذاری ثانوی
rose coloured مبنی برخوش بینی
rationalistic مبنی براستدلال عقلی
rationalistic مبنی براصالت عقل
a posteriori مبنی بر تجربه و مشاهده
resumptive مبنی برادامه یاتجدید
elenctic مبنی برتکذیب منطقی
deliberative مبنی بر تامل و مشاوره
documental مبنی برمدرک یاسند
commutative مبنی بر تبدیل یامبادله
censorial مبنی بر بازرسی مطبوعات و
compatriotic مبنی برهم میهنی
illusional مبنی باشتباه بینائی
historic معروف مبنی بر تاریخ
acclamatory مبنی برهلهله و تحسین
sensuous مبنی بر لذات جسمانی
irrepentant مبنی بر عدم پشیمانی
appreciative مبنی بر قدردانی قدرشناس
sensuously مبنی بر لذات جسمانی
insinuative مبنی بر خود شیرینی
in perspective مبنی براصول منافرومرایا
naturalistic مبنی بر طبیعت بازی
consensual مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
intuitive مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
atheistical مبنی برانکار هستی خدا
slaughterous مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
pre-emptive عمل مبنی بر اخذ شفعه
pluviometric مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
associational مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
federative مبنی بر سازمان کشورهای متحد
doctrinal عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
petitory مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
traditional مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
imperialistic مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
evidentiary مبنی برمدرک مدرک دار
renunciative مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciatory مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
abjuratory پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
euphonical مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
ritualistic مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
iconoclastic مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
humoristic مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
communalistic مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
deistic مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
augural تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
catechetical مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
traditinal مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
plebiscitary وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
deistical مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
prefectorial مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
revisional مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
empircism روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
radicalism روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
prefectoral مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
autonomy خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
monroe doctrine سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
plene administrative preter دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
machiavelian مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
internationalism روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
piratic درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petrographic وابسته به شرح سنگ ها مبنی بر شرح احجاز
presentment اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
mercantilism روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
many sided مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many-sided مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
retour sans protet اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com