Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
impedance compensator
متعادل کننده مقاومت فاهری
Other Matches
choke impedance
امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
impedance
مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
offset
رقم متعادل کننده متعادل کردن
offsetting
رقم متعادل کننده متعادل کردن
apparent resistivity
مقاومت فاهری
impedance
مقاومت فاهری
impedance ratio
نسبت مقاومت فاهری
impedance matrix
ماتریس مقاومت فاهری
reactance
مقاومت فاهری خازنها
inductive resistance
مقاومت فاهری القایی
capacitive resistance
مقاومت فاهری خازن
inductive impedance
مقاومت فاهری القائی
coupling impedance
مقاومت فاهری پیوست
input impedance
مقاومت فاهری اولیه
inductive impedance
مقاومت فاهری با جزء القائی
regulator
متعادل کننده
balancer
متعادل کننده
corrector
متعادل کننده
compensator
متعادل کننده
stabilisers
متعادل کننده
stabilizer
متعادل کننده
regulators
متعادل کننده
interchange current
جریان متعادل کننده
counterpoise
نیروی متعادل کننده
interphase reactor
پیچک متعادل کننده
dashpot
استوانه متعادل کننده
ballast
وزنه متعادل کننده
line charge compensation reactor
پیچک متعادل کننده
stabilizing sleeve
غلاف متعادل کننده
sash balancing weight
وزنه متعادل کننده
delay equalizer
متعادل کننده تاخیری
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
stabilizing fin
پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر
stabilizing sleeve
پرده متعادل کننده گلولههای منور
pressure equalized addition funnel
قیف افزایشی متعادل کننده فشار
resistent
مقاومت کننده
resistance dimming
مقاومت تیره کننده
regulating resistance
مقاومت تنظیم کننده
insulant
ماده مقاومت کننده مقاوم
equilibrate
متعادل کردن متعادل شدن
series resistance
مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
editing run
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
equilibrator
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
volt ampere meter
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
varistor
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
insulation resistance
مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
apparent recession
انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
resilience
درجه مقاومت فرش در برابر سایش
[این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
reluctivity
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
grid bias resistance
مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
grid suppressor
مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
equilibrant
متعادل
even-tempered
متعادل
dominant
متعادل
balanced
متعادل
level-headed
متعادل
balanced state
حالت متعادل
coequal
متعادل ومتساوی
equilibrium drawdown
افت متعادل
balance
متعادل کردن
moderate speed
سرعت متعادل
bales
متعادل کردن
balances
متعادل کردن
offsetting
وزنه متعادل
balanced circuit
مدار متعادل
offset
وزنه متعادل
ballast concrete
بتن متعادل
balancing
متعادل کردن
equilibration
متعادل کردن
baling press
پرس متعادل
equilibrium flow
جریان متعادل
ballast concrete
بتن متعادل
equilibrant
نیروی متعادل
soaking
تابش متعادل
counterbalance
متعادل کردن
bale
متعادل کردن
balanced system
سیستم متعادل
counterbalanced
متعادل کردن
be in ballast
متعادل بودن
counterbalances
متعادل کردن
balanced rudder
سکان متعادل
balanced armature unit
جوشن متعادل
historical cost
قیمت متعادل
rounded
<adj.>
کامل و متعادل
lopsided
غیر متعادل
skin deep
فاهری
superficially
فاهری
surfaces
فاهری
apparent
فاهری
surfaced
فاهری
surface
فاهری
self-styled
فاهری
formfitting
فاهری
outward
فاهری
outwards
فاهری
nominal
فاهری
self styled
فاهری
seeming
فاهری
balanced stock
ذخیره اماد متعادل
unbalance
غیر متعادل کردن
unbalancing
غیر متعادل کردن
disequilibrate
غیر متعادل کردن
balance collective forces
نیروهای کلی متعادل
equilibrium pressure curve
منحنی فشار متعادل
equilibrium moisture content
درصد رطوبت متعادل
balanced pressure torch
[مشعل با فشار متعادل]
even keel
حرکت متعادل ناو
balanced load
بار خارجی متعادل
balanced supply
اماد متعادل شده
stabilization
متعادل کردن تعادل
unbalances
غیر متعادل کردن
superficial
سرسری فاهری
assentation
رضایت فاهری
false parallax
پارالاکس فاهری
engineering stress
تنش فاهری
externals
فاهری پدیدار
external
فاهری پدیدار
externalised
فاهری ساختن
externalizes
فاهری ساختن
externalises
فاهری ساختن
externalising
فاهری ساختن
externalize
فاهری ساختن
externalized
فاهری ساختن
externalizing
فاهری ساختن
externality
احوال فاهری
artificial daylight
فلق فاهری
false horizon
افق فاهری
exteriorize
فاهری دانستن
prime facie evidence
قرائن فاهری
apparent density
تکاتف فاهری
apparent power
توان فاهری
admittance
هدایت فاهری
apparent velocity
سرعت فاهری
apparent motion
حرکت فاهری
apparent magnitude
قدر فاهری
pepper corn rent
اجاره فاهری
apparent luminosity
درخشندگی فاهری
bulk gravity
چگالی فاهری
glitz
گیرایی فاهری
indicated horsepower
توان فاهری
apparent wind
باد فاهری
apparent horizon
افق فاهری
apparent error
خطای فاهری
apparent diameter
قطر فاهری
equipoise
برابری دروزن متعادل ساختن
balanced tackle
وضع متعادل وسایل ماهیگیری
masquerading
قیافه فاهری بخوددادن
on the surface
فاهری نمادادن رودادن
simulative
دارای شباهت فاهری
terrain relief
شکل فاهری زمین
redesign
سر وصورت فاهری دادن به
of the surface
فاهری نمادادن رودادن
apparent solar year
سال فاهری شمسی
volt ampere hour meter
کنتور مصرف فاهری
extern
فاهری واقع در خارج
pro forma
منباب فاهر فاهری
soil morphology
شکل فاهری خاک
masquerade
قیافه فاهری بخوددادن
masqueraded
قیافه فاهری بخوددادن
masquerades
قیافه فاهری بخوددادن
balance
تراز شدن متعادل کردن ترازو
balances
تراز شدن متعادل کردن ترازو
indicated airspeed
سرعت فاهری نسبت به هوا
mechanical move
حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
relief
شکل فاهری و پست و بلندی
apparent solar
روز شمسی فاهری روزشمسی
apparent precession
انحراف فاهری محور ژایرو
exterior
فاهری واقع در سطح خارجی
exteriors
فاهری واقع در سطح خارجی
isometric view
رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد
swingweight
وضع متعادل چوب گلف پس ازپایان حرکت
deadlock
حالت عدم فعالیتی که در اثروجود دو نیروی متعادل ایجادگردد
formalization
انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
feints
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feint
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
signalment
تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
feinted
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinting
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
limiting speed
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
false parallax
تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
parallax
اختلاف جهت یا موقعیت فاهری یک جسم از دو زاویه دید مختلف
balances
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
coriolis force
نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
stroboscope
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
self reacting
بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
antithyroid
ماده متعادل کنندهء غدد درقی ضد غدهء درقی
balancing
حفظ عمق کشتی متعادل کردن عمق زیردریایی
radio bearing
زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
passively
بی مقاومت
resist
مقاومت
resists
مقاومت
high resistance
پر مقاومت
resisting
مقاومت
resisted
مقاومت
total resistance
مقاومت کل
weaknesses
کم مقاومت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com