English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
contending مجادله کننده
Other Matches
controversy مجادله
tussled مجادله
hassles مجادله
disputing مجادله
contention مجادله
contentions مجادله
hassling مجادله
disputes مجادله
tussling مجادله
tussles مجادله
tussle مجادله
controversies مجادله
altercation مجادله
contretemps مجادله
hassled مجادله
dispute مجادله
hassle مجادله
altercations مجادله
disputed مجادله
toiled پیکار مجادله
hassling مجادله کردن
toil پیکار مجادله
poetomachia مجادله شعرا
hassled مجادله کردن
hassle مجادله کردن
hassles مجادله کردن
logomachy مجادله لفظی
toiling پیکار مجادله
polemical مجادله امیز
nature nurture controversy مجادله سرشت- پرورش
disputed مناقشه مجادله کردن
disputing مناقشه مجادله کردن
dispute مناقشه مجادله کردن
disputes مناقشه مجادله کردن
combative اهل مجادله ودعوا
polemically ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
refutatory رد کننده
refuser رد کننده
skittish رم کننده
catterer پچ پچ کننده
renunciant رد کننده
refutative رد کننده
swooner غش کننده
fizzy کف کننده
commulator یک سو کننده
thinner کم کننده
renunciant کننده
jaberer پچ پچ کننده
surfy کف کننده
percutient دق کننده
deflective کج کننده
filleted پر کننده
fluxing oil اب کننده
fillet پر کننده
bandwidth یچ کننده
crepitant خش خش کننده
tracker پی کننده
crusher له کننده
whisperer پچ پچ کننده
hopper لی لی کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
abjurer or abjuror کننده
mumbler من من کننده
prattfall پچ پچ کننده
filleting پر کننده
bidders کننده
mauler له کننده
deletive حک کننده
solvent اب کننده
benders خم کننده
solvents اب کننده
solver حل کننده
doer کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
doers کننده
bender خم کننده
fillets پر کننده
bidder کننده
prater پچ پچ کننده
squasher له کننده
noncommittal رد کننده
repudiationist رد کننده
spurner رد کننده
rebutter رد کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com