English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
logic sum مجموع منطقی
Other Matches
residual sum of squares مجموع مجذورات انحرافات مجموع مربعات انحرافات مجموع مجذورات باقیمانده ها
material consequence شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material conditional شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material implication شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
implication شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
implies شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
conditional شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
paged address مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد
regression sum of squares مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
sum of squares of regression مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
programmable logic array ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
totalling مجموع
totals مجموع
over all مجموع
ensemble مجموع
ensembles مجموع
summation مجموع
lump مجموع
lumped مجموع
sums مجموع
sum مجموع
sum total مجموع
lumps مجموع
amount مجموع
total مجموع
totaled مجموع
totalled مجموع
totaling مجموع
totyality جمع مجموع
iamb وتد مجموع
sum of squares مجموع مجذورات
anecdotage مجموع حکایات
tercet مجموع سه چیز
rootage مجموع ریشه ها
iambus وتد مجموع
pentachord مجموع پنج نت
sum of products مجموع حاصلضرب
altogether همگی مجموع
summation مجموع یابی
summated ratings مجموع درجه ها
triads مجموع سه چیز
sum of squares مجموع مربعات
sideways sum مجموع جانبی
check sum مجموع مقابلهای
triad مجموع سه چیز
totality تمامیت مجموع
modulo two sum مجموع به پیمانه دو
checksum مجموع مقابلهای
sum of squares of residual مجموع مربعات باقیمانده
total search result مجموع نتیجه جستجو
bureaucracies مجموع گماشتگان دولتی
vocabularies مجموع لغات یک زبان
mass diagram منحنی مجموع بدهها
aggregates مجموع جمع کردن
aggregate مجموع جمع کردن
cordage مجموع طنابهای کشتی
sewerage مجموع مجرای فاضلاب
fore and aftring مجموع بادبانهای کشتی
toted جمع کردن مجموع
imbic دارای وتد مجموع
vocabulary مجموع لغات یک زبان
bureaucracy مجموع گماشتگان دولتی
alpine combined مجموع مسابقههای الپاین
baronage مجموع بارونها و نجبا
toting جمع کردن مجموع
totes جمع کردن مجموع
iambic وابسته به وتد مجموع
sum of the terms of an infinite sequence مجموع یک دنباله [ریاضی]
series مجموع یک دنباله [ریاضی]
tote جمع کردن مجموع
nordic combined مجموع مسابقات اسکی نوردیک
matmen مجموع کشتی گیران و داوران
geared مجموع چرخهای دنده دار
gear مجموع چرخهای دنده دار
sewarage زهکشی مجموع مجاری فاضلاب
gears مجموع چرخهای دنده دار
total deformation مجموع تمام تغییر شکلها
rigging مجموع طناب و بادبانهای کشتی
two person zero sum game بازی دو نفره با مجموع صفر
pinning combination مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
ballots رای مخفی مجموع اراء نوشته
ballot رای مخفی مجموع اراء نوشته
armed forces مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
balloted رای مخفی مجموع اراء نوشته
charactristic velocity مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
additions عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
addition عمل محاسباتی که مجموع دو عدد را حساب میکند
stroke play مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
ice time مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
assoil اصل تغییر نکردنی مجموع یا حاصل ضرب بخشیدن
argumentive منطقی
dialectician منطقی
rational منطقی
not نه منطقی
logical trace رد منطقی
dialectic منطقی
reasonable منطقی
logical منطقی
argumentative منطقی
intralogical منطقی
logic منطقی
logistic منطقی
dialectical منطقی
shook : مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
logical difference تفاضل منطقی
logical instruction دستورالعمل منطقی
logical operation عمل منطقی
logical not نفی منطقی
logical not نقص منطقی
logical operation عملکرد منطقی
logical file فایل منطقی
logical file پرونده منطقی
logical fallacy سفسطه منطقی
logical expression مبین منطقی
logical drives گردانندههای منطقی
logical design طراحی منطقی
logical design طرح منطقی
logic product حاصلضرب منطقی
logic switch گزینه منطقی
logic symbol نماد منطقی
logic symbol علامت منطقی
logic theory نظریه منطقی
logic unit واحد منطقی
logic variable متغیر منطقی
logical state حالت یک منطقی
logical cognition شناخت منطقی
logical add جمع منطقی
logical comparison مقایسه منطقی
logical connective رابط منطقی
logical connector رابط منطقی
logical decision تصمیم منطقی
logic probe کاوشگر منطقی
logical operations عملیات منطقی
nonsequitur غیر منطقی
paralogism لغزش منطقی
stand to reason <idiom> منطقی بودن
unreasoning غیر منطقی
postulation قیاس منطقی
prelogical پیش منطقی
rational expectations انتظارات منطقی
rational numbers اعداد منطقی
to stand to reason منطقی است
syntaxic thought اندیشه منطقی
syllogism قضیه منطقی
syllogism قیاس منطقی
non logical غیر منطقی
logical operator عملگر منطقی
logical product رکورد منطقی
logical reasoning استدلال منطقی
logical record مدرک منطقی
logical record رکورد منطقی
logical representation نمایش منطقی
logical sum جمع منطقی
logical symbol علامت منطقی
logical unit واحد منطقی
logical value ارزش منطقی
logical value مقدار منطقی
logicality منطقی بودن
sorites تسلسل منطقی
illogic غیر منطقی
logic analysis تحلیل منطقی
and جمع منطقی
postulates قیاس منطقی
logic array ارایه منطقی
logic board تخته منطقی
logic board برد منطقی
logic card کارت منطقی
logic circuit مدار منطقی
logic circuits مدارهای منطقی
logic add جمع منطقی
logical multiply ضرب منطقی
postulate قیاس منطقی
elench تکذیب منطقی
inconsecutive فاقدارتباط منطقی
consecution نتیجه منطقی
inconsequent فاقدارتباط منطقی
alu واحدحسابی- منطقی
postulated قیاس منطقی
or یای منطقی
irrationally بطورغیر منطقی
ligical multiply ضرب منطقی
logic design طرح منطقی
logic design طراحی منطقی
logical function تابع منطقی
consequences نتیجه منطقی
logic gate دروازه منطقی
logic gates گیتهای منطقی
logic instruction دستورالعمل منطقی
logic multiply ضرب منطقی
logic network شبکه منطقی
consequence نتیجه منطقی
logic operation عمل منطقی
logic function تابع منطقی
logical error خطای منطقی
and ضرب منطقی
postulating قیاس منطقی
logic device دستگاه منطقی
logic diagram نمودار منطقی
logic element عنصر منطقی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com