Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
IRA
مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
Other Matches
to save for retirement
برای بازنشستگی پس انداز کردن
deposit accounts
حساب پس انداز
saving account
حساب پس انداز
deposit account
حساب پس انداز
savings account
حساب پس انداز
passbook
دفترچه حساب پس انداز
mikes
مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
mike
مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
average propensity to save
میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
cost plus contracts
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckon
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
capitalized expense
هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
clearance
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
overdrawn account
حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
equity accounts
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
saving institutions
موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
To bring someone to account.
کسی را پای حساب کشیدن
[حساب پس گرفتن]
deflection board
طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
To cook the books.
حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
mortar report
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
pensionable age
سن بازنشستگی
retirement
بازنشستگی
retired ness
بازنشستگی
superannuation
بازنشستگی
golden handshakes
دستخوش بازنشستگی
retired
مربوط به بازنشستگی
old age pension
حقوق بازنشستگی
superannuation
کهولت بازنشستگی
old age pension
مستمری بازنشستگی
pension insurance
بیمه بازنشستگی
old age insurance
بیمه بازنشستگی
golden handshake
دستخوش بازنشستگی
pension
مستمری بازنشستگی
retiring pension
حقوق بازنشستگی
pensions
مستمری بازنشستگی
retired pay
حقوق بازنشستگی
pension fund
صندوق بازنشستگی
pension funds
وجوه بازنشستگی
pensionable
شایسته بازنشستگی
privilege
دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
pensions
حقوق بازنشستگی پانسیون
pensions
حقوق بازنشستگی یا تقاعد
pensionable
وقت بازنشستگی رسیده
pension
حقوق بازنشستگی پانسیون
pension
حقوق بازنشستگی یا تقاعد
reckoning
تصفیه حساب صورت حساب
reckonings
تصفیه حساب صورت حساب
charge and discharge statements
حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
check register
بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
mid wicket
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
golden handshakes
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
provident fund
وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
Any reform of the pension law must be left to the future.
هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
individuals
فردی
individual
فردی
subjective
فردی
short timer
پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
accrued benefit
پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
pattern
خصوصیات فردی
patterns
خصوصیات فردی
idiosyncrasy
خصیصه فردی
idiosyncrasies
خصیصه فردی
hexastich
قطعه شش فردی
libertarians
طرفدارازادی فردی
libertarian
طرفدارازادی فردی
personal right
حقوق فردی
individuality
وجود فردی
intrapersonal
درون فردی
personalism
فلسفه فردی
individual ownership
مالکیت فردی
personal tempo
اهنگ فردی
personal pace
اهنگ فردی
Every individual in the society should . . .
هر فردی درجامعه با ید ...
ontogeny
پدیدایی فردی
ontogenesis
پدیدایی فردی
ontogency
تکوین فردی
intraindividual
درون فردی
single entry
حسابداری فردی
individual differences
تفاوتهای فردی
interpersonal coherence
انسجام بین فردی
individualization
فردی ساختن
interpersonal
میان فردی
individual responsibility
مسئوولیت فردی
interindividual
میان فردی
pinning
عدد شناسایی فردی
pin
عدد شناسایی فردی
individual demand schedule
جدول تقاضای فردی
autecology
بوم شناسی فردی
pattern
الگو صفات فردی
patterns
الگو صفات فردی
pinned
عدد شناسایی فردی
libertarianism
طرفداری از ازادی فردی
personal data sheet
برگه اطلاعات فردی
aptitude tests
ازمون قابلیت فردی
individualism
اصول استقلال فردی
interpersonal conflict
تعارض میان فردی
units
نفر عدد فردی
aptitude test
ازمون قابلیت فردی
unit
نفر عدد فردی
personal distribution
توزیع درامد فردی
account
حساب صورت حساب
individuals
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
streaky
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
depersonalization
توجه نکردن به هویت فردی
streakier
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individual
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
streakiest
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
chandler
فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
individualism
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
he calcn lates with a
اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
no year oppropriation
حساب تامین اعتبار باز حساب باز
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
individualizing
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualized
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
data clerk
فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
individualised
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
miscegenation
ازدواج سفید پوست با فردی ازنژاد دیگر
individualizes
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
accommodation bill
براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
to walk on eggshells
<idiom>
در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
security specialist
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
libertarian
طرفدارآزادی
[جدا از حکم دولت]
فردی
[فلسفه]
[سیاست]
squeezer
فردی که مداری را در شکل اصلی برگ ان طرح ریزی کند
sysop
فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
maul
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauls
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauled
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauling
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
hackers
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hacker
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
individualism
اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
odder
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odd
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
oddest
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
bill
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
new deal
برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
who's
مخفف is who
who're
مخفف are who
abbreviated
مخفف
aren't
مخفف not are
wouldn't
مخفف not would
pl
مخفف جا
what's
مخفف is what
wasn't
مخفف not was
who'll
مخفف shall who
acronyms
مخفف
e'er
مخفف ever
D.I.Y
مخفف!yourself it Do
o'
مخفف of
ft
مخفف پا
mitigative
مخفف
grammalogue
مخفف
logogram
مخفف
shorthand symbol
مخفف
token
[symbol, abbreviation]
مخفف
abbreviation
مخفف
didn't
مخفف not did
abbreviations
مخفف ها
obj
مخفف شی
acronym
مخفف
parol arrest
جلب و توقیف فردی که درحضور رئیس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومی شده است
TV
مخفف تلویزیون
tsps
مخفف teaspoon
abbreviation
مخفف تلخیص
vac
مخفف vacation
gm
مخفف گرم
TVs
مخفف تلویزیون
UK
مخفف بریتانیا
Feb
مخفف فوریه
Univ
مخفف جهانی
fem
مخفف مونث
fig.
مخفف دیاگرام
usu
مخفف معمول
gms
مخفف گرم
Fri
مخفف جمعه
Jan
مخفف ژانویه
inst
مخفف فوری
info
مخفف اطلاعات
Inc
مخفف محوطه
in.
مخفف اینچ
HRH
مخفف والاحضرت
hrs
مخفف ساعت
hr
مخفف ساعت
Lieut
مخفف Lieutenant
HP
مخفف پرنیرو
hols
مخفف تعطیلات
HM
مخفف هکتومتر
tsp
مخفف teaspoon
temps
مخفف temporary
abbreviations
مخفف تلخیص
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com