English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
antarctic circle مدار قطب جنوب
Other Matches
south-west جنوب غربی سوی جنوب باختر
south-east جنوب شرقی سوی جنوب شرق
south westerly سوی جنوب غرب یا جنوب باختر
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
south east جنوب خاوری جنوب شرقی
south west جنوب باختر جنوب غربی
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
powder train مدار خرج مدار باروت
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
south <adj.> جنوب
south جنوب
southerner اهل جنوب
south easterly جنوب خاوری
southeast جنوب شرقی
south east در جنوب خاور
soiuth ward بسوی جنوب
soiuthern cross صلیب جنوب
south east جنوب شرق
south wards بسوی جنوب
south eastern جنوب خاوری
south west در جنوب باختر
southeast جنوب خاوری
south-eastern جنوب شرقی
azimuth نقطه جنوب
southerners اهل جنوب
south-western جنوب غربی
south eastern جنوب شرقی
south-east جنوب شرق
south west جنوب غرب
lowlander اهل جنوب
South Pole قطب جنوب
southbound عازم جنوب
sou'westers جنوب غربی
southward سوی جنوب
southern اهل جنوب
south-west جنوب غرب
southland سرزمین جنوب
south westerly جنوب باختری
south western جنوب غربی
south western جنوب باختری
notus باد جنوب
Antarctic قطب جنوب
the south pole قطب جنوب
southwestwards بسوی جنوب غربی
south east سوی جنوب خاور
southwestward بسوی جنوب غربی
southwestwards درجهت جنوب باختری
south easterly سوی جنوب خاور
southwesterner اهل جنوب غربی
southeaster باد جنوب شرقی
southeaster توفان جنوب شرقی
southeastward بطرف جنوب شرقی
southeastward در جهت جنوب خاوری
southernmost در اقصی نقطه جنوب
southwestward درجهت جنوب باختری
south west سوی جنوب باختر
southwest واقع در جنوب غربی
southwester باد جنوب غربی
southwestern واقع در جنوب غربی
souithernism رسوم واداب جنوب
libeccio باد جنوب غربی
libecchio باد جنوب غربی
southern جنوبا بطرف جنوب
celestial body south pole قطب جنوب عالم
in a south easterly direction از جهت جنوب خاور
Antarctic مربوط به قطب جنوب
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
south بسوی جنوب نیم روز
their p was toward the south چشم اندازانهابسوی جنوب بود
southeasterner ساکن نواحی جنوب شرقی
southwester توفان یا تندباد جنوب غربی
soiuth ward بطرف جنوب متمایل بجنوب
souithernism لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
south wards بطرف جنوب متمایل بجنوب
soputheasternmost در دورترین نقطه جنوب شرقی
judea یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
water moccasin مار سمی ابزی جنوب امریکا
peafowl قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
zulu اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
galleta چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
aardwolf کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
royal palm نخل بلند جنوب فلوریدا و کوبا
bahama islands جزایرباهاما واقع درهندغربی و جنوب فلوریدا
Makri [Fethiye] شهر بندری فتیه در جنوب ترکیه
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
wilton نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
Monaco ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
ASEAN مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
platypus پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
arrdwolf [حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
joshua tree درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
razorback خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
shout song سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
hottentot یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
nautilus حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
China denies militarizing South China Sea. چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
colombo plan طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
pivots مدار
pivoted مدار
pivot مدار
themes مدار
or circuit مدار OR
electric circuit مدار
theme مدار
orbit مدار
orbited مدار
and gate مدار AND
absis مدار
track circuit مدار خط
circuits مدار
circuit مدار
orbits مدار
zone مدار
zones مدار
combinational circuit مدار ترکیبی
clamping circuit مدار محدودکننده
circuity مدار حرکت
circuit voltage ولتاژ مدار
circuit switching انتخاب مدار
circuit resistance مقاومت مدار
compound circuit مدار مرکب
combined circuit مدار مرکب
parallel circuit مدار موازی
converter circuit مدار مبدل
detector circuit مدار اشکارساز
control circuit مدار فرمان
control circuit مدار کنترل
single wire circuit مدار تک سیم
one wire circuit مدار تک سیم
ground return circuit مدار تک سیم
composited circuit مدار تک سیم
delay circuit مدار تاخیر
complex circuit مدار مختلط
communication circuit مدار ارتباطی
parallel circuit مدار شنتی
power circuit مدار توان
politicians سیاست مدار
politician سیاست مدار
simple circuit مدار توان
primary circuit مدار ورودی
primery citcuit مدار اولیه
printed circuit مدار چاپی
cycles سیکل مدار
cycled سیکل مدار
cycle سیکل مدار
quadrature circuit مدار تربیع
quadrature filter مدار تربیعی
closed circuits مدار بسته
closed circuit مدار بسته
aperiodic circuit مدار بی تناوب
armature circuit مدار ارمیچر
circuit card کارت مدار
circuit capacity فرفیت مدار
circuit board برد مدار
circuit board تخته مدار
capacitive circuit مدار فرفیتی
phantom circuit مدار فانتوم
bridge circuit مدار پلوار
breadboard تخته مدار
branch circuit مدار انشعابی
blind circuit مدار یک طرفه
bistable circuit مدار دوپایا
basic circuit مدار ساده
balanced circuit مدار متعادل
polyphase circuit مدار چندفاز
auxiliary circuit مدار یدکی
detonating cord مدار چاشنی
mosatble circuit مدار تک پایا
neural circuit مدار عصبی
internal circuit مدار داخلی
intermediate frequency tank circuit مدار تانک
interchange circuit مدار تعویض
integrated circuit مدار مجتمع
integrated circuit مدار مجتمع IC
non inductive circuit مدار ناخودالقا
integrate circuit مدار مجتمع
input circuit مدار اولیه
input circuit مدار ورودی
inductor circuit مدار اندوکتور
not circuit مدار نقض
inductive circuit مدار اندوکتیو
inductive circuit مدار القائی
induction circuit مدار القایی
network circuit مدار شبکه
keplerian orbit مدار کپلری
multiple circuit مدار چندگانه
modulation circuit مدار مدولاسیون
microphone circuit مدار میکروفن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com