Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6 milliseconds)
English
Persian
medal of honor
مدال افتخار
Other Matches
medalists
دارای مدال برنده مدال
medallist
دارای مدال برنده مدال
medallists
دارای مدال برنده مدال
medalist
دارای مدال برنده مدال
iam p to of knowing him
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him
از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
honor
افتخار
gloriation
افتخار
glories
افتخار
glory
افتخار
honor
عزت افتخار
insignia
نشان افتخار
battle honour
نشان افتخار
honorable service
خدمت با افتخار
insigne
نشان افتخار
place of honor
مکان پر افتخار
mense
نزاکت افتخار
medal of honor
نشان افتخار
loaded with honours
غرق افتخار
honorifics
افتخار امیز
honorific
افتخار امیز
attributing
شهرت افتخار
I'm proud of you.
من به تو افتخار می کنم.
rolls of honour
لیست افتخار
emblem
نشان افتخار
roll of honour
لیست افتخار
attribute
شهرت افتخار
emblems
نشان افتخار
attributes
شهرت افتخار
I'm proud of you.
من بهت افتخار میکنم.
honorable service
خدمت افتخار امیز
With pleasure.
باعث افتخار من است.
My pleasure.
باعث افتخار من است.
mark of d.
نشان امتیازیا افتخار
It is a source lf pride .
مایه افتخار است
I'm proud of you.
من بهت افتخار می کنم.
gong
[British E]
مدال
medals
مدال
medal
مدال
badges
مدال
badge
مدال
silver medals
مدال نقره
bronze medals
مدال برنز
bronze medal
مدال برنز
silver medal
مدال نقره
insigne
مدال رسمی
insignia
مدال رسمی
medalled
مدال دار
medalist
برنده مدال
medallion
مدال بزرگ
medallions
مدال بزرگ
medal of freedom
مدال ازادی
gold medal
مدال طلا
gold medals
مدال طلا
medalists
برنده مدال
medallist
برنده مدال
medallists
برنده مدال
campaign medal
مدال جنگی
medalled
مدال گرفته
numismatic
مدال شناسی
numismatics
مدال شناسی
numismatology
مدال شناسی
numismatist
مدال شناس
service bar
مدال یا نشان خدمت
fourragere
حکم نشان یا مدال
bronze star medal
مدال ستاره برنز
fourragere
کاغذ حکم مدال
exergue
جای تاریخ سکه یا مدال
medal
نشانی شبیه سکه مدال
decorations
اذین بندی مدال یا نشان
decoration
اذین بندی مدال یا نشان
They ripped off his medals .
مدال هایش را از سینه اش کندند
To be decorated .
نشان گرفتن ( مدال وغیره )
medallions
با مدال بزرگ زینت دادن
medals
نشانی شبیه سکه مدال
medallion
با مدال بزرگ زینت دادن
v , device
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
tiepin
سنجاق مدال وزینت الات زنانه
We consider it a great honor to have you here with us tonight.
این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
head-shrinker
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinkers
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
i am p to know him
بوجود او افتخار می کنم بوجود او سرافراز یا مفتخرم
rifle clasp
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com