English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (9 milliseconds)
English Persian
trade school مدرسه حرفهای
trade schools مدرسه حرفهای
Search result with all words
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
Other Matches
professionals حرفهای
professional حرفهای
occupational حرفهای
lifetimes حرفهای
pro- حرفهای
pro حرفهای
lifetime حرفهای
pillow talk حرفهای خصوصی
malpractices کژکاری حرفهای
jargon زبان حرفهای
sweet nothings حرفهای عاشقانه
malpractice کژکاری حرفهای
professionalism ورزش حرفهای
gladiator بوکسور حرفهای
technologically حرفهای صنعتی
technological حرفهای صنعتی
hit men آدم کش حرفهای
vocational education اموزش حرفهای
hoofer رقاص حرفهای
training school اموزشگاه حرفهای
gladiators بوکسور حرفهای
prizefighter بوکسور حرفهای
vocational school اموزشگاه حرفهای
extra professional خارج حرفهای
vocation پیشهای حرفهای
vocations پیشهای حرفهای
semipro نیمه حرفهای
professional code ضوابط حرفهای
hit man آدم کش حرفهای
professional status پایگاه حرفهای
occupation disease امراض حرفهای
professional misconduct اشتباه حرفهای
bailsman ضامن حرفهای
big words حرفهای گنده
jockey اسب سوار حرفهای
pro shop فروشگاه باشگاه حرفهای
layman شخص غیر حرفهای
miliaman سرباز حرفهای یاپیمانی
jar ram molding machine دستگاه قالبریزی حرفهای
all pro تیم ستارههای حرفهای
laymen شخص غیر حرفهای
divisions اتحادیه باشگاههای حرفهای
association for women in computing سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
old wives' tales حرفهای خاله زنکی
old wives' tale حرفهای خاله زنکی
division اتحادیه باشگاههای حرفهای
professional workstation ایستگاه کار حرفهای
A lot of trite ( trivialities ) . حرفهای صد تا یک غاز ( بی ارزش )
jockeys اسب سوار حرفهای
lays غیر حرفهای عامی
lay غیر حرفهای عامی
to i. from somebodies words از حرفهای کسی استنباط کردن
pro am مسابقه گلف بازیگران حرفهای و اماتور
taxi squad گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
That is unmitigated nonsense. این از آن حرفهای بی معنی وچرند است
ranker افسر سربازی کرده نظامی حرفهای
peizefight مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
vanish بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanished بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishes بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
dilettantism اقدام به کاری از روی تفنن وبطورغیر حرفهای
vanishing بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
touring مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
toured مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
tour مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
tours مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
school مدرسه
schoolmates هم مدرسه
schoolmate هم مدرسه
schools مدرسه
school mate هم مدرسه
school fellow هم مدرسه
school age سن مدرسه
academy مدرسه
academies مدرسه
schoolyards حیاط مدرسه
schoolyards محوطهی مدرسه
secondery school مدرسه متوسطه
schoolmarm مدیره مدرسه
schoolma'am مدیره مدرسه
school phobia مدرسه هراسی
school truancy مدرسه گریزی
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
schoolyard محوطهی مدرسه
technical school مدرسه فنی
schoolgirls دختر مدرسه
schoolteacher معلم مدرسه
schoolteachers معلم مدرسه
unschooled مدرسه نرفته
school shooting تیراندازی در مدرسه
schoolyard حیاط مدرسه
schoolgirl دختر مدرسه
school counselor مشاور مدرسه
summer schools مدرسه تابستانی
satchels کیف مدرسه
janitor فراش مدرسه
janitor راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
janitors راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
truancy مدرسه گریزی
senior high school مدرسه متوسطه
private school مدرسه ملی
private schools مدرسه ملی
grammar schools مدرسه ابتدایی
grammar school مدرسه ابتدایی
grade school مدرسه ابتدایی
summer school مدرسه تابستانی
head master مدیر مدرسه
prep مدرسه مقدماتی
schooling مدرسه رفتن
satchel کیف مدرسه
preliminary school مدرسه ابتدائی
philosophy of the lyceum فلسفه مدرسه
janitors فراش مدرسه
schoolwork درس مدرسه
schools تحصیل در مدرسه
school تحصیل در مدرسه
Eavesdrop فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
scholastic اقتصادی مدرسه ایها
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
high schools مدرسه متوسطه دبیرستان
seminary مدرسه علوم دینی
These shoes dont fit me. زنگ مدرسه خورده
He ran away from scool . از مدرسه فرار کرد
The last school day. آخرین روز مدرسه
play hooky <idiom> از مدرسه یا کار دررفتن
the school is out مدرسه تعطیل است
technical college مدرسه عالی فنی
faculties اولیای مدرسه دانشکده
junior college مدرسه فوق دیپلم
theological school مدرسه علوم دینی
finshing school مدرسه تکمیلی دختران
school readiness امادگی ورود به مدرسه
faculty اولیای مدرسه دانشکده
school of tecnology مدرسه عالی فنی
prep مدرسه ابتدایی دبستان
subprincipal معاون رئیس مدرسه
seminaries مدرسه علوم دینی
schooltime ساعات درس مدرسه
technical colleges مدرسه عالی فنی
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
first class cricket مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
to be excused [from work or school] معاف بودن [از کار یا مدرسه]
schoolmaster نافم مدرسه مکتب دار
schoolmasters نافم مدرسه مکتب دار
parochial school مدرسه وابسته به کلیسای بخش
alma mater سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
Since I left school. ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
PTA مخفف انجمن خانه و مدرسه
PTA's مخفف انجمن خانه و مدرسه
I must take the kid to school . باید بچه راببرم مدرسه
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
schoolmaster مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
schoolmasters مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
This is the site for a new scool . اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
The boy is fresh from school. پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
It reminds me of my schooldays . مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
nursery school مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
nursery schools مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
Children start school at the age of 7. بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
advisee کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
schoolastic پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
schoolman پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
packed lunch غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
alma mater مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
whipping boy بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
grader جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
association for computing machinery بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
juniorate مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish. اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
practitioners وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
practitioner وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
afcet la Pour AssociationFrancaise etTechnique CybernetiqueEconomiqe سازمان حرفهای فرانسوی که هدف ان گرد هم اوردن دانشمندان فرانسوی در زمینههای مختلف کامپیوتری است
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
polytechnic چند رشتهای چند حرفهای
polytechnics چند رشتهای چند حرفهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com