Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
English
Persian
impresario
مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
impresarios
مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
Other Matches
sacred places
اماکن متبرکه
take sanctuary
پناهنده شدن به اماکن مقدسه
off limits
اماکن ممنوعه برای نظامیان
what a lark
چه تفریحی
social
تفریحی
sportive
تفریحی
sport fish
ماهیگیری تفریحی
cabin cruiser
قایق تفریحی
resourc
کار تفریحی
cabin cruisers
قایق تفریحی
dinghy
قایق تفریحی
dinghies
قایق تفریحی
amusement park
پارک تفریحی
amusement parks
پارک تفریحی
junkets
سفر تفریحی
sportful
تفریحی خوشگذران
junket
سفر تفریحی
sport
تفریحی سرگرم کردن
keelboat
قایق تفریحی لنگردار
hobbyhorse
کار تفریحی سرگرمی
hacking
اسب سواری تفریحی
sported
تفریحی سرگرم کردن
yachting
مسافرت با قایق تفریحی
sports
تفریحی سرگرم کردن
day sailer
قایق بادبانی تفریحی
yachtsmen
صاحب کشتی تفریحی
sashay
راه پیمایی تفریحی
ski tourer
اسکی باز تفریحی
yachtsman
صاحب کشتی تفریحی
powerboat
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
sported
نمایش تفریحی بازی کردن
sports
نمایش تفریحی بازی کردن
donkey baseball
بیس بال تفریحی با الاغ
craftshop
کارگاه هنرهای دستی تفریحی
to play for love
تفریحی یا عشقی بازی کردن
scow
وته پهن قایق تفریحی
sport
نمایش تفریحی بازی کردن
powerboats
قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
parachute spinnaker
بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
plinking
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
day-trippers
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
day-tripper
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
dabbled
سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbles
سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbling
سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
marina
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
dabble
سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
sport
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sported
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sports
تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
marinas
لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
hack
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
package shows
نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
hacks
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hacked
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
yaght club
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
warden
مدیر
administrators
مدیر
conductor
مدیر
conductors
مدیر
General manager . Director general .
مدیر کل
moderators
مدیر
gerent
مدیر
administers
:مدیر
administering
:مدیر
administered
:مدیر
administer
:مدیر
superintendents
مدیر
moderator
مدیر
administrator
مدیر
directors
مدیر
headmasters
مدیر
headmaster
مدیر
stewards
مدیر
steward
مدیر
executives
مدیر
superintendent
مدیر
executive
مدیر
director
مدیر
directors general
مدیر کل
director generals
مدیر کل
manager
مدیر
director general
مدیر کل
managers
مدیر
extrepreneur
مدیر متهور
intendant
مدیر مامورمالی
impresario
مدیر اپرا
padrone
مدیر ارباب
executives
مدیر عامل
personal representative
مدیر ترکه
personnel manager
مدیر استخدام
chief engineer
مدیر ماشین
operation manager
مدیر عملیات
official liquidator
مدیر تصفیه
extrepreneur
مدیر باتهور
head master
مدیر اموزشگاه
item manager
مدیر اقلام
head master
مدیر مدرسه
impresarios
مدیر اپرا
library manager
مدیر کتابخانه
stage manager
مدیر نمایش
general manager
مدیر باشگاه
file manager
مدیر فایل
micro manager
مدیر ریزکامپیوترها
principal of a school
مدیر اموزشگاه
executives
مدیر اجرائی
program manager
مدیر برنامه ها
stores manager
مدیر انبارها
works superintendent
مدیر کارخانه
managers
مدیر تیم
stage director
مدیر نمایش
site engineering
مدیر ساختمان
project manager
مدیر طرحها
project manager
مدیر پروژه ها
project manager
مدیر پروژه
record manager
مدیر رکورد
executive
مدیر عامل
salaried director
مدیر موفف
sale manager
مدیر فروش
sales manager
مدیر فروش
executive
مدیر اجرائی
manager
مدیر تیم
drop master
مدیر پرش
liquidator
مدیر تصفیه
trustees
مدیر تصفیه
principal
رئیس مدیر
master
مدیر مرشد
masters
مدیر مرشد
receivers
مدیر تصفیه
administrator
مدیر تصفیه
commissioner
مدیر مسابقات
commissioners
مدیر مسابقات
principals
رئیس مدیر
trustee
مدیر تصفیه
liquidators
مدیر تصفیه
official receiver
مدیر تصفیه
helmsmen
رل دار مدیر
helmsman
رل دار مدیر
adminstrator of state
مدیر ترکه
receiver
مدیر تصفیه
managing directors
مدیر عامل
stage managers
مدیر نمایش
managing director
مدیر عامل
administrators
مدیر تصفیه
mastered
مدیر مرشد
huntsmen
مدیر تازیهای شکاری
corporate treasurer
مدیر امور مالی
chief financial officer
[CFO]
مدیر امور مالی
manager
مدیر مسابقه بوکس
proctor
مدیر اجرایی دانشگاه
huntsman
مدیر تازیهای شکاری
chairman of the board
[of directors/managers]
مدیر عامل
[شرکت]
president of the board
[ American E]
مدیر عامل
[شرکت]
chief executive officer
[CEO]
[American E]
مدیر عامل
[شرکت]
managers
مدیر مسابقه بوکس
managerial
مدیر اداره کننده
provisional assignee
مدیر تصفیه موقت
computer center manager
مدیر مرکز کامپیوتر
data base manager
مدیر پایگاه داده
chief clerk of the court
مدیر دفتر دادگاه
master of the court
مدیر دفتر دادگاه
computer operations manager
مدیر عملیات کامپیوتر
maitred'hotel
سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
computer center director
مدیر مرکز کامپیوتر
dp manager
مدیر داده پردازی
jumpmaster
مدیر پرش چتربازی
data processing manager
مدیر پردازش داده
president
مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
presidents
مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
chairmen
مدیر رئیس هیئت مدیره
chairman
مدیر رئیس هیئت مدیره
adobe type manager
مدیر انواع فونت ادوبی
director
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
registrar
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrars
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
directors
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
entrepreneurs
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneur
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decisions
مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision
مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
plene administravit
دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
drivers
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
real representative
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
peripheral
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
executive information system
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
master
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
headmistress
خانم مدیر خانم رئیس
headmistresses
خانم مدیر خانم رئیس
letters of administration
حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
medical regulator
تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com