Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
Search result with all words
radar scan
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
Other Matches
radar beacon
برج مراقبت رادار
sector of search
منطقه مراقبت رادار
aspects
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
aspect
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
unattended ground sensor
رادار مراقبت زمینی خودکار
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
chaff
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
skin paint
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
gadgets
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadget
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
railings
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
radar prediction
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
directional radar prediction
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
radar return
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blip
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
circular scanning
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
crystal ball
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal balls
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
radar comouflage
استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
trapping
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radar tracking
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
guided propagation
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
clattered
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
radar locating
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
vigilance
مراقبت
unattended
بی مراقبت
espial
مراقبت
tendance
مراقبت
eyesight
مراقبت
ovservation
مراقبت
counter surveillance
ضد مراقبت
watchfulness
مراقبت
watchful
مراقبت
cared
مراقبت
cares
مراقبت
care
مراقبت
surveillance
مراقبت
combat surveillance
مراقبت رزمی
ensured
مراقبت کردن در
day care
مراقبت در روز
watching
مراقبت کردن
animadversion
مراقبت مشاهده
watch
مراقبت کردن
watched
مراقبت کردن
control towers
برج مراقبت
Medicare
مراقبت پزشکی
watch tower
برج مراقبت
insuring
مراقبت کردن در
watchtowers
برج مراقبت
insures
مراقبت کردن در
acoustical surveillance
مراقبت صوتی
air search
مراقبت هوایی
air surveillance
مراقبت هوایی
to llok
مراقبت کردن
ensuring
مراقبت کردن در
area monitoring
مراقبت منطقهای
ensure
مراقبت کردن در
watchtower
برج مراقبت
ensures
مراقبت کردن در
care of supplies
مراقبت اماد
watches
مراقبت کردن
see to it
مراقبت کردن
ground surveillance
مراقبت زمینی
helical scanning
مراقبت مارپیچی
sea surveillance
مراقبت دریایی
residential care
مراقبت پناهگاهی
due care
مراقبت کافی
listening watch
مراقبت به گوش
to see after
مراقبت کردن
to see to it
مراقبت کردن
stake-out
محل تحت مراقبت
maintained
به خوبی مراقبت شده
lookouts
مراقبت عمل پاییدن
attendance
ملازمت مراقبت رسیدگی
lookout
مراقبت عمل پاییدن
air beacon
برج مراقبت پایگاه
airborne beacon
برج مراقبت هوابرد
harbor control tower
برج مراقبت بندر
overwatch
مراقبت از حرکت بااتش
area monitoring
مراقبت کردن از منطقه
maintains
به خوبی مراقبت شده
unattended operation
هملکرد مراقبت نشده
searchingly
مراقبت کردن از زمین
searches
مراقبت کردن از زمین
searched
مراقبت کردن از زمین
search
مراقبت کردن از زمین
attendances
ملازمت مراقبت رسیدگی
vigilance
مراقبت به گوش بودن
care
محافظت کردن مراقبت
stake-outs
محل تحت مراقبت
cares
محافظت کردن مراقبت
surveillance
دیدبانی و مراقبت از منطقه
cared
محافظت کردن مراقبت
care and handling
مراقبت و دستکاری وسایل
to ensure something
مراقبت کردن در
[چیزی]
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
under one's wing
<idiom>
تحت مراقبت کسی
surveillant
مراقبت کننده دیدبان
maintain
به خوبی مراقبت شده
pickets
نرده کشیدن مراقبت کردن
security monitoring
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
picket
نرده کشیدن مراقبت کردن
slap together
<idiom>
به عجله وبی مراقبت واداشتن
picketed
نرده کشیدن مراقبت کردن
up to someone to do something
<idiom>
مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
see that he does it
مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
maintain watch
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
spiral scanning
مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
snow under
<idiom>
قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
turn over
<idiom>
به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن
radar
رادار
counter circuit
کنتور رادار
sidelooking airborne radar
رادار جانبی
radar boresight
محوریابی رادار
radar beam
پرتو رادار
radar alimeter
فرازیاب رادار
radar beacon
راهنمای رادار
doppler radar
رادار داپلر
aircraft gun laying
رادار هواپیما
corner reflector
پریکسوپ رادار
radar quardship
نگهبانی رادار
search radar
رادار تجسسی
teleran
رادار تلویزیونی
radar trapping
اختلال رادار
radarman
متصدی رادار
acquisition radar
رادار هدفیابی
acquisition radar
رادار هدفیاب
aerial radar
رادار هوایی
agl
رادار هواپیما
radome
برج رادار
surveillance radar
رادار مراقبتی
radar trace
علامت رادار
doppler radar
رادار دوپلر
radar countermeasures
اقدامات ضد رادار
radar engineering
مهندسی رادار
radar equipment
تجهیزات رادار
radar installation
تاسیسات رادار
radar location
موقعیت رادار
radar man
متصدی رادار
radar network
شبکه ی رادار
radar operator
متصدی رادار
radar ranging
میدان رادار
radar scope
صفحه رادار
radome
اطاق رادار
sensor
رادار مراقبتی
radar
دستگاه رادار
crystal ball
انتن رادار
crystal balls
انتن رادار
instrument landing
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
overwatch
مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
zmarker beacon
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
chaperon
زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
radar beacon
برج دیدبانی رادار
beam width
عرض بیم رادار
fire control radar
رادار کنترل اتش
echoes
برگشت امواج رادار
warning radar
رادار هشدار دهنده
seeker
رادار تجسس هدف
b scope
صفحه کاتد رادار
sbend distortion
لرزش تصویر رادار
echoing
برگشت امواج رادار
sector of search
منطقه تجسس رادار
radar clutter
منطقه کور رادار
screening elevation
تراز مانع رادار
radar scope
صفحه دید رادار
radar screen
صفحه تصویر رادار
surveillance radar
رادار تجسس هدف
echoed
برگشت امواج رادار
echo
برگشت امواج رادار
raydit
رادار اقیانوس نگار
sidelooking airborne radar
رادار با دید جانبی
active sonar
رادار دریایی فعال
acquisition radar
رادار اکتشاف هدف
sidelobe
بیم جانبی رادار
radar boresight
تطابق خط دید رادار
radome
گنبد انتن رادار
radar countermeasures
پیش گیریهای ضد رادار
airborne sensor
رادار مراقبتی هوابرد
radar measurement
اندازه گیری رادار
corner reflector
پریکسوپ تنظیم هدف رادار
loran
رادار مسافت سنج دریایی
radar clutter
منطقه پوشیده از دید رادار
clara
منطقه رادار پاک است
altitude delay
افت ارتفاع امواج رادار
blip
تصویری بر روی صفحه رادار
aspect change
تغییرمنظر هدف از دید رادار
blips
تصویری بر روی صفحه رادار
aspect angle
زاویه انحراف مسیرگلوله از رادار
radar altimetry
ارتفاع سنجی به وسیله رادار
shoran
شورن رادار اب نگار بردکوتاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com