English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
boost phase مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
Other Matches
phased array ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
sequenced ejection سیستم پرتاب مرحله به مرحله
reentry phase مرحله دخول مجدد موشک درجو
terminal phase مرحله اخر مسیر حرکت موشک
creeps مرحله به مرحله جلو رفتن
creep مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
leapfrogging پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
inflight phase مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
phased مرحله
stages مرحله
stage مرحله
phase مرحله
phases مرحله
instar مرحله
processes مرحله
process مرحله
stroking مرحله
strokes مرحله
stroked مرحله
stroke مرحله
scenes مرحله
scene مرحله
rung مرحله
phased attack تک مرحله به مرحله
creeping attack تک مرحله به مرحله
stepping مرحله
step مرحله
grade مرحله
grades مرحله
exhaust stroke مرحله تخلیه
oedipal stage مرحله ادیپی
exhaust stroke مرحله اگزوز
stepping مرحله پایه
one step operation عمل تک مرحله
oral stage مرحله دهانی
propagation sequence مرحله انتشار
primordium مرحله نخست
power stroke مرحله قدرت
period نوبت مرحله
execute phase مرحله اجرا
phallic stage مرحله التی
assault phase مرحله هجوم
induction stroke مرحله مکش
output stage مرحله خروجی
anal stage مرحله مقعدی
modulator مرحله تحمیل گر
fetch phase مرحله واکشی
initiation sequence مرحله اغازی
inextremis در اخرین مرحله
intake stroke مرحله مکش
intake stroke مرحله تنفس
induction stroke مرحله تنفس
in the first instance در مرحله اول
in the egg در مرحله نخستین
imprimis در مرحله نخست
processes مرحله جریان
job step مرحله برنامه
larval stage مرحله کرمی
milestones مرحله برجسته
milestone مرحله برجسته
an anxious time مرحله پر اضطراب
stepping مرحله رتبه
macro stage مرحله کلان
genital phase مرحله تناسلی
process مرحله جریان
fission process مرحله انشقاق
latency مرحله پنهانی
step مرحله رتبه
developmental stage مرحله پیشرفت
differential stage مرحله تفاضلی
speed level مرحله سرعت
phased مرحله عملیات
grade مرحله گراد
phase مرحله عملیات
point مرحله قله
stage درجه مرحله
developmental stage مرحله تکوینی
home stretch مرحله نهایی
recovery phase مرحله شکوفائی
recovery phase مرحله رونق
training cycle مرحله اموزش
termination phase مرحله پایانی
periods نوبت مرحله
point جهت مرحله
drivers مرحله تحریک
phases مرحله عملیات
driver مرحله تحریک
solidifying process مرحله انجماد
step مرحله پایه
grades مرحله گراد
stages درجه مرحله
staping مرحله بندی
termination stage مرحله پایانی
buffer stage مرحله میانگیر
speed stage مرحله سرعت
nth در مرحله چند
anal retentive stage مرحله مقعدی ضبطی
milestone مرحله مهمی اززندگی
milestones مرحله مهمی اززندگی
stages پرده گاه مرحله
ticked سخت ترین مرحله
tick سخت ترین مرحله
anal expulsive stage مرحله مقعدی دفعی
creeping barrage سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
stadiums میدان ورزش مرحله
stadium میدان ورزش مرحله
stadia میدان ورزش مرحله
in leading در مرحله شاگردی یا نوچگی
stage پرده گاه مرحله
pettifog از مرحله پرت کردن
cladding process مرحله روکش کاری
karyokinesis مرحله تقسیم سلولی
ticks سخت ترین مرحله
process جریان عمل مرحله
processes جریان عمل مرحله
ossification مرحله تشکیل استخوان
preverbal phase مرحله پیش کلامی
diastolic phase مرحله انبساطی قلب
novitiate مرحله تازه کاری
noviciate مرحله تازه کاری
first audio stage مرحله صوتی نخست
incipient اولیه مرحله ابتدایی
fire for effect مرحله تیر موثر
entelechy مرحله تشکیل وتحقق
qualifying رسیدن به مرحله بعد
decline مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declining مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declined مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
embryos گیاهک تخم مرحله بدوی
power amplifier stage مرحله فزون ساز توان
embryo گیاهک تخم مرحله بدوی
phased conversion تبدیل مرحله بندی شده
gastrula مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
phasing مرحله بندی کردن عملیات
turning points مرحله قاطع نقطه تحول
monestrous دارای یک مرحله فحلیت درسال
metestrus مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
walk through بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
single stepping در یک مرحله انجام دادن یا شدن
Not to know what one is talking about. از موضوع ( مرحله )پرت بودن
stages مرحله دار شدن اشکوب
subcritical زیر مرحله خطرناک وبحرانی
metoestrus مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
turning point مرحله قاطع نقطه تحول
stage مرحله دار شدن اشکوب
rate determining step مرحله تعیین کننده سرعت
modulated amplifier مرحله فزون ساز تحمیلی
prisere مرحله سیر تکاملی ایجادنباتات در زمین
finallist کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
job lot مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lots مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
stretch runner تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
showdown مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
the next process is weaving عمل یا مرحله بعداز بافتن است
tabula rasa مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
systole مرحله انقباضی یک دوره کار قلب
prophase مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
showdowns مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
driven که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
cim استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
to nip or crush in the bud در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
telophase اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
idiolect طرزبیان و لحن سخن شخص در یک مرحله زندگی
rocketry فن پرتاب موشک
quick stage ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
dual صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
phylesis مرحله سیرتکامل وپیدایش نژادهای مختلف جانور وگیاه
interrupts توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
disc حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
interlace روش ساخت تصویر روی صفحه تلویزیونی در دو مرحله
generation مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
interrupting توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupt توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
discs حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
in love - engaged - married عاشق . نامزد . متاهل [مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
generations مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
rocket launchers سکوی پرتاب موشک
rocket launcher سکوی پرتاب موشک
launching pads سکوی پرتاب موشک
launching pad سکوی پرتاب موشک
launching pads باند پرتاب موشک
launching area محل پرتاب موشک
launcher وسیله پرتاب موشک
rocket propulsion فشار پرتاب موشک
launching site سکوی پرتاب موشک
launch a missile موشک پرتاب کردن
launching pad باند پرتاب موشک
to turn the corner <idiom> بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی [اصطلاح روزمره]
germ layer یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com