Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
assault phase
مرحله هجوم
Search result with all words
assault
مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
assaulted
مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
assaults
مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
Other Matches
phased array
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
boat lanes
خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده
creep
مرحله به مرحله جلو رفتن
sequenced ejection
سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creeps
مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase
مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrogged
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
inflight phase
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
infestaion
هجوم
invasion
هجوم
invasions
هجوم
inbreak
هجوم
offence
هجوم
infestation
هجوم
assaults
هجوم
assaulted
هجوم
assault
هجوم
offenses
هجوم
offense
هجوم
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase
مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
invade
هجوم کردن
infests
هجوم کردن در
infested
هجوم کردن در
infest
هجوم کردن در
invasive
هجوم کننده
scrouge
هجوم اوردن
invaded
هجوم کردن
swarms
هجوم اوردن
inrush
هجوم بداخل
inroad
تعدی هجوم
swarmed
هجوم اوردن
swarm
هجوم اوردن
rushing
هجوم بردن
infestant
هجوم کننده
invading
هجوم کردن
invades
هجوم کردن
rushed
هجوم بردن
rush
هجوم بردن
infesting
هجوم کردن در
assails
هجوم اوردن بر
assailable
هجوم پذیر
influxes
ورود هجوم
assault echelon
رده هجوم
assault fire
تیر هجوم
assailing
هجوم اوردن بر
assault force
نیروی هجوم
raids
هجوم اوردن
raiding
هجوم اوردن
raided
هجوم اوردن
raid
هجوم اوردن
influx
ورود هجوم
assail
هجوم اوردن بر
onset
هجوم اصابت
assailed
هجوم اوردن بر
fly strike
هجوم مگس
assault waves
موجهای هجوم
assault schedule
برنامه هجوم
amphibious assault ship
ناومخصوص هجوم اب و خاکی
insectile
در معرض هجوم حشرات
throng
هجوم ازدحام کردن
thronged
هجوم ازدحام کردن
thronging
هجوم ازدحام کردن
throngs
هجوم ازدحام کردن
preassault
اقدامات قبل از هجوم
they poured toward that city
سوی ان شهر هجوم کردند
rushed
حمله کردن هجوم با عجله
rush
حمله کردن هجوم با عجله
rushing
حمله کردن هجوم با عجله
neophyte
نابومی هجوم کننده
[گیاه شناسی]
invasive species
نابومی هجوم کننده
[گیاه شناسی]
alien species
نابومی هجوم کننده
[گیاه شناسی]
invasive exotic
نابومی هجوم کننده
[گیاه شناسی]
exotic
نابومی هجوم کننده
[گیاه شناسی]
breakaway
هجوم وحشیانه گله گوسفند و گاو رم
spate
تعداد خیلی زیاد هجوم بی مقدمه
there is a rush for the papers
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
assault area diagram
نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
process
مرحله
scene
مرحله
creeping attack
تک مرحله به مرحله
processes
مرحله
rung
مرحله
scenes
مرحله
instar
مرحله
stroke
مرحله
stages
مرحله
stroked
مرحله
strokes
مرحله
stroking
مرحله
stage
مرحله
stepping
مرحله
grades
مرحله
grade
مرحله
step
مرحله
phased attack
تک مرحله به مرحله
phased
مرحله
phase
مرحله
phases
مرحله
fission process
مرحله انشقاق
speed level
مرحله سرعت
in the egg
در مرحله نخستین
genital phase
مرحله تناسلی
imprimis
در مرحله نخست
exhaust stroke
مرحله اگزوز
developmental stage
مرحله پیشرفت
exhaust stroke
مرحله تخلیه
developmental stage
مرحله تکوینی
execute phase
مرحله اجرا
differential stage
مرحله تفاضلی
an anxious time
مرحله پر اضطراب
fetch phase
مرحله واکشی
in the first instance
در مرحله اول
induction stroke
مرحله تنفس
primordium
مرحله نخست
power stroke
مرحله قدرت
phallic stage
مرحله التی
output stage
مرحله خروجی
larval stage
مرحله کرمی
oral stage
مرحله دهانی
job step
مرحله برنامه
latency
مرحله پنهانی
macro stage
مرحله کلان
modulator
مرحله تحمیل گر
oedipal stage
مرحله ادیپی
speed stage
مرحله سرعت
propagation sequence
مرحله انتشار
recovery phase
مرحله شکوفائی
induction stroke
مرحله مکش
home stretch
مرحله نهایی
intake stroke
مرحله مکش
inextremis
در اخرین مرحله
training cycle
مرحله اموزش
termination stage
مرحله پایانی
initiation sequence
مرحله اغازی
termination phase
مرحله پایانی
staping
مرحله بندی
solidifying process
مرحله انجماد
recovery phase
مرحله رونق
one step operation
عمل تک مرحله
milestone
مرحله برجسته
grade
مرحله گراد
stepping
مرحله رتبه
stepping
مرحله پایه
driver
مرحله تحریک
drivers
مرحله تحریک
phase
مرحله عملیات
phased
مرحله عملیات
phases
مرحله عملیات
milestones
مرحله برجسته
step
مرحله رتبه
step
مرحله پایه
processes
مرحله جریان
process
مرحله جریان
anal stage
مرحله مقعدی
intake stroke
مرحله تنفس
stages
درجه مرحله
stage
درجه مرحله
point
مرحله قله
buffer stage
مرحله میانگیر
point
جهت مرحله
period
نوبت مرحله
grades
مرحله گراد
periods
نوبت مرحله
nth
در مرحله چند
stage
پرده گاه مرحله
incipient
اولیه مرحله ابتدایی
milestones
مرحله مهمی اززندگی
karyokinesis
مرحله تقسیم سلولی
noviciate
مرحله تازه کاری
novitiate
مرحله تازه کاری
ossification
مرحله تشکیل استخوان
tick
سخت ترین مرحله
pettifog
از مرحله پرت کردن
stages
پرده گاه مرحله
preverbal phase
مرحله پیش کلامی
cladding process
مرحله روکش کاری
stadiums
میدان ورزش مرحله
milestone
مرحله مهمی اززندگی
creeping barrage
سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
anal expulsive stage
مرحله مقعدی دفعی
anal retentive stage
مرحله مقعدی ضبطی
first audio stage
مرحله صوتی نخست
fire for effect
مرحله تیر موثر
ticks
سخت ترین مرحله
ticked
سخت ترین مرحله
entelechy
مرحله تشکیل وتحقق
qualifying
رسیدن به مرحله بعد
in leading
در مرحله شاگردی یا نوچگی
process
جریان عمل مرحله
diastolic phase
مرحله انبساطی قلب
stadia
میدان ورزش مرحله
stadium
میدان ورزش مرحله
processes
جریان عمل مرحله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com