English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
hydrargyia or rism مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
Other Matches
hydrargyric جیوه دار-سیمابی
quick silver طبع سیمابی جیوه زدن به
azoth جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
mercurialize جیوه ردن داروی جیوه دار دادن
venom مسموم کردن مسموم شدن
an intercurrent disease ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
silvern سیمابی
mercurial سیمابی
incandescence روشنایی سیمابی
incandescent دارای نور سیمابی
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
gelation بسته شدگی سفت شدگی
imminution کم شدگی باریک شدگی
toxic مسموم
poisoned مسموم
squiffed مسموم شده
empoison مسموم کردن
loco مسموم شدن
poisoner مسموم کننده
poisons مسموم کردن
poison مسموم کردن
poisoners مسموم کننده
saturnic مسموم از سرب
toxicant مسموم کننده
venenate مسموم کردن
squiffy مسموم شده
toxicant مسموم زهر
nicotinize مسموم کردن از تنباکو
unsullied مسموم نشده-سالم
venenate زهر دادن به مسموم
poisoned pawn پیاده زهراگین یا مسموم
ergotize باسگاله یازنگ مسموم کردن
copraemia مسموم شدن خون درموردیبوست
toxic زهرالود مسموم کننده گاز سمی
incandescent lamp لامپ برقی دارای نور سیمابی لامپ نئون
mercury جیوه
hydrargyrum جیوه
quicksilver جیوه
quick silver جیوه
mercury lamp لامپ جیوه
mercury column ستون جیوه
mercury chloride کلرید جیوه
mercury fulminate جیوه فولمینات
mercury chloride کلرور جیوه
mercury chloride کلراید جیوه
mercurous جیوه مانند
mercurous جیوه دار
mercuric fulminate فولمینات جیوه
mercuric جیوه دار
mercury mine معدن جیوه
mercury tank مخزن جیوه
mercury vaper بخار جیوه
mercuric cyanate جیوه سیانات
bichloride کلرور جیوه
mercurial جیوه دار
calomel جیوه سفید
winged god سیماب جیوه زیبق
mercury arc lamp لامپ بخار جیوه
gold amalgam جیوه امیخته بازر
condensed mercurytemperature دمای جیوه متراکم
mercury vapor rectifier یکسوساز بخار جیوه
oxymercuriation اکسید جیوه دار کردن
mercurate باسیماب یاجیوه ترکیب کردن جیوه زدن به
micronlitre یک لیتر گاز درفشار یک میلیونیم اینچ جیوه
mercury delay line روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه
pathogenetic ناخوشی زا
disease ناخوشی
diseases ناخوشی
illness ناخوشی
illnesses ناخوشی
trichosis ناخوشی مو
unhealthiness ناخوشی
had health ناخوشی
ill health ناخوشی
indisposedness ناخوشی
sicknesses ناخوشی
morbidness ناخوشی
maladies ناخوشی
sickness ناخوشی
malady ناخوشی
invalidism ناخوشی
morbidity ناخوشی
enteropathy ناخوشی رودهای
hepatic disease ناخوشی جگر
diagnoses تشخیص ناخوشی
altitude sickness ناخوشی ارتفاع
bulimy ناخوشی گرسنگی
livers ناخوشی جگر
morbid ویژه ناخوشی
dermatopathy ناخوشی پوست
biliousness ناخوشی زردابی
diseases of this nature اینگونه ناخوشی ها
liver trouble ناخوشی جگر
diagnosis تشخیص ناخوشی
myopathy ناخوشی ماهیچه
laryngopathy ناخوشی خرخره
mal de mer ناخوشی دریا
maldemer ناخوشی دریا
to be infected with disease ناخوشی راواگیرکردن
morbific تولیدکننده ناخوشی
microzym میکرب ناخوشی
morbid anatomy از لحاظ ناخوشی
morbific ناخوشی اور
estival ناخوشی تابستانی
liver ناخوشی جگر
impaludism ناخوشی مردابی
pathognomomical نماینده ناخوشی
spells حمله ناخوشی
spelled حمله ناخوشی
spell حمله ناخوشی
pathognomic نماینده ناخوشی
pathogeny پیدایش ناخوشی
out break of a disease شیوع ناخوشی
mycotic دچار ناخوشی قارچی
arthropathy ناخوشی بند یا مفصل
pathogenesis مبحث پیدایش ناخوشی
paragrahia ناخوشی غلط نویسی
sickleave مرخصی بابت ناخوشی
morbidly بطور ناخوشی یا فاسد
psychiater پزشک ناخوشی دماغی
he is liable to become sick اماده ناخوشی است
foot rot ناخوشی پا در گاو و گوسفند
pandemics ناخوشی همه گیر
illness faded her beauty ناخوشی زیبایی اوراکاست
epizootic ناخوشی همه گیرحیوانی
epidmic disease ناخوشی همه جا گیر
immune from disease مصون از گرفتن ناخوشی
laryngopathy ناخوشی خشک نای
to swing the lead خود را به ناخوشی زدن
metastasis جابجا شدن ناخوشی
bunt ناخوشی قارچی گندم
pellagrous دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
diagnostic وابسته به تشخیص ناخوشی
attacks اصابت یا نزول ناخوشی
psychopathic وابسته به ناخوشی دماغی
attack اصابت یا نزول ناخوشی
attacked اصابت یا نزول ناخوشی
unhealthy ناخوش ناخوشی اور
pestilence ناخوشی همه جاگیر
contagion سرایت ناخوشی واگیر
contagions سرایت ناخوشی واگیر
qualms ناخوشی همه جاگیر
pandemic ناخوشی همه گیر
cirrhosis ناخوشی الکی جگر
qualm ناخوشی همه جاگیر
amalgams الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
amalgam الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
otological وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
hydropathic وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
idiopathy علاقه خاص ناخوشی جداگانه
pathognomic وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
nephritic درمان کننده ناخوشی گرده
mycetoma یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
miasmas دم یادمه بد بو بخار یادمه مسموم کننده
miasma دم یادمه بد بو بخار یادمه مسموم کننده
poisons مسموم کردن چیز خور کردن سم
poison مسموم کردن چیز خور کردن سم
foot and mouth یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
pathognomonic وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
To pretend sickness(ignorance). تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
to i. the germs of a disease میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
framboesia ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
the disease threatens to sprea این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
neck نخ شدگی
bottling نخ شدگی
necks نخ شدگی
depressions کم شدگی
erections شق شدگی
erection شق شدگی
geniculation خم شدگی
depression کم شدگی
dostortion کج شدگی
the mast has raked کج شدگی
embeddeness حک شدگی
intercurreace مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
germtheory فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
prosodemic درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
removal جدا شدگی
fading محو شدگی
sclerosis سخت شدگی
leakages فاش شدگی
leakage فاش شدگی
necking باریک شدگی
narrowing تنگ شدگی
encrustations دلمه شدگی
encrustation دلمه شدگی
dispersion پخش شدگی
scarlet سرخ شدگی
acceptability قبول شدگی
coupling جفت شدگی
contractions جمع شدگی
contraction جمع شدگی
choking اب بند شدگی
expulsions بیرون شدگی
nigrescence سیاه شدگی
polarization قطبی شدگی
sprains رگ برگ شدگی
congestion جمع شدگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com