English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (6 milliseconds)
English Persian
hard core مصالح اوار
rubble hard core مصالح اوار
Other Matches
detrition اوار
collapse اوار
collapsed اوار
collapses اوار
detritus اوار
collapsing اوار
shake down اوار
debris اوار
dead weights وزن بی اوار
dead weight وزن بی اوار
to be buried under ruins زیر اوار ماندن
detrital منسوب به اوار سایشی
roof covering material مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
mantling مصالح
material مصالح
compromiser مصالح
donors مصالح
donor مصالح
materials مصالح
building material مصالح ساختمان
building material مصالح ساختمانی
permeable materials مصالح تراوا
binding material مصالح چسبنده
reason of state مصالح عمومی
impervious materials مصالح ناتراوا
reason of state مصالح مملکتی
masonry dam سد با مصالح بنایی
endurance limit حد دوام مصالح
hard core مصالح تخریب
engineering material مصالح مهندسی
ballast مصالح شکسته
considerations of public interest مصالح مرسله
coated materials مصالح اغشته
foundation materials مصالح پی سازی
waste material مصالح وازده
impermeable materials مصالح ناتراوا
impermeable materials مصالح نفوذناپذیر
material testing ازمایش مصالح
overburden مصالح رویی
stuffs جنس مصالح
flooring مصالح کف سازی
strength of materials مقاومت مصالح
materials جنس مصالح
materials مصالح ساختمان
material جنس مصالح
material مصالح ساختمان
talus meterial مصالح سنگریز
aggregates مصالح دانهای
testing of materials ازمایش مصالح
paving مصالح سنگفرش
public interests مصالح عامه
aggregate مصالح دانهای
road making material مصالح راه
road making material مصالح راهسازی
ballast مصالح شسته
rubble hard core مصالح تخریب
stuff جنس مصالح
stuffed جنس مصالح
sealing compound مصالح سیلکوت
testing of materials ازمایش مقاومت مصالح
masonry lining پوشش با مصالح ساختمانی
transferor مصالح انتقال دهنده
masonery مصالح ساختمانی سنگتراشی
masonery bond بست مصالح بنایی
semipermeable materials مصالح نیمه تراوا
storage pile انبار مصالح در کارگاه
stone ballast مصالح شکسته سنگی
material storage area انبار مصالح ساختمانی
semipervious materials مصالح نیمه تراوا
material testing laboratory ازمایشگاه مصالح ساختمانی
uniform aggregate مصالح ریزدانه یکنواخت
aggregate مصالح دانه بندی
brick ballast مصالح شکسته اجری
aggregate flow diagram نمودار تهیه مصالح
sheeting مصالح ورق سازی
ballast شن ریزی مصالح شکسته
roofing مصالح ساختن بام
aggregates کلوخه مصالح سنگی
aggregates مصالح دانه بندی
aggregate کلوخه مصالح سنگی
brick masonary channel کانال با مصالح اجری
coarse aggregate مصالح درشت دانه
florring مصالح فرش اطاق
coated materials مصالح اندود شده
endowment for the benefit of the public وقف بر مصالح عامه
material testing machine دستگاه ازمایش مقاومت مصالح
ticky-tacky [American E] جنس بنجل [مصالح ساختمان]
studding مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
selected fill مصالح انتخابی برای خاکریزی
jerry build با مصالح ارزان ساختمان کردن
coarse aggregate مصالح دانه بندی درشت
aggregate interlocking بهم چسبیدن مصالح ریزدانه
electric wiring material مصالح سیم کشی برق
sheathing مصالح مخصوص غلاف یا پوشش
fine aggregate مصالح ریزدانه سنگدانههای ریز
hauls فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauling فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
tubing مصالح لوله سازی ولوله کشی
masonary مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
haul road راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
internationalism عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
aggregate batcher تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
aggregate batching plant دستگاه تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
free haul در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
aggregate مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregates مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
building material dealer فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dedications اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedication اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
consuls نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consul نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
individualism فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
declaration of trust افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com