English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
logical معادل وضعیت منط قی نادرست یا صفر
Search result with all words
zero 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zeroes 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zeros 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
Other Matches
hartley بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
highs معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
highest معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
high معادل وضعیت درست در منط ق یا 1
logical معادل وضعیت منط قی درست یا یک
inverse تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
active status وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
race وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
transparent مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
false <adj.> نادرست
out of a نادرست
out of order نادرست
phony نادرست
unfairly نادرست
in error <adj.> نادرست
false نادرست
dishonest نادرست
infirmly نادرست
unsafe نادرست
inconsecutive نادرست
imprecise نادرست
inaccurate نادرست
inexact نادرست
out of trim نادرست
erroneous نادرست
inconsequent نادرست
trumped-up نادرست
amiss نادرست
false code کد نادرست
unfair نادرست
fouls نادرست
sinister کج نادرست
wrongful نادرست
crooked نادرست
spurious نادرست
foul نادرست
fouled نادرست
fouler نادرست
foulest نادرست
trumped up نادرست
phonies نادرست
phoney نادرست
impure نادرست
phoneys نادرست
improper نامناسب نادرست
misconstruction تعبیر نادرست
error عقیده نادرست
miscue ضربه نادرست
inexactly بطور نادرست
paralogism قیاس نادرست
unsound ناخوش نادرست
mispronunciation تلفظ نادرست
by indirection با وسائل نادرست
wrong answers پاسخهای نادرست
wrong information اطلاعات نادرست
vicious بدطینت نادرست
wrongfully بطور نادرست
mispronounciation تلفظ نادرست
false ساختگی نادرست
untrue نادرست خائن
inaccurate نادرست یا غلط
misconstruction تفسیر نادرست
misconstructions تعبیر نادرست
misconstructions تفسیر نادرست
missatement گفته نادرست
mistranslation ترجمه نادرست
mispronunciations تلفظ نادرست
chuck پرتاب نادرست
chucked پرتاب نادرست
chucks پرتاب نادرست
errors عقیده نادرست
misinformation خبر نادرست
jackleg ناشی نادرست
heterography املای نادرست
foul play کار نادرست
distractor گزینه نادرست
foul bill of lading بارنامه نادرست
false information خبر نادرست
fallacy of composition تعمیم نادرست
inaccurately بطور نادرست
false information اطلاعات نادرست
false code رمز نادرست
equivalents معادل
tantamount معادل
equivalent معادل
ntamount معادل
equipollent معادل
prismatic spectacles عینک نادرست نما
suggestio falsi افهار و اعلام نادرست
wild cat بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
misallocation of resources تخصیص نادرست منابع
paralpgize قیاس نادرست ساختن
true false questions پرسشهای درست- نادرست
lie سخن نادرست گفتن
incorrect نادرست یا به همراه خطا
mininformation اطلاع یا خبر نادرست
malfunctioned نادرست عمل کردن
unfair trade practice اعمال تجاری نادرست
malfunctions نادرست عمل کردن
lies سخن نادرست گفتن
lied سخن نادرست گفتن
off base <idiom> غیر دقیق ،نادرست
sigmatism تلفظ نادرست حرف " س "
foozle بدساختن ضربت نادرست
malfunction نادرست عمل کردن
parity معادل بودن
equivalence معادل بودن
kilos معادل هزار
equivalent weight وزن معادل
deception معادل cheat
redemption معادل ransom
egalitaire معادل equalitarianism
kilo معادل هزار
ration in kind معادل جیره
reinsurance معادل re-assurance
menace معادل blackmail
menaces معادل blackmail
equivalence gate دریچه معادل
equalize معادل کردن .
equivalent area سطح معادل
assessor معادل assesor
equaling دقیقاگ معادل
b معادل با بایتها
equivalent circuit مدار معادل
equivalent service rounds گلوله معادل
order of the day معادل agenda
deceptions معادل cheat
expilation معادل robbery
reformist معادل reformer
grade equivalent معادل کلاسی
equalling دقیقاگ معادل
t equivalent circuit مدار معادل " T "
modifying معادل adapt
modify معادل adapt
equalised معادل کردن .
modifies معادل adapt
equalises معادل کردن .
equalizing معادل کردن .
equalising معادل کردن .
reformists معادل reformer
writing obligatory معادل bond
equalled دقیقاگ معادل
equaled دقیقاگ معادل
menaced معادل blackmail
equal دقیقاگ معادل
date labourer معادل daysman
equalizes معادل کردن .
counterclaim معادل set-off
equals دقیقاگ معادل
memorial معادل memorandum
memorials معادل memorandum
equalized معادل کردن .
false starts اغاز نادرست خطا در شروع
ungrammatical مخالف ایین دستور نادرست
wide of the mark <idiom> از هدف به دور بردن ،نادرست
paralogist کسیکه قیاس نادرست میسازد
an i calculation حساب نادرست یا غیر دقیق
mal خطا نادرست و متقلبانه را می رساند
false start اغاز نادرست خطا در شروع
kilo یک کیلوگرم معادل هزارگرم
final instrument معادل act final
hecto پیشوندی معادل 01 به توان 2
acid equivalent معادل شیمیایی اسید
mile معادل 53/9061 متر
equivalently بطور هم ارز یا معادل
faculty of law معادل law schoolof
miles معادل 53/9061 متر
disobedience تقریبا" معادل desertion
business cycle معادل cycle trade
age equivalent scale مقیاس معادل سنی
equivalent binary digits ارقام دودویی معادل
lebensraum معادل living-space
long ton تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
NOT function معادل تابع NAND
Kbit معادل هزار بایت
onus probandi معادل proof of burden
giga پیشوندی معادل 01بتوان 9
casus belli معادل War Causeof
air mile هوانوردی معادل 3301
contango معادل "continuation " & "carringover "
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com