English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
excuser معاف کننده
Other Matches
exemption از خدمت معاف کردن معاف کردن
exonerates معاف
exempt معاف
exonerate معاف
exonerating معاف
exempts معاف
exonerated معاف
exempted معاف
exempting معاف
exonerated from معاف از
tax free معاف از مالیات
carded for record از خدمت صف معاف
exempting معاف کردن
affranchize معاف کردن
excusable معاف شدنی
remit معاف کردن
remits معاف کردن
excused list فهرست معاف ها
exempt from duty معاف از خدمت
exemptible معاف شدنی
exempts معاف کردن
duty-free معاف از گمرک
protect a player معاف از انتقال
warless معاف از جنگ
scot-free معاف از مالیات
remitting معاف کردن
scot free معاف از مالیات
remitted معاف کردن
exempted معاف کردن
excuse معاف کردن
non-assessable <adj.> معاف از مالیات
excused معاف کردن
taxless <adj.> معاف از مالیات
excuses معاف کردن
excusing معاف کردن
dispensable معاف کردنی
dissolvable معاف شدنی
tax exempt معاف از مالیات
dispense with معاف شدن از
duty free معاف ار مالیات
dispend معاف کردن
exonerate معاف کردن
non-taxable <adj.> معاف از مالیات
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
zero-rated <adj.> معاف از مالیات
tax-free <adj.> معاف از مالیات
tax-exempt <adj.> معاف از مالیات
exempt معاف کردن
exonerates معاف کردن
free of tax [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
exonerating معاف کردن
exonerated معاف کردن
dispense معاف کردن بخشیدن
duty free معاف ازحقوق گمرکی
duties free معاف از حقوق گمرکی
duty free معاف از عوارض گمرکی
dispensed معاف کردن بخشیدن
dispenses معاف کردن بخشیدن
dispensing معاف کردن بخشیدن
to fall out معاف کردن [ارتش]
to dismiss [American E] معاف کردن [ارتش]
free of particular average معاف از خسارات جزئی
to let off معاف کردن ردکردن
free of general average معاف از خسارات عمومی
free of duty معاف از عوارض گمرکی
free of charge معاف از حقوق گمرکی
free of all average معاف از هرگونه خسارت
to buy off با پول معاف کردن
franked معاف کردن مهر زدن
frank معاف کردن مهر زدن
emeritus افتخارا ازخدمت معاف شده
exempting معاف ازخدمت شدن یا کردن
exempted , adressee گیرنده معاف از اجرای دستور
to release [from responsibility, duty] معاف کردن [از وظیفه یا خدمت ]
fpa معاف از جبران خسارت خاص
franker معاف کردن مهر زدن
freeway شاهراهی که از حق راهداری معاف است
exempts معاف ازخدمت شدن یا کردن
exempted معاف ازخدمت شدن یا کردن
exempt معاف ازخدمت شدن یا کردن
enfranchise از بندگی رهاندن معاف کردن
enfranchises از بندگی رهاندن معاف کردن
enfranchising از بندگی رهاندن معاف کردن
to be excused [from work or school] معاف بودن [از کار یا مدرسه]
enfranchised از بندگی رهاندن معاف کردن
frankest معاف کردن مهر زدن
franking معاف کردن مهر زدن
franks معاف کردن مهر زدن
freeways شاهراهی که از حق راهداری معاف است
absolves کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
absolved کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
absolving کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
absolve کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
exempt player بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
to dismiss [remove] the board of managers مرخص کردن [معاف کردن] هیئت مدیره
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
dismissing مرخص کردن معاف کردن
dismiss مرخص کردن معاف کردن
dismisses مرخص کردن معاف کردن
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com