English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
herioic treatment معالجه با وسایل سخت دربیماری سخت
Other Matches
electrotherapy معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
definitive hospitalization سیستم معالجه قطعی معالجه نهایی
cpu سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
prevention of stripping ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
tackle درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovering جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recover جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channeling واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
medical treatment معالجه
medical معالجه
he received a fire treatment معالجه شد
therapy معالجه
healing معالجه
treatment معالجه
treatments معالجه
map نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
psychopathy معالجه روانی
heliotherapy معالجه با افتاب
rest cure معالجه با استراحت
pretreatment معالجه قبلی
iatraliptics معالجه بامالش
mechanotherapy معالجه مکانیکی
medicable قابل معالجه
edermical meducation معالجه جلدی
malpractice معالجه غلط
emergency treatment معالجه اورژانس
balneotherapy معالجه باشستشو
emergency treatment معالجه اضطراری
radium therapy معالجه بارادیوم
malpractices معالجه غلط
trichopathy معالجه ناخوشیهای مو
treament سلوک معالجه
climatotherapy معالجه با اب وهوا
electropathy معالجه برقی
psychiatry معالجه ناخوشیهای دماغی
chiropody فن معالجه ودرمان امراض پا
aerotherapeutics معالجه بوسیله هوا
pretreat قبلا معالجه کردن
diathermy معالجه بوسیله حرارت
faradization معالجه باجریان برق
orthopathy معالجه بدون دارو
faradism معالجه باجریان برق
self treatment معالجه پیش خود
computation of replacement factors محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
chronic dose دز قابل معالجه و پیشگیری اتمی
massotherapy معالجه بوسیله مشت و مال
hydropathy معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
physicotherapy معالجه بوسایل طبیعی ومکانیکی
pedicure معالجه امراض دست وپا
psychotherapy ortherapeutics معالجه بوسائل روحی یاهیپنوتیزیم
pedicures معالجه امراض دست وپا
self treatment معالجه بدون کمک نسخه
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
immunotherapy معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
hypnotherapy معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
roentgenize بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
phototherapy معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
aromatherapy معالجه توسط ماساژ با روغن معطر
faradize بوسیله القای برق معالجه کردن
correctional treatment روش معالجه از راه اصلاح رفتار
cryptoancillary equipment وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
landing aids وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
psychanalyze بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
oxygen tents چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
oxygen tent چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
helleborism معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
homeopathy معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
kits جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
examination معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
examinations معالجه کردن بازجویی امتحان کردن
water cure علاج بااب معالجه بااب
accouterment وسایل
facilities وسایل
means وسایل
plants وسایل
media وسایل
furniture وسایل
plant وسایل
assets وسایل
utensils وسایل اسباب
scuba diving غواصی با وسایل
artificial aids وسایل کمکی
cryptodevice وسایل رمز
cryptomaterial وسایل رمز
utensil وسایل اسباب
Home appliances وسایل خانگی
chaffing gear وسایل ضد ساییدگی
means استطاعت وسایل
salvaged وسایل اسقاطی
cable accessory وسایل کابل
utility وسایل رفاهی
captured material وسایل اغتنامی
auxiliary equipment وسایل کمکی
chaffing gear وسایل ضد سایش
check out equipment وسایل ازمایشگاهی
auxiliary equipment وسایل یدکی
essential elements وسایل ضروری
fitments وسایل نصب
communication channels وسایل ارتباطی
artificial suporters وسایل محافظتی
accessory equipment وسایل یدکی
mess gear وسایل غذاخوری
building plant وسایل ساختمان
dust collection equipment وسایل گردگیری
bedding وسایل خواب
mess kit وسایل غذاخوری
sonic equipment وسایل اوایی
furtherance تهیه وسایل
installing از کارانداختن وسایل
install از کارانداختن وسایل
attachment وسایل وابسته
salvage وسایل اسقاطی
loading facilities وسایل بارگیری
scuba diver غواص با وسایل
means of production وسایل تولید
salvages وسایل اسقاطی
layout ترتیب وسایل
layouts ترتیب وسایل
rigging warrant فهرست وسایل
salvaging وسایل اسقاطی
installs از کارانداختن وسایل
sonic equipment وسایل اوازی
sundry items وسایل متفرقه
fitment وسایل نصب
pool equipment وسایل تعمیرگاه
mnemonics وسایل یادیار
tools of research وسایل تحقیقات
test equipment وسایل ازمایش
tentage وسایل چادرها
fabricator سازنده وسایل
tentage وسایل چادرزنی
erosion فرسایش وسایل
tentage وسایل چادر
war material وسایل جنگی
subsistence وسایل زیست
push botton وسایل خودکار
materiel readiness امادگی رزمی وسایل
athletic suporters وسایل محافظتی ورزشکار
apparatus اسباب و وسایل ژیمناستیک
characteristics مشخصات ومختصات وسایل
salvaging اوراق کردن وسایل
aids to navigation وسایل کمک ناوبری
incoming traffic جاده وسایل که می آیند
process و وسایل کنترل و پشتیبانی
processes و وسایل کنترل و پشتیبانی
splint وسایل شکسته بندی
plug ورودی که به وسایل مختلف
plugging ورودی که به وسایل مختلف
plugs ورودی که به وسایل مختلف
gate وسایل ورود ورودیه
gates وسایل ورود ورودیه
gadgetry وسایل کوچک مکانیکی
mass media وسایل ارتباط جمعی
salvages اوراق کردن وسایل
banks مجموعهای از وسایل مشابه
bank مجموعهای از وسایل مشابه
accommodation منزل وسایل راحتی
accommodations منزل وسایل راحتی
pictorial وسایل تصویری یا تصویرنهایی
pool equipment وسایل پارک موتوری
hi fi وسایل ایجاد صدا
stockage وسایل موجودی در انبار
gun bag کیسه وسایل توپ
gripping appliance وسایل بست و مهارکنندگی
golf bag کیف وسایل گلف
twin plug دو شاخه وسایل برقی
two pin plug دو شاخه وسایل برقی
utensil plug دو شاخه وسایل برقی
unaccommodated بدون وسایل راحتی
gasman مکانیک وسایل گازسوز
gimmickry وسایل اغفال یا تقلب
high lift device وسایل برای زیاد
servicae life عمر خدمتی وسایل
penetration aids وسایل تولید نفوذ
pararaft وسایل نجات چتربازی
on hand وسایل موجود درانبار
navigational aids وسایل کمک ناوبری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com