English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
assistant chief of staff, g (operations معاونت عملیات
deputy for operations معاونت عملیات
Other Matches
assistant chief of staff معاونت
good fellowship معاونت
abet معاونت کردن
adjutancy معینی معاونت
relieve معاونت کردن
abetting معاونت کردن
relieving معاونت کردن
counselling and procuring an offence معاونت در جرم
accessoiral guilt معاونت در جرم
accessariness معاونت در جرم
participation an offence معاونت در جرم
abetted معاونت کردن
abets معاونت کردن
deputy for training معاونت اموزشی
relieves معاونت کردن
assistant chief of staff, g معاونت پرسنلی
assistant chief of staff,g (intelligenc معاونت اطلاعات
adjutantship معاونت یاری
running mate نامزد معاونت ریاستجمهوری
running mates نامزد معاونت ریاستجمهوری
curacy معاونت کشیش بخش یادهستان
curacies معاونت کشیش بخش یادهستان
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
statements 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation عملیات کنترل زمین عملیات
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
assistant chief of staff,g(civil affair معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
treatments عملیات
operations عملیات
treatment عملیات
operation عملیات
op عملیات
espial عملیات جاسوسی
offenses عملیات تعرضی
offence عملیات افندی
offence عملیات تعرضی
flight operations عملیات پرواز
formal operations عملیات صوری
delays عملیات تاخیری
delaying عملیات تاخیری
offenses عملیات افندی
f.of operations حوزه عملیات
operation map نقشه عملیات
autonomous operation عملیات مستقل
actions عملیات جنگی
actions جنگ عملیات
action عملیات جنگی
action جنگ عملیات
external operation عملیات خارجی
operation manager مدیر عملیات
delay عملیات تاخیری
airborne battlefield عملیات هوابرد
hot dogging عملیات نمایشی
night operations عملیات شبانه
arithmetic operation عملیات حسابی
immediate action عملیات فوری
nature of the operation ماهیت عملیات
manual operation عملیات دستی
logical operations عملیات منطقی
limiting operation عملیات محدودکننده
airmobile operations عملیات هوارو
operation center مرکز عملیات
phasing مراحل عملیات
global operation عملیات سراسری
air operations عملیات هوایی
harassing actions عملیات ایذایی
infiltration عملیات نفوذی
operating program برنامه عملیات
heat treatment عملیات حرارتی
amphibious operation عملیات اب خاکی
electrochemical treatment عملیات الکتروشیمایی
radius شعاع عملیات
earthworks عملیات خاکی
sabotaging عملیات تخریبی
sabotages عملیات تخریبی
sabotaged عملیات تخریبی
sabotage عملیات تخریبی
continuity of operations مداومت عملیات
continuity of operations تسلسل عملیات
phases مرحله عملیات
phased مرحله عملیات
phase مرحله عملیات
conversational operation عملیات محاورهای
combat information center اطاق عملیات
computer operation عملیات کامپیوتر
concept of operations تدبیر عملیات
subversives عملیات براندازی
subversive عملیات براندازی
flow charts شمای عملیات
flow chart شمای عملیات
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
concrete operations عملیات عینی
offensives عملیات افندی
offensive عملیات افندی
closing خاتمه عملیات
hostilities عملیات خصمانه
covert operations عملیات پنهانی
delay action عملیات تاخیری
delaying action عملیات تاخیری
denial operations عملیات ممانعتی
base operation عملیات پایگاهی
base of operations پایگاه عملیات
action deferred تامل در عملیات
destructive operation عملیات مخرب
divert action عملیات مخالف
dry run عملیات جنگی
earth work عملیات خاکی
covert operations عملیات مخفی
countermine عملیات ضد مین
hostility عملیات خصمانه
chemical operations عملیات شیمیایی
centre of activities مرکز عملیات
business type operation عملیات کامپیوتری
business type operation عملیات تجارتی
building operations عملیات ساختمانی
block operation عملیات بلوک
counter battery عملیات ضد اتشبار
counter military ضد عملیات نظامی
terrain زمین عملیات
autonomous operation عملیات ازاد
initiatives ابتکار عملیات
string operation عملیات رشتهای
over the beach operations عملیات کرانهای
over the beach operations عملیات ساحلی
operations room اتاق عملیات
operations research تحقیق در عملیات
operations personal پرسنل عملیات
operationally ready حاضر به عملیات
surface treatment عملیات سطحی
synchronous operation عملیات همزمان
campaign عملیات جنگی
terminal operations عملیات بارانداز
terminal operations عملیات اسکلهای
parallel operation عملیات موازی
rehearsals تکرار عملیات
rescue operation عملیات نجات
finishing عملیات تکمیل
scene of action صحنه عملیات
psychological operations عملیات روانی
scope هدف عملیات
scope منظور از عملیات
serial operation عملیات سری
process chart نقشه عملیات
preliminary treatment عملیات مقدماتی
plan of action طرح عملیات
spial عملیات جاسوسی
rehearsal تکرار عملیات
area of operation منطقه عملیات
campaigned عملیات جنگی
initiative ابتکار عملیات
war room اتاق عملیات
region ناحیه عملیات
Construction works . عملیات ساختمانی
pseudooperation شبه عملیات
Counter – espionage operations k. عملیات ضد جاسوسی
thermal treatment عملیات گرمایی
campaigns عملیات جنگی
operation overlay کالک عملیات
regions ناحیه عملیات
theater of operations صحنه عملیات
Military operations. عملیات نظامی
campaigning عملیات جنگی
air offensive عملیات افندی هوایی
antisubmarine search عملیات تجسس ضد زیردریایی
zero hour ساعت شروع عملیات
amphibious squadron گردان عملیات اب خاکی
amphibious demonstration عملیات اب خاکی نمایشی
amphibious demonstration عملیات نمایشی اب خاکی
special operations عملیات مخصوص یا ویژه
cycled دوره عملیات یابازی
ceasing قطع کردن عملیات
solution heat treatment عملیات حرارتی محلول
control center مرکز کنترل عملیات
cycle دوره عملیات یابازی
sidewalk superintendent نافر عملیات ساختمانی
shortest operating time کوتاهترین زمان عملیات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com