Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (4 milliseconds)
English
Persian
reference
معرف
references
معرف
referee
معرف
refereed
معرف
refereeing
معرف
referees
معرف
identification
معرف
representative
معرف
representatives
معرف
call sign
معرف
call signs
معرف
identifier
معرف
reagent
معرف
signal letters
معرف
Other Matches
call sign
معرف رادیویی
call signs
معرف رادیویی
ship designation
معرف ناو
representative sample
نمونه معرف
radio call sign
معرف رادیویی
net call sign
معرف شبکه
key note
معرف مایه
designator code
کد معرف یگان
collective call sign
معرف عمومی
address call sign
معرف ادرس
universal identifier
معرف جامع
collective call sign
معرف مشترک یکانها
authentication equipment
وسایل تعیین معرف
acropolis
نام دژ معرف اتن
authentication system
سیستم تعیین معرف
acknowledgment
اعلام معرف اعتراف
identification code
رمز معرف یکان
acknowledging
اعلام معرف کردن
net authentication
اعلام معرف در شبکه
net call sign
معرف رادیویی شبکه
acknowledges
اعلام معرف کردن
acknowledge
اعلام معرف کردن
radio call sign
معرف ایستگاه رادیویی
uses
معرف گره , نورو...
tactical call sign
معرف رادیویی تاکتیکی
use
معرف گره , نورو...
corrupt
معرف خطاها به داده یا برنامه
corrupts
معرف خطاها به داده یا برنامه
corrupted
معرف خطاها به داده یا برنامه
corrupting
معرف خطاها به داده یا برنامه
genotype
نوع معرف و نماینده یک جنس
identifier
کلمهای که معرف بلاک یا فایل است
masters of ceremonies
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master of ceremonies
متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
symbol
نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
group
مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
groups
مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
usable
آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
cards
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
acrophony
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
option key
[یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
reference sheet
برگ تعیین محل یکان برگ معرف
designation
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
designations
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
authentication
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
challengo
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
CD
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CDs
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com