Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (5 milliseconds)
English
Persian
kolanut
مغز تلخ قهوه سودانی
Search result with all words
durian
درخت قهوه سودانی
kola
مغز قهوه سودانی درخت کولا
Other Matches
sudanic
سودانی
sudanese
سودانی
soudanese
سودانی
pigeon pea
لوبیای سودانی
fuzzy wuzzy
سرباز سودانی :مرد جنگی ازاهل سعیشگ
coffeebean
بن قهوه
coffees
قهوه
coffee berry
بن قهوه
coffee
قهوه
Brown
قهوه ای
tea tray
سینی قهوه
tea house
قهوه خانه
mocha
قهوه مکا
teahouse
قهوه خانه
coffee mills
قهوه خرد کن
coffee and milk
شیر قهوه
black coffee
قهوه سیاه
coffee and milk
قهوه و شیر
white coffee
قهوه با شیر
coffee pots
قوری قهوه
coffee pots
قهوه ساز
coffee pots
کتری قهوه
coffee pots
قهوه جوش
iced coffee
قهوه سرد
coffee house
قهوه خانه
coffeebean
دانه قهوه
coffee tree
درخت قهوه
coffee shop
قهوه خانه
coffee roaster
قهوه بوده
coffeebean
حبه قهوه
coffees
درخت قهوه
black coffee
قهوه تلخ
black coffee
قهوه بی شیر
coffee berry
دانه قهوه
coffee grounds
تفاله قهوه
coffee
درخت قهوه
coffeepot
قهوه جوش
percolator
قهوه جوش
coffeehouse
قهوه خانه
percolators
قهوه جوش
coffeepot
قهوه ریز
umber
قهوه ای مایل به زرد
decaffeined coffee
قهوه بدون کافئین
sepia
رنگ قرمز قهوه ای
suntans
قهوه مایل بسرخ
dark brown
رنگ قهوه ای تیره
tea shop
نهارخوری قهوه خانه
tea shops
نهارخوری قهوه خانه
Sienna
<adj.>
<noun>
رنگ قهوه ای سوخته
demitasse
فنجان قهوه خوری
coffee roaster
اسباب بودادن قهوه
to pulp coffee beans
دانههای قهوه را مغز کن
suntan
قهوه مایل بسرخ
I'd like some coffee.
من یه مقدار قهوه میخواهم.
black coffee
قهوه بدون شیر
brownstone
[ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
I'd like a cup of coffee, please.
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
rust
رنگ قرمز مایل به قهوه ای
Rosewood
رنگی میان بنفش و قهوه ای
To color a room brown.
اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
Tan
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و کرم
ocher
<adj.>
<noun>
رنگی میان قهوه ای و زرد
cybercafe
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
espresso
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
espressos
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
estaminet
قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
Two coffees please .
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
This tie tones in with a brown jacket(coat).
این کروات با کت قهوه ای جور می آید
I could do with a cup of coffee.
از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
The coffee is piping hot.
این قهوه خیلی داغ است
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
pulper
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
irish coffee
قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
Would you care for a cup of coffee?
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
coffee break
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee breaks
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
karakul
کاراکول
[نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
kratom
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
tea leaf
برگ چای
[از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
Turkaman rugs
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com