English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
resistance to deflaction مقاوم در برابر تغییر شکل خمشی
Other Matches
resistance to plastic deformation مقاوم در برابر تغییر شکل
pure bending حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
water resistant مقاوم در برابر اب
creep resistant مقاوم در برابر خزش
torsion resistant مقاوم در برابر پیچش
swelling resistant مقاوم در برابر تورم
lightfast مقاوم در برابر نور
resistant to heat مقاوم در برابر گرما
resistance to tempering مقاوم در برابر بازپخت
resistance to failure مقاوم در برابر ترک
resistance to cracking مقاوم در برابر شکستگی
deflection تغییر شکل خمشی
deflections تغییر شکل خمشی
acid resistant ماده مقاوم در برابر اسید
resistance to corrosion مقاوم در برابر زنگ زدگی
stainless steel فولاد مقاوم در برابر خوردگی
fracture proof مقاوم در برابر شکستگی نشکن
acid fast مقاوم در برابر رنگ بری اسید
photoresist روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
bending stress خستگی خمشی تلاش خمشی
hardened site حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
fastness of color عدم تغییر رنگ [در برابر نور، آب و فرسایش]
to keep pace with something <idiom> با چیزی برابر راه رفتن [یاد گرفتن] [تغییر کردن] [اصطلاح]
howitzer توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
flexure خمشی
bending خمشی
flexural moment لنگر خمشی
press brake پرس خمشی
flexural strength مقاومت خمشی
flexural strength توان خمشی
bending energy انرژی خمشی
bending stress تنش خمشی
buckling stress تنش خمشی
buckling test ازمایش خمشی
strength in bending مقاومت خمشی
bending strength مقاومت خمشی
bending vibration ارتعاش خمشی
buckling strength استحکام خمشی
flexural strength تاب خمشی
bending moment گشتاور خمشی
transverse bending strength استحکام خمشی
bending moment لنگر خمشی
bending moment کنگر خمشی
doubled up سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
cold bending test ازمون خمشی سرد
bending impact test ازمایش ضربه خمشی
negative bending moment لنگر خمشی منفی
shape of the moment diagram شکل دیاگرام خمشی
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
relations between load, shear and moment رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
sensitive to corrosion حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
resistor مقاوم
refractory مقاوم
resisters مقاوم
plasma plating مقاوم
resister مقاوم
tolerant مقاوم
resistors مقاوم
resistant مقاوم
renitent مقاوم
triplicate سه برابر سه برابر کردن
counterpoise نیروی مقاوم
resistive force نیروی مقاوم
moment of resistence لنگر مقاوم
rigid cores هستههای مقاوم
adamant مقاوم یکدنده
adamantly مقاوم یکدنده
stand up <idiom> مقاوم بودن
hardened site پایگاه مقاوم
forcing cone مخروط مقاوم
weatherproof مقاوم در برابرهوا
resisting moment لنگر مقاوم
stabile مقاوم در برابرگرما
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
wear resistant مقاوم در بربر سائیدگی
heat resisting steels فولادهای مقاوم حرارتی
heat fast paint رنگ مقاوم گرما
shell proof مقاوم در مقابل گلوله
drag chain conveyor نقاله با زنجیر مقاوم
passive earth pressure رانش مقاوم خاک
windproof مقاوم در مقابل باد
internal resisting moment لنگر مقاوم درونی
passive earth pressure فشار مقاوم خاک
drag force نیروی مقاوم حرکت
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
compound bending خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
thermistor الت مقاوم درمقابل برق
resisters اسباب مقاوم دربرابر برق
resister اسباب مقاوم دربرابر برق
resistors اسباب مقاوم دربرابر برق
deadman پایه استقرارسنگر دستک مقاوم
insulant ماده مقاومت کننده مقاوم
resistor اسباب مقاوم دربرابر برق
defendants مقاوم درمقابل زور و فشار
earthquake proof foundation غیر مقاوم درمقابل زلزله
defendant مقاوم درمقابل زور و فشار
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
phosphate esters مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
cold wet clothing لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
bomb proof پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
incolen الیاژهای مقاوم اهن و کرم با نیکل زیاد
pressure cabin هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
cassette پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassettes پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
monel الیاژی از نیکل و کبالت که دربرابر خوردگی مقاوم است
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
biaxial deformation خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
changes تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
changing تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
immune مقاوم دربرابرمرض بر اثر تلقیح واکسن دارای مصونیت قانونی وپارلمانی
stiff مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffest مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffer مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
plasma plating ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
splash proof enclosure حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
moment diagrams byparts دیاگرام لنگر خمشی جزء به جزء
cylinder liner رگکش سخت و مقاوم در برابرسایش در جدار داخلی سیلندراز جنس الیاژهای سبک یامواد نرم دیگر
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
carbon seal وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
accelerators ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
accelerator ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
equals برابر
homological برابر
he is twice the man he was دو برابر
euqal برابر
equipollent برابر
squares برابر
abreast برابر
square برابر
squared برابر
equalling برابر
sextuple شش برابر
double دو برابر
bracketed برابر
equal برابر
two fold دو برابر
equaling برابر
equaled برابر
doubled up دو برابر
equalled برابر
doubled دو برابر
squaring برابر
breast برابر
vs در برابر
tripled سه برابر
triple سه برابر
level with each other برابر
three fold سه برابر
one hundred times as many صد برابر
for در برابر
as much a دو برابر
ninefold نه برابر
one fold یک برابر
tenfold ده برابر
decuple ده برابر
identical برابر
versus در برابر
triples سه برابر
tantamount برابر
tripling سه برابر
breasts برابر
opposite برابر
sixfold شش برابر
eq برابر با
opposites برابر
even <adj.> برابر
paripassu برابر
threefold سه برابر
symmetric برابر
equalizers برابر کننده
doubled دو برابر کردن
triply بطور سه برابر
treble our casualties سه برابر تلفات ما
triplex سه برابر کردن
triple precision دقت سه برابر
triple precision با دقت سه برابر
trebly بطور سه برابر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com