Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (2 milliseconds)
English
Persian
rectangular section
مقطع مستطیلی
Other Matches
diffuser area ratio
نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
geometrical percentage
درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
rectangular
مستطیلی
rectangularity
مستطیلی
rectangular distribution
توزیع مستطیلی
box-beam
تیر مستطیلی
rectangular pulse
ضربه مستطیلی
panel
قطعه مستطیلی شکل
panels
قطعه مستطیلی شکل
rectangular coordinate system
سیستم مختصاتی مستطیلی
histogram
نمودار مستطیلی شکل
French doors
دری که تخته میانیش شیشه مستطیلی دارد
French door
دری که تخته میانیش شیشه مستطیلی دارد
crosshead
وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میش ود
dentil-band
[بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
bit image
[مجموعه ای از بیت ها که درحافظه کامپیوتر به صورت یک ماتریس مستطیلی ذخیره شده اند.]
anta
[پایه ستون مربعی یا مستطیلی که به وسیله ی افزایش ضخامت در انتهای دیوار شکل داده می شود.]
segment
مقطع
segments
مقطع
cross section
مقطع
tablature
مقطع
sections
مقطع
profiles
مقطع
profiled
مقطع
profiling
مقطع
profile
مقطع
cutting
مقطع
section
مقطع
die
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
transition section
مقطع تبدیل
half section
نیم مقطع
profile
مقطع عرضی
profiling
مقطع عرضی
coil section
مقطع بوبین
cross section area
سطح مقطع
lobule
مقطع کوچک
necking
تنگی مقطع
oblique section
مقطع اریب
structural section
مقطع سازهای
soil profile
مقطع خاک
sectional area
سطح مقطع
root section
مقطع ریشه
transverse section
مقطع عرضی
trough section
مقطع ناودانی
profiles
مقطع عرضی
oblique section
مقطع مایل
profiled
مقطع عرضی
cross reaction
سطح مقطع
cross section
مقطع عرضی
conic section
مقطع مخروطی
cross section
سطح مقطع
area
سطح مقطع
aerofoil
مقطع ایرودینامیکی
airfoil
مقطع ایرودینامیکی
areas
سطح مقطع
compact section
مقطع فشرده
circular cross section
مقطع گرد
absorption cross section
مقطع جذب
total effective collision cross section
سطح مقطع موثر کل
transection
برش یا مقطع عرضی
box spar
تیرکهای با مقطع مربع
interrupted quick flashing light
چشمک زن تند مقطع
intermediate frequency section
مقطع فرکانس میانی
cross section
سطح مقطع عرضی
cross sectional data
داده ها در یک مقطع زمانی
vintage model
الگوی مقطع زمانی
egg shaped section
مقطع تخم مرغی
cross sectional area
سطح مقطع عرضی
work surface
سطح مقطع اصلی
inelastic cross section
مقطع برخورد ناکشسان
horseshoe shaped section
مقطع نعل اسبی
box section
مقطع قوسی سکل
cross section
سطح مقطع موثر
work surfaces
سطح مقطع اصلی
winding crodd section
سطح مقطع سیم پیچی
blade station
موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
syllabify
تقسیم به هجای مقطع کردن
uncurtailed bars
ارماتور بدون تقلیل مقطع
rhombus wing
بالی با سطح مقطع متقارن
cross section
نیمرخ پهنا مقطع موثر
effective collision cross section
سطح مقطع برخورد موثر
flumming
تنگ کردن مقطع جریان اب
form grind
سنگ زدن در مقطع طولی
podite
مقطع با بند پای بندپایان
con di nozzle
نازل موتورجت با مقطع همگرا
standard egg section
مقطع تخم مرغی شکل معمولی
garden design
طرح باغی
[با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
syllabary
جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
three square
سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
economic section
انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
hachures
خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
poiseuille flow
جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
parallel aerofoil
ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
mandrel
جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
venturi
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
barns
واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
barn
واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
contraction ratio
نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
syllables
جزء کلمه مقطع کلمه
syllable
جزء کلمه مقطع کلمه
profile drag
پسای مقطع پسای نیمرخ
at this age
[در این مقطع سنی]
[در این سنین]
[در این سن]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com