Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 23 (3 milliseconds)
English	Persian
occupier	منصرف
occupiers	منصرف
inflective	منصرف
inflexional	منصرف
Other Matches
he changed his mind	منصرف شد
to change ones mind	منصرف شدن
inflexionless	غیر منصرف
put by	منصرف شدن
undeterred <adj.>	منصرف نشده
he changed his mind	از ان خیال منصرف شد
give up	منصرف شدن
flexional	صرف شو منصرف
to put somebody off	کسی را منصرف کردن
to frighten somebody off	کسی را منصرف کردن
to scare somebody away [off]	کسی را منصرف کردن
dissuade	منصرف کردن بازداشتن
i gave up the idea	از ان خیال منصرف شدم
dissuaded	منصرف کردن بازداشتن
dissuading	منصرف کردن بازداشتن
dissuades	منصرف کردن بازداشتن
To give up the idea.	چشم پوشیدن ( منصرف شدن )
theft bote	استرداد مال مسروقه ازسارق به این شرط که مال باخته از تعقیب سارق منصرف شود
picketings	اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com