English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
contested area منطقه موضوع اختلاف
Other Matches
distinguishes بیان اختلاف بین دو موضوع
distinguish بیان اختلاف بین دو موضوع
concentration cell corrosion نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
azimuth deviation اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
queues فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queueing فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
damage area منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
airspace reservation منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
area of military significant fallout منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
free air anomaly اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
polynia منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
reversing روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
area oriented بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row <idiom> منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
remote خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
sectors منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire منطقه اتش منطقه تیراندازی
crossing area منطقه گذار منطقه پایاب
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
combat zone منطقه رزمی منطقه نبرد
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
circulars فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
line crosser فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
axial route مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
demolition target منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
difference in northing اختلاف عرض جغرافیایی اختلاف عرض
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
islands منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
area assessment ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air surface zone منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
settlement of disputes حل اختلاف
schismatism اختلاف
misalignment اختلاف
discord اختلاف
mean square deviation اختلاف
difference اختلاف
quarrelled اختلاف
disputes اختلاف
diversion اختلاف
differences اختلاف
diversions اختلاف
defferential اختلاف
disputed اختلاف
versatility اختلاف
divarication اختلاف
stour اختلاف
dispute اختلاف
disputing اختلاف
discrepancy اختلاف
disagreement اختلاف
schisms اختلاف
schism اختلاف
variations اختلاف
variation اختلاف
disparities اختلاف
quarreled اختلاف
quarreling اختلاف
quarrelling اختلاف
disagreements اختلاف
quarrels اختلاف
quarrel اختلاف
divided <adj.> در اختلاف
disparity اختلاف
variance اختلاف
compromis حل اختلاف
shading اختلاف جزئی
parallactic اختلاف منظری
judicial settlement حل اختلاف قضایی
crosses اختلاف مرافعه
efficiency variance اختلاف بازدهی
magnetic variation اختلاف مغناطیسی
diversity of opinions اختلاف ارا
heteromorphism اختلاف شکل
scissor پراکندگی اختلاف
parallax اختلاف منظر
frequency drift اختلاف فرکانس
product differentiation اختلاف محصول
hetermorphism اختلاف شکل
phase displacement اختلاف فاز
inventory discrepancy اختلاف موجودی
inventory discrepancy اختلاف دفتردارایی
phase difference اختلاف فاز
crosser اختلاف مرافعه
cross اختلاف مرافعه
phase shift اختلاف فاز
parallaxe اختلاف منظر
potential difference اختلاف پتانسیل
crossest اختلاف مرافعه
parallax distortion اختلاف منظر
reconcilement رفع اختلاف
diversity of citizenship اختلاف تابعیت
dissension اختلاف عقیده
divisions اختلاف تفرقه
deflection correction اختلاف انحراف
deviation اختلاف سمت
differences اختلاف دو چیز
deviations اختلاف سمت
difference اختلاف دو چیز
disputing اختلاف نظر
angular displacement اختلاف زاویهای
class distinctions اختلاف طبقاتی
disputes اختلاف نظر
dispute اختلاف نظر
disputed اختلاف نظر
dissension اختلاف شقاق
difference in easting اختلاف طول
wage differentials اختلاف در دستمزد
division اختلاف تفرقه
frictions مالش اختلاف
divarication اختلاف عقیده
dissidence اختلاف رای
friction مالش اختلاف
divergence of opinions اختلاف نظر
difference of potential اختلاف پتانسیل
disagreements اختلاف ناسازگاری
vertical interval اختلاف ارتفاع
difference of opinions اختلاف نظر
disagreement اختلاف ناسازگاری
variegation اختلاف رنگ
settlement of a dispute رفع اختلاف
dissented اختلاف عقیده داشتن
dissent اختلاف عقیده داشتن
color difference signal پیام اختلاف رنگ
magnetic potential difference اختلاف پتانسیل مغناطیسی
inequalities عدم تساوی اختلاف
schism اختلاف وتفرقه درکلیسا
inequality عدم تساوی اختلاف
contact potential difference اختلاف پتانسیل مجاورتی
constant potential اختلاف پتانسیل ثابت
disgreement عدم موافقت اختلاف
schisms اختلاف وتفرقه درکلیسا
angle of parallax زاویه اختلاف دید
ionization potential اختلاف پتانسیل یونش
difference in easting اختلاف طول جغرافیایی
dissents اختلاف عقیده داشتن
thermal resolution حداقل اختلاف حرارت
schismatism اختلاف وتفرقه درکلیسا
electric potential difference اختلاف پتانسیل الکتریکی
split the difference <idiom> واریز اختلاف پول
A fundamental (slight) difference. اختلاف اساسی ( جزئی )
parallax-free <adj.> بدون اختلاف منظر
trade gap اختلاف داد و ستد
sea slike اختلاف رنگ سطح اب
shade of meaning اختلاف جزئی در معنی
threshold voltage اختلاف سطح استانهای
parallax-free <adj.> بدون اختلاف در رویت
phase difference اختلاف مراحل عملیات
They have had their differences for a long time . مدنتهااست با هم اختلاف دارند
differences of opinion اختلاف عقیده [نظر]
to instigate disturbances تحریک اختلاف کردن
diurnal اختلاف سطح 42 ساعته اب
to disagree [or be in disagreement] [on something/about something] بر سر چیزی اختلاف داشتن
parallax اختلاف منظر انطباق
contract price adjustment رفع اختلاف در قیمت قرارداد
shadings اختلاف جزئی سایه رنگ
diverged ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
differential leveling تعیین اختلاف تراز نقاط
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com