Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
deterrent
منع کننده بازدارنده
deterrents
منع کننده بازدارنده
Other Matches
suppressive
بازدارنده
deterrents
بازدارنده
intercepter
بازدارنده
disincentive
بازدارنده
disincentives
بازدارنده
deterrent
بازدارنده
retardant
بازدارنده
retarder
بازدارنده
impedient
بازدارنده
dissuasive
بازدارنده
holding attack
تک بازدارنده
inhibitor
بازدارنده
dehortative
بازدارنده
impedimental
بازدارنده
holding force
نیروی بازدارنده
paratonic
از جنبش بازدارنده
preventative actions
اعمال بازدارنده
suppressor variable
متغیر بازدارنده
suppressor area
ناحیه بازدارنده
ripple though effect
اثر بازدارنده
clearing block
قطعه بازدارنده
secondary inhibitor
بازدارنده ثانوی
radical inhitator
بازدارنده رادیکالی
monoamine oxidase inhibitor
بازدارنده اکسیداز تک امین
containing action
عملیات احاطهای بازدارنده
mao
بازدارنده اکسیداز تک امین
aircraft arresting
دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
peace keeping forces
نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
squasher
له کننده
bidders
کننده
prattfall
پچ پچ کننده
squelcher
له کننده
deflective
کج کننده
mitigatory
کم کننده
bandwidth
یچ کننده
mitigative
کم کننده
fluxing oil
اب کننده
benders
خم کننده
catterer
پچ پچ کننده
deletive
حک کننده
bender
خم کننده
repudiationist
رد کننده
crusher
له کننده
renunciant
کننده
attacking
تک کننده
swooner
غش کننده
syncopator
غش کننده
mauler
له کننده
refutative
رد کننده
abjurer or abjuror
کننده
fizzy
کف کننده
refutatory
رد کننده
hopper
لی لی کننده
hoppers
لی لی کننده
noncommittal
رد کننده
ear-splitting
کر کننده
tracker
پی کننده
bidder
کننده
crepitant
خش خش کننده
trackers
پی کننده
puffer
پف کننده
commulator
یک سو کننده
renunciant
رد کننده
whisperer
پچ پچ کننده
surfy
کف کننده
refuser
رد کننده
prater
پچ پچ کننده
spurner
رد کننده
thinner
کم کننده
filler
پر کننده
rebutter
رد کننده
fillets
پر کننده
jaberer
پچ پچ کننده
solver
حل کننده
filleting
پر کننده
attenuant
اب کننده
fillers
پر کننده
percutient
دق کننده
skittish
رم کننده
sensor
حس کننده
doers
کننده
solvent
اب کننده
solvents
اب کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com