English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (9 milliseconds)
English Persian
I have cigar من یک سیگار برگ دارم.
Other Matches
chain-smoking سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoke سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
iam proud to know him از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
iam p to of knowing him از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
cigar سیگار
stumping ته سیگار
cigars سیگار
fags سیگار
fag سیگار
cigarettes سیگار
cigarette سیگار
stubs ته سیگار
butt ته سیگار
butted ته سیگار
butts ته سیگار
stump ته سیگار
stumped ته سیگار
stumps ته سیگار
stubbing ته سیگار
stub ته سیگار
stubbed ته سیگار
cigar shaped دوسرتیزچون سیگار
chain-smoke پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoking پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoked پی در پی سیگار کشیدن
chain-smokes پی در پی سیگار کشیدن
cigarette paper کاغذ سیگار
cigar holder چوب سیگار
cigar case قوطی سیگار
filter tip فیلتر سیگار
filter tips سیگار فیلتردار
cigar سیگار برگ
filter tips فیلتر سیگار
cigars سیگار برگ
a carton of cigarettes یک کارتن سیگار
manil سیگار مانیلا
filter tip سیگار فیلتردار
woodbine سیگار برگ ارزان
woodbind سیگار برگ ارزان
cheroot نوعی سیگار برگ
snip ادم احمق ته سیگار
snipped ادم احمق ته سیگار
snipping ادم احمق ته سیگار
filter tipped سیگار دارای فیلتر
filter-tipped سیگار دارای فیلتر
cheroots نوعی سیگار برگ
smoking carriage واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
smoking room اتاق ویژه سیگار کشیدن
He is a chain smoker. پشت سرهم سیگار می کشد
smoking car واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
stogy سیگار برگ باریک وگران قیمت
He doesnt smok in front of (in the presence of)his father. جلوی پدرش سیگار نمی کشد
stogie سیگار برگ باریک وگران قیمت
He had a cigar between his lips . یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
lay off <idiom> بیش از این استفاده نکردن (دارو،سیگار)
to go out خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
May I offer you a cigarette? اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
humidor صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
to quit something cold turkey چیزی را یکدفعه ترک کردن [مانند سیگار یا الکل]
Smoking makes you ill and it is also expensive. سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
I have a carton of cigarettes من یک ... دارم.
I am standing by you . I am right behind you . هوایت را دارم
I agree. قبول دارم.
I'm in doubt about it. من بهش شک دارم.
I need my e من دوست دارم
I have a question. من یک سئوال دارم.
I'm in a hurry. من عجله دارم.
I'm in a hurry. من عجله دارم
I have tobacco. من یک توتون دارم.
I have a headache. من سر درد دارم.
I want to have a word with you . I want you . کارت دارم
it is in my recollection یاد دارم
own a house خانهای دارم
my a is 0 years من 04سال دارم
i maintain عقیده دارم که ...
i intend to stay here خیال دارم که ...
i wish to stay here میل دارم ...
close the door please خواهش دارم
i am purposed to go قصد دارم بروم
i am purposed to go در نظر دارم بروم
i am reluctant to go اکراه دارم از رفتن
i stand to it that جدا عقیده دارم که
i yearn for ارزوی استراحت دارم
iam ill bested موقعیت بدی دارم
I am staying at the hotel. در هتل منزل دارم.
i am on the wrong side of 0 من بیش از 05 سال دارم
i am famishing از گرسنگی دارم می میرم
i have a hunch that سخت گمان دارم که
I am over 50 years old. من ۵۰ سال بیشتر دارم.
i humbly request that خواهش عاجزانه دارم که ...
I feel nauseated. حالت تهوع دارم.
I feel like throwing up. <idiom> دارم بالا میارم.
i have a suit to the shah به شاه عرض دارم
I believe in God. من به خدا ایمان دارم.
i have a silk rug Štoo یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a hunch that بیم یافن ان دارم که ...
I am positive that ... من اطمینان کامل دارم که ...
I have a pain in my chest. سینه درد دارم
I am in a great hurry . I am pressed for time . خیلی عجله دارم
I am deae beat . I am tired out . از خستگی دارم غش می کنم
I owe her a grudge حق دارم که با اولج باشم
I am beginning to realize ( understand ) . کم کم دارم متوجه می شوم
I have an appointment with the dentist. با دندانساز قرار دارم
i am rials in pocket سه ریال در جیب دارم
i am busy at the moment اکنون کار دارم
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
I have to study من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I am going on twenty. دارم می روم توی 20سالگی ؟
i have a suit to the shah عریضه برای شاه دارم
much as I'd like to <idiom> با اینکه اینقدر دوست دارم
I'll need a plot of land . یک قطعه زمین لازم دارم
I am thinding of going to Europe. خیال دارم به اروپ؟ بروم
i own to having done it اقرار دارم که ان کار را کرده ام
i have come on business کاری دارم اینجا امدم
i intend to stay here قصد دارم اینجا بمانم
I am very busy today . امروز خیلی کار دارم
I would like to know the truth. من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
i have worse to tell you بدتر از این دارم که بشمابگویم
i heed your help به مساعدت شما احتیاج دارم
I have a date with my fiandee. با نامزدم قرار ملاقات دارم
I'm working on it. دارم روش کار میکنم.
I have a steady monthly income. درآمد ماهیانه ثابتی دارم
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
do tell me خواهش دارم بمن بگویید
i am in a hurry for it عجله دارم یا در شتاب هستم
please dont forget it خواهش دارم فراموش نکنید
I live a very regular life . زندگی خیلی منظمی دارم
It pleases me. دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
He owes me some money. از او پول می خواهم (طلب دارم )
I love her with my whole being . با تمام وجود دوستش دارم
I have all kinds of problems. هزار جور گرفتار ؟ دارم
I like it. دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
i insist that he is innocent جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I would like to learn the truth. من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
i have as many books as you کتاب شما دارید منهم دارم
I have a son your age. پسری دارم بسن ( وسال) شما
i please to do it خوش دارم که این کار را بکنم
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
I intend to buy a car . خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
pray consider my case خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
I am working here non-stop. یک بند دارم اینجا کار می کنم
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I am looking for work ( ajob). دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
i p to arrange an intrriew قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
i insist on his innocence جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i life that better انرا بیشتر از همه دوست دارم
I'm starving [to death] . از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
I'm sure we can come to some arrangement. من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
Can I go earlier today, just as a special exception? اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
I have a free hand in this matter. دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
i intend my son for the bar خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
My clothes are a witness to my poverty. لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
Could I have a word with you ? عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix. بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
Is there enough time to change trains? آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
i insist on your being present جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
iam impatient to go دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
From your lips to God's ears! <idiom> امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings. عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
pan در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan- در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
it is not t. برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
i suffer from headache سردرد دارم دچار سردرد هستم
Now I'm starting to believe it. دارم یواش یواش قبولش میکنم.
I like to be friends with you. من دوست دارم با تو دوست باشم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com