Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
balance of trade
موازنه تجاری
trade balance
موازنه تجاری
Search result with all words
favorable balance of trade
موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
Other Matches
balances
موازنه
equilibrium
موازنه موازنه
equilibrium
موازنه
equilibrator
موازنه
equilibration
موازنه
counterbalance
موازنه
counterbalances
موازنه
counterbalanced
موازنه
balance
موازنه
counterbalanced
موازنه کردن
active balance
موازنه مثبت
adverse balance
موازنه منفی
equilibrium
موازنه و تعادل
charge balance
موازنه بار
counterbalances
موازنه کردن
counterbalance
موازنه کردن
compensating reservoir
حوض موازنه
balancing reservoir
حوض موازنه
compensation level
تراز موازنه
compensation point
نقطه موازنه
equilibrate
موازنه کردن
to rule off
موازنه کردن
balance of payments
موازنه پرداختها
material balance
موازنه مواد
trade balance
موازنه تجارتی
to strike a balance
موازنه دراوردن
mass balance
موازنه جرم
libratory
موازنه کننده
balances of payments
موازنه پرداختها
equilibrist
طرفدارسیاست موازنه
stabilised
بحالت موازنه دراوردن
stabilised
به حالت موازنه در اوردن
stabilises
بحالت موازنه دراوردن
stabilises
به حالت موازنه در اوردن
stabilising
بحالت موازنه دراوردن
stabilizes
به حالت موازنه در اوردن
stabilizes
بحالت موازنه دراوردن
stabilized
به حالت موازنه در اوردن
stabilized
بحالت موازنه دراوردن
stabilize
به حالت موازنه در اوردن
stabilize
بحالت موازنه دراوردن
stabilising
به حالت موازنه در اوردن
The policy of balance of power.
سیاست موازنه قدرت
balances
موازنه صورت وضعیت
balanced reaction
واکنش موازنه شده
balances
موازنه کردن تعادل
balance
موازنه صورت وضعیت
balance
موازنه کردن تعادل
balance
موازنه تتمه حساب
strike a balance
موازنه بدست اوردن
balances
موازنه تتمه حساب
birling
مسابقه موازنه روی تیرشناور در اب
mercantilism
سیاست موازنه بازرگانی کشور
mercantilist
طرفدار سیاست موازنه اقتصادی
skid fin
باله موازنه در هواپیمای دوباله
balance of international payment
موازنه پرداختهای بین المللی
deficit
کسر موازنه کمبود سرمایه
deficits
کسر موازنه کمبود سرمایه
poise
وزنه متحرک بحالت موازنه دراوردن
english hand balance
بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
roadwheel arm
بازوی چرخ جاده اهرم موازنه شنی
swan scale
تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
deficit
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficits
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
candlesticks
بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
long run equilibrium
موازنه بلند مدت قیمتها قیمت عادی
thermostatics
اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
dish rag
حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه
favourble balance of trade
تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
commercial
<adj.>
تجاری
commercial
تجاری
for-profit
<adj.>
تجاری
mercantile
تجاری
relating to business
<adj.>
تجاری
corporate
[commercial]
<adj.>
تجاری
business
<adj.>
تجاری
commerical
تجاری
deals
توافق تجاری
factorship
نمایندگی تجاری
business
شرکت تجاری
commercial area
منطقه تجاری
commercial attache
وابسته تجاری
commercial company
شرکت تجاری
commercial marine
کشتی تجاری
commerical language
زبان تجاری
deal
توافق تجاری
businesses
شرکت تجاری
trademarks
علامت تجاری
management group
ائتلاف تجاری
instrument of commerce
سند تجاری
trade barriers
موانع تجاری
trade credit
اعتبار تجاری
trade cycle
دور تجاری
trade discount
تخفیف تجاری
trade price
قیمت تجاری
trade barrier
ممانعت تجاری
consortium
ائتلاف تجاری
market freedom
ازادی تجاری
memorandum of association
شرکتنامه تجاری
trade mark
علامت تجاری
consortia
ائتلاف تجاری
commercial relations
مناسبات تجاری
franchise
حق اشتراک تجاری
consortiums
ائتلاف تجاری
trade restriction
محدودیت تجاری
argosy
کشتی تجاری
trademark
علامت تجاری
brand
علامت تجاری
branding
علامت تجاری
business cycle
دور تجاری
brands
علامت تجاری
commercials
اگهیهای تجاری
trade union
اتحادیه تجاری
trade unions
اتحادیه تجاری
trades unions
اتحادیه تجاری
trademark
مارک تجاری
balance of trade
تراز تجاری
business enterprise
بنگاه تجاری
trade names
اسم تجاری
trademarks
مارک تجاری
business graphics
گرافیکهای تجاری
business mechines
ماشینهای تجاری
trade fair
نمایشگاه تجاری
trade name
اسم تجاری
trade fairs
نمایشگاه تجاری
business failure
شکست تجاری
business failure
ناکامی تجاری
business inventories
موجودی تجاری
ship's master
کاپیتان کشتی تجاری
tight squeeze
<idiom>
شرایط سخت تجاری
unfair trade practice
اعمال تجاری نادرست
procyclical
در جهت دور تجاری
big business
واحد تجاری بزرگ
franchises
حق استفاده از اسم تجاری
small business computer
کامپیوتر کوچک تجاری
advertising
تبلیغ و آگهی تجاری
trade cycle
دوره فعالیت تجاری
franchise
حق استفاده از اسم تجاری
trade pack
بسته بندی تجاری
trade balance surplus
مازاد تراز تجاری
trade balance deficit
کسری تراز تجاری
free zone
منطقه ازاد تجاری
trade agreement
موافقت نامه تجاری
to go away
[off]
on business
به سفر تجاری رفتن
refusal to accept a bill
نکول اسناد تجاری
commercial road traffic
ترافیک جاده تجاری
business data processing
داده پردازی تجاری
business software
نرم افزارهای تجاری
businedd data processing
داده پردازی تجاری
to go away on a business trip
به سفر تجاری رفتن
liner trade
کشتیرانی منظم تجاری
extensions
تمدید اسناد تجاری
extension
تمدید اسناد تجاری
commercial center
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
common business oreinted language
زبان با گرایش متداول تجاری
cutty sark
نام تجاری نوعی ویسکی
comecon
گروه تجاری بلوک شرق
registered trade mark
علامت تجاری ثبت شده
kaypro
علامت تجاری کامپیوترهای قابل حمل
prestel
سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
depression
کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
entrepremership
اداره و سازماندهی فعالیتهای تجاری یا مقاطعه کاری
edu
سسه تحصیلاتی است ونه شرکت تجاری
depressions
کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
underconsumption theory of
نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
presentation graphics
گرافیک برای نمایش اطلاعات تجاری یا داده
factoring agent
فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
consumer advertising
تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
business park
[ساخت شرکت تجاری در منطقه ای با چشم انداز طبیعی]
framework
صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
frameworks
صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
commoners
زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
common
زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
accounting package
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
finance house
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
personal
ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
accounts package
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد
finance company
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
enterpreneur
شخصی که یک سازمان تجاری را پایه گذاری کرده واداره میکند
commonest
زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
biz
نوعی گروه خبری که حاوی بخشهای تجاری و موقیعتهای مختلف است
big blue
ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
cobol
زبان برنامه سازی که بیشتر در برنامههای کاربردی تجاری به کار می رود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com