Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
halophile
موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
Other Matches
endoparasite
انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
happy family
دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
mean sea level
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
solvent abuse
تمرین تنفس درمحیط های خفه
theriaanthropism
پرستش موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانورباشند
spine
تیغ یابرامدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
spines
تیغ یابرامدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
therianthropic
وابست به موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانور بودند
haplont
موجوداتی که دارای تعداد کروموزوم هایی مانندسلولهای جنسی هستند
epicycloid
منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
it is impossible to live there
نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
plastic analysis
محاسبه درمحیط خمیری روش واکافت خمیری فراکافت خمیری
ground water
ابهای زیرزمینی
inshore water
ابهای ساحلی
surplus water
ابهای اضافی
spill water
ابهای اضافی
surplus water
ابهای مازاد
territorial waters
ابهای ساحلی
upwellings
ابهای بالارود
high seas
ابهای بین المللی
overflows
ابهای اضافی لبریزی
hydrogeology
بررسی ابهای زیرزمینی
overflowed
ابهای اضافی لبریزی
groundwater
ابهای زیر زمینی
hydrology
بررسی ابهای سطحی
overflow
ابهای اضافی لبریزی
high seas
ابهای برون مرزی
tail drain
نهرچه ابهای مازاد
table waters
ابهای معدنی سر سفره
lentic
وابسته به ابهای راکد
coastel low
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
water table
سطح ابهای زیر زمین
water tables
سطح ابهای زیر زمین
littoral law
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
lentic
زیست کننده در ابهای راکد
piloting
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
inland rules
مقررات حرکت در ابهای داخلی
balneology
مبحث استحمام در ابهای گرم
hydro statics
علم شار وموازنه ابهای ساکن
hydrology
گفتار درچگونگی ابهای روی زمین
hydrography
نقشه برداری از ابهای روی زمین
piscary
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
hydrothermal
وابسته به عمل ابهای گرم درپوسته زمین
salinometer
الت تعیین مقدار نمک در ابهای شور
intrapermafrost water
ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
dumb well
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
suprapermafrost
ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
lead a dog's life
<idiom>
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
lamplighter
با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
trampoline
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
barbette
سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
aeroscope
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
airbed
تشکی که آنرا با باد پر میکنند
Havana
سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
trampolines
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
bisk
ماهی وغیره درست میکنند
drainpipes
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
drainpipe
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
Plants store up the sun's energy.
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
bedbugs
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
gilded youth
جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
skipjack
بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
bedbug
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
they overtax our strength
بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
they are under serveillance
انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
kick about
فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
collarette
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
needleful
نخی که یکبار درته سوزن میکنند
moulding board
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
kumiss
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
circular dispersion
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
Bantu
عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
promenade concert
مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
bacillus
باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
racket ball
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
reference librery
کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
hasty pudding
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
wimble
هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
injection engine
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
gridiron
اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
library paste
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
rolling
نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
there is a rush for the papers
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
gabionade
خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
coach dog
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
kermis
جشن وعیدسالیانهای که درهلندوبلژیک بادادن نمایش وفریادهای ...میکنند
clearinghouse
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
american plan
مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
brainstorming
گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
bloody mary
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
bloody marys
مشروبی که از ودکا و سوس گوجه فرنگی درست میکنند
G-strings
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
embrasures
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
embrasure
مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
fog curing room
اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
gingall
یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
litter
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littered
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littering
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
litters
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
figure head
مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند
[رئیس پوشالی]
G-string
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
durometer
اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
camp follower
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp followers
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
crazing mill
اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
energetics
رشتهای ازعلم مکانیک که درباره نیرو وتحولات ان بحث میکنند
moleskin
جامه وبویژه شلواری که ازپوست کورموش ومانندان درست میکنند
matriculated students
شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
live box
جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
vasculum
کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
creme
نام چند جورنوشابه خوش خوراک که از جوهرنعناع درست میکنند
bowling alleys
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
bowling alley
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
fitting shop
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
songfest
دستهای که اواز معروفومحبوب یا اهنگهای محلی جالبی را اجراء میکنند
get a word in
<idiom>
یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
nowel
کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
sand iron
یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
bandstands
تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
clobbering
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
chopsticks
میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
islets of langerhans
دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
churchwarden
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
bandstand
تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
churchwardens
هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
clobber
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbered
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
quiot
حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
clobbers
خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
telescopic chimney
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
autoharp
سنتوری که در ان بعضی ازسیمها را خفه میکنند تاسیمهای ازاد صدا کنند
brace
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
muslin
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
braced
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
a hot potato
<idiom>
[بحث داغ که خیلی از مردم در موردش صحبت میکنند و مورد جدال هست]
following my lead
یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
funeral home
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
beanpole
چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
beanpoles
چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
etna
فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
admixtures
موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
griddle cake
نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
fusion welding
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
jet flap
فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
hot money
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
prolog
زبان برنامه نویسی سطح بالا که ازعملیات منط قی برای هوش مصنوعی وبرنامههای بازیابی داده استفاده میکنند
greshams law
زیرا مردم پول بد راخرج میکنند و پول خوب رانگاه می دارند
skittle
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
lobster thermidor
مخلوطی از گوشت خرچنگ وزده تخم مرغ وقارچ وخامه که در پوسته خرچنگ سرخ میکنند
continental shelf
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
vane pump
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
eau de vie
اب زندگی
togetherness
زندگی با هم
vivification
زندگی
living
زندگی
wile a
در زندگی
life
زندگی
lives
زندگی
existence
زندگی
existences
زندگی
habitance
زندگی
lives of great men
زندگی
habitancy
زندگی
lifeline
خط زندگی
lifelines
خط زندگی
vita
زندگی
life insurance
بیمه زندگی
a life full of incidents
زندگی پر رویداد
monkery
زندگی راهبی
monandry
زندگی با یک شوهر
happy life
زندگی باخوشدل
life
دوران زندگی
afterlife
زندگی پس از مرگ
animate
زندگی بخشیدن
redivivus
زندگی نویافته
lives
دوران زندگی
lifetime
مدت زندگی
incertitude
ناپایداری زندگی
cohabitation
زندگی باهم
planetary life
زندگی دربدر
happy life
زندگی اسوده
living expenses
هزینه زندگی
public life
زندگی سیاسی
lifeway
طرز زندگی
he lives on air
زندگی میکند
parasitism
زندگی طفیلی
uterine life
زندگی زهدانی
hutment
زندگی در کلبه
biography
تاریخچه زندگی
biographies
تاریخچه زندگی
public life
زندگی در سیاست
renascence
زندگی مجدد
living cost
هزینه زندگی
life sustenance
گذران زندگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com