Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
English
Persian
to take a recess
موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
Other Matches
continuance
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
pressure breathing
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
suspend
موقتا" تعطیل کردن
sojoiurn
موقتا اقامت کردن
suspending
موقتا" تعطیل کردن
sojourns
موقتا" اقامت کردن
sojourn
موقتا" اقامت کردن
palliate
موقتا ارام کردن
suspends
موقتا" تعطیل کردن
to stay something
موقتا معلق کردن
[قانون]
recesses
موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
recess
موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
suspends
معلق کردن موقتا بیکار کردن
suspending
معلق کردن موقتا بیکار کردن
suspend
معلق کردن موقتا بیکار کردن
bouse
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
inhales
تنفس کردن
respiring
تنفس کردن
inhaled
تنفس کردن
respires
تنفس کردن
respired
تنفس کردن
inhaling
تنفس کردن
respire
تنفس کردن
inhale
تنفس کردن
recesses
تنفس کردن
recess
تنفس کردن
inbreathe
تنفس کردن
pro tempore
موقتا
provisionally
موقتا"
protempore
موقتا
temporalty
موقتا
sojourns
موقتا"
sojourn
موقتا"
temporarily
موقتا"
protem
موقتا موقت
to set aside
[temporarily]
[موقتا]
کنار گذاشتن
to stay something
موقتا به تعویق انداختن
[قانون]
remittent
تخفیف یابنده موقتا تسکین دهنده
pause key
[کلیدی که موقتا فرآیند را قطع میکند]
dump
موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
to fall over
[computer, programme, ...]
[موقتا]
کار نکردن
[دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
weight
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
MBR
ثباتی در CPU که موقتا تمام ورودی- خروجی ها را بافر میکند
to scrape down
تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
peg
میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
pegs
میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
ejection
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone .
ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
suction
تنفس
coffee break
تنفس
coffee breaks
تنفس
aspirations
تنفس
entracte
تنفس
aspiration
تنفس
intermission
تنفس
breathing
تنفس
admission
تنفس
admissions
تنفس
respiration
تنفس
intermissions
تنفس
fusible link
اتصال کوچک در یک PLA که میتواند وسیله را موقتا به برنامه وصل کند
pla
CI که موقتا برنامه ریزی میشود تا عملیات منط قی روی داده انجام دهد
spirometry
تنفس سنجی
eupnoea
تنفس طبیعی
spiracle
سوراخ تنفس
halitosis
تنفس بدبو
respirable
قابل تنفس
intakes
مکیدن تنفس
breating apparatus
دستگاه تنفس
intake
مکیدن تنفس
polypnea
تنفس سریع
snorkel
لوله تنفس
hypernoea
تنفس سریع
artificial respiration
تنفس مصنوعی
eupnoea
تنفس عادی
snorkels
لوله تنفس
gas absorption
تنفس گاز
intake stroke
مرحله تنفس
spirometer
تنفس سنج
inspirable
قابل تنفس
induction stroke
مرحله تنفس
tambour
تنفس نگار
To smell. To sniff.
بو کشیدن ،بو کردن
puerile breathing
تنفس خرخری کودکان
spirograph
دستگاه تنفس نگار
spirometer
دستگاه تنفس سنج
gill
دستگاه تنفس ماهی
naturally aspirated engine
موتور خود تنفس
intake
مجرای مکش یا تنفس
recesses
تعطیل موقتی تنفس
aqualung
دستگاه تنفس اکسیژن
intermission
نوبهای تنفس دار
aqualungs
دستگاه تنفس اکسیژن
scuba
وسیله تنفس در زیر اب
irrespirable
غیر قابل تنفس
recess
تعطیل موقتی تنفس
intermissions
نوبهای تنفس دار
intakes
مجرای مکش یا تنفس
recessional
وابسته بموقع تنفس
wind
قدرت تنفس کامل
winds
قدرت تنفس کامل
straps
کشیدن تیز کردن
lengthened
طولانی کردن کشیدن
strap
کشیدن تیز کردن
traced
ضبط کردن کشیدن
traces
ضبط کردن کشیدن
lengthening
طولانی کردن کشیدن
lengthen
طولانی کردن کشیدن
trace
ضبط کردن کشیدن
lengthens
طولانی کردن کشیدن
trigger
کشیدن رها کردن
experiences
تجربه کردن کشیدن
experience
تجربه کردن کشیدن
experiencing
تجربه کردن کشیدن
entrain
سوار کردن کشیدن
triggers
کشیدن رها کردن
triggered
کشیدن رها کردن
snuffling
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
schnorkel
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
abranchiate
فاقد برانشی یادستگاه تنفس
snorkel
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
second wind
بازیابی وضع عادی تنفس
hyperpnea
تنفس خیلی سریع یاعمیق
the breathing operation
کاردم زدن عمل تنفس
artificial respiration
تنفس مصنوعی resuscitation : syn
pneusis
دم زنی
[تنفس]
[همچنین پزشکی]
snorkels
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
twinge
درد کشیدن تیر کشیدن
twinges
درد کشیدن تیر کشیدن
agonise
زحمت کشیدن درد کشیدن
impales
محدود کردن میله کشیدن
solicited
بیرون کشیدن وسوسه کردن
breathes
نفس کشیدن استنشاق کردن
breathe
نفس کشیدن استنشاق کردن
machinate
نقشه کشیدن تدبیر کردن
extracts
بیرون کشیدن استخراج کردن
drags
سخت کشیدن لاروبی کردن
muck
خراب کردن زحمت کشیدن
rail
نرده کشیدن توبیخ کردن
breathed
نفس کشیدن استنشاق کردن
extracting
بیرون کشیدن استخراج کردن
inhales
بداخل کشیدن استشمام کردن
aspirates
خالی کردن بیرون کشیدن
inhale
بداخل کشیدن استشمام کردن
impale
محدود کردن میله کشیدن
impaled
محدود کردن میله کشیدن
chid
گله کردن از زوزه کشیدن
inhaled
بداخل کشیدن استشمام کردن
go out
اعتصاب کردن دست کشیدن از
epp
جزر کردن فرو کشیدن
solicits
بیرون کشیدن وسوسه کردن
impaling
محدود کردن میله کشیدن
solicit
بیرون کشیدن وسوسه کردن
compass
نقشه کشیدن اختراع کردن
inhaling
بداخل کشیدن استشمام کردن
to keep watch
کشیک کشیدن موافبت کردن
dragged
سخت کشیدن لاروبی کردن
to work off
مصرف کردن دست کشیدن از
withdrawal
خارج کردن عقب کشیدن
fences
حفظ کردن نرده کشیدن
leave off
قطع کردن دست کشیدن از
withdrawals
خارج کردن عقب کشیدن
yip
زوزه کشیدن عوعو کردن
extract
بیرون کشیدن استخراج کردن
picket
نرده کشیدن مراقبت کردن
picketed
نرده کشیدن مراقبت کردن
recede
عقب کشیدن خودداری کردن از
receded
عقب کشیدن خودداری کردن از
recedes
عقب کشیدن خودداری کردن از
aspirating
خالی کردن بیرون کشیدن
pickets
نرده کشیدن مراقبت کردن
aspirate
خالی کردن بیرون کشیدن
receding
عقب کشیدن خودداری کردن از
extracted
بیرون کشیدن استخراج کردن
garrison
محصور کردن حصار کشیدن
lied
: دراز کشیدن استراحت کردن
garrisons
محصور کردن حصار کشیدن
fence
حفظ کردن نرده کشیدن
lies
: دراز کشیدن استراحت کردن
to lead away
پیرو خود کردن کشیدن
lie
دراز کشیدن استراحت کردن
soliciting
بیرون کشیدن وسوسه کردن
drag
سخت کشیدن لاروبی کردن
snorkels
با لوله تنفس زیر ابی رفتن
solvent abuse
تمرین تنفس درمحیط های خفه
schnorkel
با لوله تنفس زیر ابی رفتن
pneumatoneter
الت سنجش گنجایش تنفس ریه
snorkel
با لوله تنفس زیر ابی رفتن
stroked
لمس کردن دست کشیدن روی
bedraggle
روی زمین کشیدن و چرک کردن
stroke
لمس کردن دست کشیدن روی
take in
باز کردن و به داخل کشیدن طنابها
strokes
لمس کردن دست کشیدن روی
touse
اذیت کردن اندامهای کسی را کشیدن
stroking
لمس کردن دست کشیدن روی
lucubrate
شب زنده داری کردن وزحمت کشیدن
clamor
غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com