Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
recoil mechanism
مکانیسم عقب نشینی
Other Matches
chemical horn
مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
withdrawals
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
mechanism
مکانیسم
mechanisms
مکانیسم
market mechanism
مکانیسم بازار
print engine
مکانیسم چاپ
feedback mechanism
مکانیسم بازخوری
defense mechanism
مکانیسم دفاعی
antifriction device
مکانیسم ضد اصطکاک
firing mechanism
مکانیسم اتش
dissociative mechanism
مکانیسم تفکیکی
adjustment mechanism
مکانیسم سازگاری
delay arming
مکانیسم تاخیری
antisubmarine action
مکانیسم ضد زیردریایی
cintrol mechanism
مکانیسم کنترل
associative mechanism
مکانیسم تجمعی
counter mechanism
مکانیسم شمارشگر
breech mechanism
مکانیسم کولاس
sour grapes mechanism
مکانیسم ناچیز انگاری
electron transfer mechanism
مکانیسم انتقال الکترون
servomechanism
مکانیسم فرمان یار
releasing mechanism
مکانیسم راه اندازی
firing stop mechanism
مکانیسم ضامن اتش
tractor feed mechanism
مکانیسم تغذیه تراکتوری
combination influence
مکانیسم عامل مرکب
firing mechanism
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
innate releasing mechanism
مکانیسم راه اندازی فطری
direct action
مکانیسم عمل مستقیم درماسوره ها
variable recoil
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
servomechanism
مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
genetics
واختلاف موجودات و مکانیسم انان در اثر توارث بحث میکند نسل شناسی
sense probe
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
soiree
شب نشینی
recoiling
پی نشینی
settling
ته نشینی
soirees
شب نشینی
sedimentary
ته نشینی
soirTes
شب نشینی
subsidence
ته نشینی
sedinentation
ته نشینی
recoiled
پی نشینی
recoil
پی نشینی
adsorption
رو نشینی
nightlife
شب نشینی
retrocedence
پس نشینی
illuviation
ته نشینی
sedimentation
ته نشینی
recoils
پی نشینی
evening party
شب نشینی
an eveing party
شب نشینی
deposits
ته نشینی
precipitation
ته نشینی
wake
شب نشینی
waked
شب نشینی
wakes
شب نشینی
sedimentation
ته نشینی
deposit
ته نشینی
recesses
عقب نشینی
retreats
عقب نشینی
line of retreat
خط عقب نشینی
retreat
عقب نشینی
reclvsion
گوشه نشینی
sanctuary
حق بست نشینی
sanctuaries
حق بست نشینی
break ground
عقب نشینی
nomadism
کوچ نشینی
tenantry
اجاره نشینی
katabasis
عقب نشینی
cotenancy
هم اجاره نشینی
hypostatic
ناشی از ته نشینی
to burn the midnight oil
شب نشینی کردن
retreated
عقب نشینی
urbanism
شهر نشینی
eremitism
گوشه نشینی
eremitic life
گوشه نشینی
hutment
کلبه نشینی
electrostatic procipitation
ته نشینی الکترواستاتیک
retreating
عقب نشینی
to burn the midnighoil
شب نشینی کردن
fallback
عقب نشینی
settlements
ته نشینی مسکن
seclusion
گوشه نشینی
solitariness
گوشه نشینی
sedimentation pond
حوضچه ته نشینی
recoiling
عقب نشینی
retrocession
عقب نشینی
settlement
ته نشینی مسکن
recoiled
عقب نشینی
recess
عقب نشینی
recoil
عقب نشینی
suburbia
حومه نشینی
ruralize
ده نشینی کردن
retrocedence
عقب نشینی
urbanization
شهر نشینی
silting
رسوب ته نشینی
recoils
عقب نشینی
sequestered life
گوشه نشینی
rocket propulsion
فشارعقب نشینی موشک
short recoil
عقب نشینی کوتاه
retreat
عقب نشینی کردن
sedimentation analysis
تجزیه بروش ته نشینی
to beat a retreat
عقب نشینی کردن
withdraws
عقب نشینی کردن
to lose ground
عقب نشینی کردن
to beat a retreat
کوس عقب نشینی
to give ground
عقب نشینی کردن
long recoil
عقب نشینی طولانی
recoil mechanism
دستگاه عقب نشینی
withdraw
عقب نشینی کردن
subornation
زیر پا نشینی اغواء
pull away
عقب نشینی کردن
sinks
ته نشینی حفره یاگودال
to fall back
عقب نشینی کردن
to sound the retreat
شیپورعقب نشینی زدن
forced withrawal
عقب نشینی اجباری
setback
فشار عقب نشینی
backblast
موج عقب نشینی
backblast
شعله عقب نشینی
colonial
معماری کوچ نشینی
back pressure
فشار عقب نشینی
scuttle
عقب نشینی روزنه
retirement
عقب نشینی اختیاری
scuttled
عقب نشینی روزنه
scuttles
عقب نشینی روزنه
scuttling
عقب نشینی روزنه
companionship
مصاحبت پهلو نشینی
setbacks
فشار عقب نشینی
blowback
عقب نشینی خودکار
ebb current
عقب نشینی اب دریا
urbanist
وابسته بشهر نشینی
sink
ته نشینی حفره یاگودال
retreating
عقب نشینی کردن
urbanistic
وابسته بشهر نشینی
retreats
عقب نشینی کردن
To retreat. To withdraw.
عقب نشینی کردن
blowback
ضربه عقب نشینی
retreated
عقب نشینی کردن
give ground
<idiom>
عقب نشینی کردن
drop back
<idiom>
عقب نشینی کردن
actuator
محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
to sound the retire
شیپور عقب نشینی زدن
to have a knock back
عقب نشینی کردن
[در موقعیتی]
to sound a retreat
شیپور عقب نشینی زدن
breakdowns
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
they are in full retreat
سخت عقب نشینی می کنند
variable slide
طول عقب نشینی متغیر
a white collar job
کار پشت میز نشینی
breakdown
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
recoil pit
چاله عقب نشینی لوله
recoiled
عقب نشینی کردن توپ
retreat
عقب نشینی اجباری بازگشتن
hightail
باسرعت عقب نشینی کردن
recoiling
عقب نشینی کردن توپ
hermitic
وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
recoils
عقب نشینی کردن توپ
straddle
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
retreated
عقب نشینی کناره گیری
straddled
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
retreated
عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreating
عقب نشینی کناره گیری
straddles
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
retreating
عقب نشینی اجباری بازگشتن
crawfish
ازموضعی عقب نشینی کردن
retreats
عقب نشینی اجباری بازگشتن
insula
دستگاه عمارت اجاره نشینی
recoil
عقب نشینی کردن توپ
cloisters
صومعه گوشه نشینی کردن
recoilless rifle
تفنگ بدون عقب نشینی
alluvial
ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
recoil system
سیستم عقب نشینی توپ
setback
نیروی عقب نشینی توپ
counter recoil
برگشتن لوله پس از عقب نشینی
retreats
عقب نشینی کناره گیری
recoil operated
مجهز به دستگاه عقب نشینی
setbacks
نیروی عقب نشینی توپ
retreat
عقب نشینی کناره گیری
obmutescence
خاموش نشینی سکوت عمدی
long recoil
طول عقب نشینی زیاد
cloister
صومعه گوشه نشینی کردن
back pressure
فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
retreat
گوشه نشینی
[گروهی برای مدتی]
blench
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenches
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenching
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
The army had to retreat from the battlefield.
ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
retire
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retires
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blenched
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
recoil operated
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
To draw in ones houns . Toback down . To retreat.
ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
jet propulsion
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
choke ring
رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
beauty is in the eyes of the beholder
<proverb>
اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
combined influence mine
مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
disengagement
جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com