Dictiornary-Farsi | می خواهی برایت فال بگیرم ؟ | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 101 (6 milliseconds)

English	Persian
Do you want to have your fortune told?	می خواهی برایت فال بگیرم ؟


Other Matches

Take it or leave it.	می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
i went to fish	ماهی بگیرم
Where can I get a taxi?	کجا میتوانم تاکسی بگیرم.
Where can I get a taxi?	کجا میتوانم یک تاکسی بگیرم.
i pause for a reply	خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
I missed you.	دلم برایت تنگ شد
He has cooked a pottage for you. <proverb>	برایت آش پخته است .
Why should I take the blame?	چرا من باید تقصیر را به گردن بگیرم؟
Where can I get butane gas?	کجا میتوانم گاز بوتان بگیرم؟
Did you get much ( any ) benefit from your holiday ?	تعطیلات برایت فایده ای داشت ؟
My heart goes out to you. <idiom>	دلم برایت می سوزد. [اصطلاح روزمره ]
Die for him who will get feverish for you. <proverb>	براى کسى بمیر که برایت تب کند .
I miss you very much.	دلم خیلی برایت تنگ شده
A thing you dont want is dear at any price. <proverb>	چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
Can I make an appointment for friday?	آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
I'll cook your goose !I'll fix you good and proper !	آشی برایت بپزم که خودت حظ کنی ( درمقام تهدید )
My thoughts and prayers go out to you. <idiom>	با تو همدردی می کنم و برایت دعا می کنم.
toxicomania	سم خواهی
illy	ازروی بد خواهی
sapphism	همجنس خواهی
progressivism	ترقی خواهی
progressiveness	ترقی خواهی
oestrus	گشن خواهی
nosophilia	بیماری خواهی
thou shalt go	خواهی رفت
thanatomania	مرگ خواهی
thou wilt go	خواهی رفت
uranism	همجنس خواهی
will to power	قدرت خواهی
zealotry	هوا خواهی
zoophilia	حیوان خواهی
zoophily	حیوان خواهی
Why dont you leave me alone?	از جان من چه می خواهی ؟
benevolence	نیک خواهی
blackmail	باج خواهی
willy-nilly	خواهی نخواهی
blackmailing	باج خواهی
blackmails	باج خواهی
coprophilia	مدفوع خواهی
inversion	همجنس خواهی
homosexuality	همجنس خواهی
zeal	خیر خواهی
amativeness	خاطر خواهی
willy nilly	خواهی نخواهی
blackmailed	باج خواهی
benevolence	خیر خواهی
homoerotism	همجنس خواهی
hebephilia	نوجوان خواهی
inversions	همجنس خواهی
amende honorable	پوزش خواهی
estrus	گشن خواهی
ephebophilia	جوان خواهی
electron affinity	الکترون خواهی
Do you want some more food ?	بازهم غذا می خواهی ؟
Why do you want to know ? dont be nosy.	می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
crystal growth affinity	رشد خواهی بلور
apologizing	عذر خواهی کردن
apologizes	عذر خواهی کردن
apologized	عذر خواهی کردن
polls	نظر خواهی کردن
liberalism	اصول ازادی خواهی
apologised	عذر خواهی کردن
apologises	عذر خواهی کردن
apologising	عذر خواهی کردن
polled	نظر خواهی کردن
apologize	عذر خواهی کردن
Pick, what you like [want] !	هر کدام را می خواهی بردار!
What the hell do you want?	چه زهر ماری می خواهی ؟
urning	در همجنس خواهی مردان
abundancy motive	انگیزه فزون خواهی
tribadism	همجنس خواهی فاعلی
public spiritedness	خیر خواهی مردم
royalistic	مبنی برسلطنت خواهی
sapphism	همجنس خواهی زنان
to offer an apology	عذر خواهی کردن
poll	نظر خواهی کردن
apologise	عذر خواهی کردن
overt homosexuality	همجنس خواهی اشکار
appealable	قابل پژوهش خواهی
hypersexuality	فزون خواهی جنسی
supercilious	از روی خود خواهی
latent homosexuality	همجنس خواهی نهفته
Having hardly arrived you want to. . .	هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
She is hopping mad .	چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
generosity	خیر خواهی گشاده دستی
to play at	خواهی نخواهی اقدام کردن
faute de mieux	همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
When in Rome, do as the Romans do! <proverb>	خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
You seem to expect something for good measure !	مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
Where do you want to go this time of night ?	این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
You wI'll benefit by this book .	از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
If you want to sell your car , I am your man .	اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
public spirit	خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public spiritedly	ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
radicalism	روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
nothing serves to but apology	هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.	اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
invitations	وعده خواهی وعده گیری
invitation	وعده خواهی وعده گیری
constant dripping wears away the stone <proverb>	اگر که خواهی شوی خوشنویس، بنویس و بنویس و بنویس